سؤال: چگونه میتوان تبیین کرد که فرهنگ دنیای متجدد همان فرهنگ جاهلیت است؟
جواب: ابتدا باید روشن شود وقتی از فرهنگ جاهلیت سخن به میان میآید، این فرهنگ منسوب به یك فرد یا یک دوره نیست، یك فرهنگ است، آن هم فرهنگی كه نقش خداوند و امور معنوی را در مناسبات بشری برنمیتابد. كار انبیاء در عین ارائهی احکام الهی و معارف حقیقی، تفسیری صحیح از فرهنگ جاهلی و بیثمری آن فرهنگ است. معارفی که انبیاء به بشر ارائه میدهند از یک طرف قواعد نظام تكوین است و از طرف دیگر رعایت دستورات و احکامی که انسان بتواند مطابق قوانین تکوینی عالم عمل کند، فرهنگ جاهلیت، فرهنگی است که نه متوجه قواعد و سنن جاری در نظام هستی است، و نه میداند بشر چگونه باید عمل کند که مطابق سنن عالم عمل کرده باشد، حال چه این فرهنگ مربوط به گذشته باشد، چه مربوط به حال، در هر صورت فرهنگ جاهلیت است. وظیفهی مؤمنین آن است که وقتی شاخصههای فرهنگ جاهلیت را شناختند، در راستای سیره و سنت پیامبران عمل کنند تا فرهنگ جاهلیت پس از مدتی با اسم دیگری به صحنهی زندگی بشر نفوذ نکند و فرهنگ نبوی را منسوخ نماید. وظیفهی مؤمنین است که این منسوخیت را تذكر دهند و ملاك این روشنگری هم اثبات حقانیت وحی و نبوت است، که تنها راه برونرفت از فرهنگ جاهلیت در همهی دورانها است.
در غرب ازحدود 400 سال پیش فضائی به وجود آمد كه به مرور فرهنگ الهی را به حاشیه راند و تحت پوشش علم، بشریت را نسبت به حقیقت در حجاب کامل برد و با غفلت از حقایق عالم هستی، اعمالی از او سر زد که وی را به هلاکت کامل نزدیک میکند. در چنین فضایی هوشیاری ملتها بسیار ارزشمند است، تا نهتنها خود را از ورطهی هلاکت برهانند بلکه مسئولیت رهانیدن سایر ملل را نیز به عهده بگیرند.
وقتی فرهنگ شیطانی غفلت از نبی و نبوت، جای فرهنگ الهی نشست، و ظاهر حق به خود گرفت باید حسّاسیت نشان داد و آن فرهنگ را خوب تحلیل كرد و باطلبودن آن را متذكر شد، و مردم را به حق و به فرهنگ الهی دعوت نمود. کاری که ائمهی معصومین(ع) در دوران ظلمانی حاکمیت بنیامیه و بنیعباس انجام دادند، و ما امروز بحمدالله از کار آنها بهرهمندیم. حدّاقل کار آنها این بود که نه خود رنگ فرهنگ اموی را - که در ظاهری اسلامی به صحنه آمده بود - پذیرفتند و نه نسبت به سرنوشت بقیهی انسانها در فروافتادن در آن فرهنگ بیتفاوت بودند. سعی کردند ارزش فرهنگ توحیدی را متذکر شوند.
در فرهنگ توحیدی ارزشها در جای خود قرار دارد و در فرهنگ جاهلی- در هر پوششی که میخواهد باشد- ارزشها در جای خود نیست. اگر ثروتمند بودن - به جای متقی بودن- ارزش شد این فرهنگ جاهلی است، چون قرآن میفرماید: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ»؛(170) والاترین و با ارزشترین شما نزد خدا، متقیترین شماست. حال اگر در فرهنگی، انسانهای متقی به جهت رعایت تقوی، مورد بیحرمتی قرار میگیرند باید آن فرهنگ را فرهنگ جاهلی دانست و سعی کرد جامعه را از آن عبور داد.