روایت فوقالعاده مبنایی از رسول خدا(ص) هست که میفرمایند: «اَلنّاسُ نِیامٌ؛ فَاِذا مَاتُوا انْتَبَهُوا»(105) مردم در خواباند، وقتی مردند بیدار میشوند. مثل وقتی ما خواب هستیم و از اطراف خود بیخبریم، هماکنون هم در عالم غیب در اطراف ما خبرهاست، همین که مردیم متوجه آنها میشویم. این را به خوبی میتوان تجربهكرد که در هنگام خواب واقعاً از اطراف خود بیخبریم با این که به واقع در اطراف ما اموراتی در حال وقوع است و ما از آنها بیخبریم و آگاهشدن از آن امور با بیداری ما از خواب همراه است. همین حالت را اگر وسعت دهیم و موقعیت خود را نسبت به عالم برزخ بسنجیم، با ورود به عالم برزخ احساس میکنیم، عالم برزخ نسبت به دنیا واقعیتر و جدّیتر است، وقتی از دنیا وارد عالم برزخ شدیم تازه بیدار میشویم که دنیا نسبت به اینجا یک خواب بود. گفت:
من آب شدم، سراب دیدم خود را
دریا گشتم حباب دیدم خود را
آگاه شدم غفلت خود را دیدم
بیدار شدم، به خواب دیدم خود را
وقتی انسان در مرتبهی بالاتری از شعور قرار میگیرد متوجه میشود نسبت به حالت قبلِ خود بیدار شده است. این همان معنایی است که قبلاً عرض شد: انسان بدون بدن زندهتر است. وقتی انسان مُرد به جنبهی مجرد خود بیشتر نزدیک میشود، مثل وقتی است که در خواب از بدنش فاصله میگیرد و به جنبهی مجرد خود نزدیکتر میشود. در واقع با مرگ بیدارتر شدهایم و ادراكاتمان شدیدتر میشود. در این صورت است که این احساس به ما دست میدهد كه قبلاً خواب بودهایم، همینطور که وقتی میگویید: من خواب بودم و حالا بیدار شدم، احساس بیداری به جهت آن است که هوشیاری جدیدی برای درک واقعیات بهدست آوردهاید.
عین احساسی كه وقتی در این دنیا از خواب بیدار میشویم پیدا میکنیم، با ورود به عالم برزخ به ما دست میدهد با این تفاوت كه به نهایت بیداری ممکن نسبت به دنیا دست مییابیم و تمام حجابهای دنیایی کنار میرود. در دنیا وقتی بیدار میشویم نسبت به خوابمان بیدار شدهایم ولی با مُردن نسبت به کلّ دنیا بیدار میشویم، وقتی همهی حجابها برطرف شد، همهی بیداری واقع میشود. اینکه گفته میشود «بدون بدن زندهتریم» به این معنی است.