وقتی وظایف ما تابع هیچ قانون قدسی و مشروعی نباشد، هر فردی به انجام هركار نامشخصی كشیده میشود، و این شاخصهی روشنِ تمدن جدید است كه با شكستن قداستهای عالم، مثل نبوت، وحی و امامت، ظهور نمود و بشر را به ورطههایی انداخت که شاید دیگر جبران آن امکان نداشته باشد و بدون آنکه دلیلی بر صحت اعمال خود داشته باشد، ادعاهایی کرد. در صورتی كه انبیاء ابتدا حقانیت دین خود را از طریق معجزات ثابت میكردند و سپس سخنان خود را در ذیل نظام دینی خاصی که از طریق پروردگار انسانها نازل شده بود ارائه میکردند. برای اطمینان بشر یكی از وظائف پیامبران طرح معجزه است. پیامبران خدا از طریق معجزات، نبوت خود را ثابت میكنند و مینمایانند كه سخنان آنها همان سخنان خداست و در واقع با این کار بشر را نسبت به راه کارهایی که ارائه میدهند مطمئن میکنند. به همین جهت معجزه با جادوگری و حتی با كرامت تفاوت دارد. معجزه كاری است كه هیچگاه و به هیچ وجه بشر توانایی انجام آن را پیدا نمیكند و با تلاش و ریاضت و آموزش به دست نمیآید. وقتی بشر به حقانیت سخنان نبی خدا اعتماد كرد، كلمات وَحی الهی برای او ملاك تشخیص حقیقت میشود و میتواند راه خود را با اطمینان از آن بگیرد و در اختلافها و سرگردانیها به آن تكیه كند، اما فرهنگ مدرنیته با نفی هرگونه حقیقت آسمانی رجوع به هر ملاک اطمینانبخشی را در مقابل خود مسدود کرد و در صدد برآمد با ادعاهای بیدلیل بشر را جلو ببرد.
گاهی اختلاف بین افراد در حد اختلاف سلیقه است، بدون آنکه در جهتگیری کلی با همدیگر اختلاف داشته باشد، كه چنین اختلافی انسان برانداز نیست، ولی زمانی اختلاف بر سر خوب و بد بودن و یا صحیح و غلطبودن امری صورت میگیرد که اگر در آن امور، جامعه به مسیر صحیحی دست نیابد جهت کلی آدم و عالم ویران میشود در این موارد برای حل اختلافات باید معیارهای مطمئن در منظر جامعه باشد تا در انتخابِ جهتِ کلی به بحران نیفتد. در این موارد اگر سخنانی اطمینانبخش در میان نباشد سرگردانی باقی میماند.
باید به حقانیت و طهارت اندیشهای كه میخواهیم بدان رجوع کنیم مطمئن باشیم، آنهم راهکاری که علاوه بر نداشتن نقص عقلی، همهجانبه باشد و هیچ خللی در آن یافت نشود. سخنان و نتایج عقلی استدلالی گرچه درست است ولی همه جانبه نیست، نسبت به آنچه مدّ نظر دارد استدلال میکند تا واقعیبودن آن روشن شود. اما سخن انبیاء نه تنها غلط و اشتباه نیست، بلکه چون از طرف خالق هستی آمده، تمام ابعاد عالم و آدم را در نظر دارد و بر اساس این توجهِ همهجانبهی انسان و جامعه را راهنمایی میکند. در حالی که فرهنگ غربی با نفی نقش نبوت در مناسبات بشری، بشریت را از نتایج سخنان همهجانبهی انبیاء محروم کرد و لذا بیش از چهارصدسال است بشر با انواع نظریهها و تئوریها برای ادارهی عالم و آدم روبهرو است.