تربیت
Tarbiat.Org

علل تزلزل تمدن غرب
اصغر طاهرزاده

خصوصیت تمدن دینی

در حیات دنیایی دو اضطراب در صحنه است؛ یكی اضطرابِ به‌دست‌آوردن آنچه از دنیا ندارد، و دیگری اضطراب حفظ آنچه از دنیا به‌دست آورده است. و لذا انسان با واردشدن در این نوع زندگی، در کلاف سردرگمی وارد شده است که هرگز به انتها نمی‌رسد، در حالی که اگر منظر جامعه‏ای به طرف معنویات قرار گرفت، جنس معنویات طوری نیست که یا باید پیش من باشد، یا پیش شما، و نه‌تنها روحیه‌ی تضاد و تقابل در آن نیست بلکه روح آرامش و امید سراسر آن را فرا می‌گیرد، چون جنس عالم غیب، حرکت و تغییر نیست، اضطرابِ از دست‌رفتن چیزها در آن نیست تا گرفتار رقابت شویم و بخواهیم همدیگر را حذف کنیم. لذا در آیه‌ی 21 سوره حدید می‌فرماید: «سَابِقُوا إِلَی مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاء وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ یؤْتِیهِ مَن یشَاء وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ»(33) برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی كه عرض آن چون عرض آسمان و زمین است و برای كسانی آماده شده كه به خدا و پیامبرانش ایمان آورده‏اند، بر یكدیگر سبقت جویید. این فضل خداست كه به هركس بخواهد آن را می‏دهد و خداوند دارای فضل عظیمی است.
وقتی سبقت‌ها به سوی مغفرت پروردگار باشد و انسان جهت خود را به سوی بهشتی که در اوج گستردگی است بیندازد، دیگر زندگی بشر بستر حذف یکی توسط دیگری نخواهد بود و چنین جامعه‏ای مهد آرامش است.
در تمدن دینی که متذکر فطرت انسان‌ها است، عموماً جوانانِ جامعه که به عهد فطری خود نزدیک‌ترند متدین‌تر‌‏اند. درست است که همیشه در طول تاریخ انسان‌های خوب و بد داشته‏ایم ولی رویهم‌رفته ازدحام جوانان به سوی دیانت و معنویت بوده است. زیرا در دوران بلوغ در عینی که جنبه‌های غریزی رشد می‏كنند، جنبه‌های فطری نیز به همان صورت رشد می‌کند. حال در جامعه‏ای كه دارای سلامت اولیه است و محور تفکر افراد، دین است هیچگاه شهوت را میدان‏دار نمی‌یابید، چون شرایط جامعه متذکر جنبه‌ی فطری و ایمانی جوانان است. ازدحام شهوت‌گرایی که امروز در تاریخ معاصر ملاحظه می‌فرمایید یکی از استثنایی‌ترین حوادث تاریخ است و از آثار و نتایج تمدن بحران‌زده‌ی مادی گرای غرب است. در این تمدن هرگونه معنویت فعّالی که متذکر انسان‌ها باشد مرده است و چشم دیدن سنن الهی به‌کلّی به کوری گراییده است.(34)