تربیت
Tarbiat.Org

علل تزلزل تمدن غرب
اصغر طاهرزاده

حقایق؛ كهنه و نو ندارند

هیچ امام و پیامبری نیامده است تا بگوید من دین اختراع كرده‏ام، زیرا پیامبران از طریق وحی الهی متوجه حقایق و قوانین عالم وجود می‌شوند، حقایقی که به صورت تکوینی در این عالم هست؛ حال پیامبر با بعثت و تحولی خاص که خداوند در او ایجاد می‌کند، اوج می‏گیرد و صورت تشریعی آن حقایق تکوینی را از خداوند و به واسطه جبرئیل دریافت می‏كند. بنابراین هیچ‌كس مخترع حقایق نیست. اختراعات، ساخته‏های ذهن مخترع است. مثلاً می‏توان ضبط صوت اختراع كرد، بدین صورت که پدیده‌های موجود در عالم را در انضباطی خاص کنار همدیگر قرار داد و استعداد نهفته در آن‌ها را ظاهر نمود، ولی موضوع حقایق فرق می کند مثلاً خدا در عالم هست و باید با رفع حجاب‌هایی که بین ما و او وجود دارد، او را یافت، پس هیچ وقت کسی نمی‏تواند بگوید من خدا را اختراع كردم. همچنین است در مورد دین و مكتب‌های الهی. اگر تمدنی بگوید من مكتب جدیدی اختراع كرده‏ام، اگر ربطی به حقایق عالم ندارد که اندیشه‌ای دروغین و ناصواب است و به خاطر ابداع و اختراعِ آن مکتب نباید کسی به خود ببالد، چون آن را بافته است، به همین جهت می‌توان گفت: «اندیشه‏ای كه صادق و حقیقی باشد نمی‏تواند نو باشد». زیرا صدق و حقیقت محصول ضمیر انسانی نیست و مستقل از ما وجود دارد و ما فقط آن را شناخته‏ایم. ولی در تمدن غربی به جهت غلبه‌ی روحیه‌ی فردگرایی و اومانیسم، افراد زیادی پیدا شدند که مدعی اختراع مكاتب‌اند، مکاتبی كه منحصر به خودشان است و این است كه می‌توان گفت این تمدن با پندار فیلسوفان دوره‌ی مدرنیته به‌سر می‏برد و نه با حقایق، و به همین جهت در متن جامعه‌ی غربی انواع آرزوها و احساساتِ مبهم بروز می‏كند كه با هیچ‌گونه معرفت واقعی قابل توجیه نیست. در حالی که پیامبران به جهت ارتباط با حقایق عالم، همگی یك سخن داشتند، خداوند در مورد آن‌ها می‏فرماید: «لانُفَرِّقُ بَینَ اَحَدٍ مِنْ رُسُلِه»؛(51) هیچ فرقی بین رسولان خداوند نمی‌گذاریم. و لذا هیچ پیامبری نیامد بگوید كه یك حرف جدید اختراع كردم كه پیامبر قبلی نداشت.