تربیت
Tarbiat.Org

علل تزلزل تمدن غرب
اصغر طاهرزاده

نگاه عالمان دین

عالِم دینی وقتی حق و باطل را شناخت با باطل درگیر می‌شود و اگر باطل را نشناسد حتماً حقیقت را نمی‏شناسد. عالِم دینی به اندازه‏ای كه توحید را بشناسد، شرک را می‌شناسد، و چون شرک را شناخت، می‏تواند كثرت‌گرایی این تمدن را كه در مقابل توحید است ببیند و از فرهنگی که همراه تكنولوژی موجود است، غافل نشود. كسانی كه با ملاک‌های توحیدی غرب را ارزیابی نمی‏كنند و خطرات آن را نمی‏بینند، ناخودآگاه غرب‏گرا خواهند بود و به نحوی برای آن اصالت قائل می‌شوند.
ابزاری كه در فرهنگ دینی ظهور می‌کند، مطابق رویکرد انسان به سوی بندگی خداوند است و با پذیرفتن حكمت الهی در نظام هستی همراه است.
درمان مسئله‌ی غرب‌زدگی با برگشت به توحید ممکن است آن‌هم به برگشت توحید به معنی تمام کلمه تا حدّی که نقش پرودگار عالم را ماورای اسباب‌ در همه‌ی مناسبات شناخته باشیم، در آن صورت است که متوجه می‌شویم اگر ابزارگرایی، انسان را مفتونِ خود كرد به همان اندازه خداوند در حجاب می‌رود و ما را به خود وامی‌گذارد. معنی این که خداوند ملّتی را به خود وامی‌گذارد جز این نیست که سرنوشت او را گرفتار اسباب و وسایل دنیایی می‌کند، که در ذات خود هیچ حقیقتی ندارند، و در نتیجه آنچه را كه باید از خدا انتظار داشته باشیم از ابزارها انتظار داریم و به آن‌ها اصالت می‌دهیم.
باید متوجه بود که طبیعت‌پرستی و طبیعت‌گریزی هر دو دور شدن از تعادل است، آنچه نشانه‌ی تعادل است، تعامل صحیح با طبیعت است. تعامل با طبیعت به معنی آن است که از استعدادهای طبیعت در مسیر رفع حوائج خود بهره ببریم اما به آن تجاوز نكنیم. با طبیعت در حد مظهر اسم حكیم باید هماهنگ شد.
روحی كه به بندگی خدا قانع نباشد بر همه‌چیز عصیان می‏كند، برخدا، بر خود، برطبیعت و بر دیگران. بر اساس همین روحیه است که شما آثار تجاوز به طبیعت را در فرهنگ مدرنیته ملاحظه می‌فرمائید، این‌ها به آن‌چه طبیعت الهی در اختیار انسان می‌گذارد قانع نیستند، با انواع حیله‌ها و فشارها از حلقوم طبیعت مایحتاج خود را بیرون می‌کشند.
مسلّم انسان میل‌هایی دارد، و اگر میل او در میل الهی غرق شد، آن میل از بین نمی‌رود بلكه جهت می‌گیرد و به زیباترین شکل جواب داده می‌شود، به اصطلاح میلش مسلمان می‏گردد. وقتی انسان براساس حكم خدا غذا خورد، بدون آن که میل خود را سرکوب کرده باشد، آن میل را مسلمان كرده است، میل‌های بشر به طور غریزی، توسعه‏طلب و بی‌نهایت‌گرا است و انسان را همچنان به دنبال خود می‌برد، اگر آن امیال الهی نشدند و با نور شریعت در کنترل حکم خدا در نیامدند، انسان را در انتها به جهنم می‏کشانند.
خداوند هر چیزی را به اندازه‌ای که بشر نیاز دارد در دل طبیعت قرار داده، از جمله‌ی آن‌ها «آهن» است، حالا اگر تمدنی بیش از حد آهنی شد، نه‌تنها روح بشر را در فشار می‌برد، موجب تخریب بقیه قسمت‌های طبیعت می‌گردد. و این علاوه بر آن است که وقتی جنس ابزارهای تكنیكی از مسیر طبیعی خود خارج شد، به اندازه‏ای برای بشر پرهزینه خواهد بود که بشر در استفاده از آن‌ها باید همه‌ی عمر و ذهن و قلب خود را صرف کند. به همین جهت ملاحظه می‌فرمائید که بشر امروز، به جای آن که ابزارها را در خدمت خود بگیرد، به استخدام ابزارها در آمده و از فراغت‌هایش برای اُنس با خدا و عبادت پروردگار عالم چیزی باقی نگذارده است. بشر امروز از خودش گرفته شده است، با خودش نیست كه بتواند آرام باشد و از خود پنجره‏ای به عالم غیب یعنی عالم بقاء بسازد.