مسائل و بحرانهای پیش آمده تصادفی به وجود نیامد بلکه ریشه در نوع نگاه تمدن غربی به زندگی و عالم دارد، تحول و توسعه مادی در طول صد و پنجاه سال گذشته آنچنان عظیم بود که خطرها حتی از فرصتها سریعتر رشد کرده است. صلح و آرامش چگونه میتواند بر بنیاد علمِ بیمسئولیت و تکنولوژی خشونتبار استوار گردد؟ جنگهای موجود ریشه در نادرستی اندیشهها دارد. تمدن غربی بر مبنای روحیه فردیت پرستی و اومانیسم منافع خود را طوری تعریف کرده که با منافع ملی دیگر کشورها در تضاد قرار دارد.
زندگی نادرست ریشه در میلهای عنان گسیخته دارد، میلهایی که به وسیله ابعاد قدسی کنترل نشده است و درنتیجه منجر به پرورش صفی طولانی از میلهای بیپایه گشته که میخواهد به کمک ماشین برآورده شود. غفلت از خردمندی تا بدان پایه رسیده که کارشناسان میخواهند یک بیماری را با تشدید علل آن شفا دهند، در حالی که درمان مسئله را باید در درون انسانها جستجو کرد و آن عبارت از آن است که انسان به جای خداشدن، بندگی پیشه کند و با پشتکردن به میلهای سرکش، به آنچه خداوند در اختیار انسان گذاشته راضی گردد، تا دریچههای حکمت به سوی او گشوده شود. از طریق حکمت است که توخالی و پوچبودن تمدن غربی روشن میشود.
تمدن غربی با روحیهی حرص و طمع؛ انسانها را بر ضد انسانها و ملتها را بر ضد ملتها برمیانگیزد، حرص و طمعی که فقط در قلمرو معنویت در کنترل در میآید نه در جوابگویی بیشتر به آنها. این حکمت است که به انسان راه نشان میدهد تا چگونه برفراز امیال خود زندگی کند، بدون حکمت به سوی برپایی یک اقتصاد هیولا گونه جلو میرویم که در ابتدا زندگی خودمان را منهدم میکند، بدون آن که به پایداری معنوی دست یابیم. به امید برآوردهشدن آرزوهای وَهمی، سرنوشت و آیندهی خود را از انبیاء گرفته و بهدست اقتصاددانهایی میدهیم که اگر هیچ عیب دیگری نداشته باشند، نسبت به دیدن انسان سخت یکبعدیاند.
اگر بخواهیم محور اصلی این جلسه را گوشزد کنیم و بحث را تمام نمائیم اصل بحث این بود که: چون وجود مطلق، عین وحدت مطلق است و در مقابل آن، عالم ماده عین حركت و كثرت است لذا هر اندازه که تمدنی به عالم ماده نزدیك شود از وجود مطلق و وحدت مطلق فاصله گرفته و به پریشانی و بحران و اضمحلال نزدیك میشود. آثار چنین فاصله گرفتن را به صورتهای مختلف در تمدن غربی میتوان ملاحظه کرد و همان طور که قبلاً عرض شد نه عظمت یک تمدن یکباره حاصل میشود و نه انحطاط تمدنی یکباره اتفاق می افتد.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»