تربیت
Tarbiat.Org

خویشتن پنهان (شرح ده نکته از معرفت نفس)
اصغر طاهرزاده

انسان، بدون بدن زنده‌تر است

متن اصلی نکته‌ی چهارم از ده نکته‌ی معرفت نفس، عبارت است از این‌که:
«نفس» چون بدون بدن می‌تواند ادراك داشته باشد، و حتی بهتر از بدن حوادث را درك می‌كند، و حوادثی را می‌بیند و درک می‌کند كه هنوز چشمِ سر آن‌ها را ندیده، پس نه‌تنها بدنِ انسان نقشی در حیات انسان نداشته بلکه نفسْ بدون بدن زنده‌تر است و می‌بیند كه می‌میرد.
عنایت دارید كه نكته‌ی چهارم، ادعای خود را بر پایه‌ی نكات قبل مطرح‌ می‌كند؛ که گفته شد: نفسْ بدون بدن می‌تواند ادراك داشته ‌باشد، بلكه همه‌ی ادراكات مربوط به نفس است و انسان بدون بدن می‌بیند و می‌شنود و فکر می‌کند و حوادث آینده را نیز رؤیت می‌کند. همین كه انسان بدون بدن می‌بیند - حتی اگر خواب‌های دروغ ببیند- نشان می‌دهد که انسان بدون بدن یك نوع ادراك دارد، همین‌طور كه شما در بیداری این درخت را می‌ببینید. مهم نیست كه آیا بعداً این درختی كه در خواب می‌بینید با آن درخت خارجی تطبیق دارد یا نه، مهم این است که با دیدن هر پدیده‌ای در خواب، می‌توان فهمید انسان بدون بدن ادراک دارد، حتی اگر ادراک او مطابق خارج نباشد. بحث ما در رابطه‌ با «ادراكِ» منهای بدن است، این یك نكته.
انسان در خواب - با این كه بدنش در رختخواب است- چشم دارد و می‌بیند، دست دارد و چیزها را در خواب می‌گیرد، گوش دارد و می‌شنود، دهان دارد و حرف می‌زند، پس حیات انسان مربوط به این بدن نیست.
نکته‌ی ظریف این‌جاست که نفس ناطقه‌ی انسان بدون «بدن»، نه‌تنها از ادراك حوادث باز نمی‌ماند، بلكه بعضاً بهتر از بدنْ و اعضای بدن حوادث را درك‌ می‌كند. چه از آن نظر که باطن بعضی از حوادث و اعمال را درک می‌کند و چه از آن نظر که خود حوادث را قبل از وقوع در زمان و مکان خاص، درک می‌نماید و با حوادثی روبه‌رو می‌شود که هنوز چشم سر آن‌ها را ندیده است. همه‌ی این نکات مطالبی بود که در مباحث گذشته مورد بررسی قرار گرفت، آنچه در این نکته باید بر نکات قبلی اضافه شود، موضوعِ زنده‌تر بودن نفس انسان است وقتی که از بدن آزاد باشد.
روشن شد «بدن» در حقیقت انسان دخالت ندارد و هرکس بدون بدن باز خودش است و ذرّه‌ای از او کم نمی‌شود. مثلاً در خواب -كه بدون این بدن خود را احساس‌می‌كنیم- احساس نمی‌كنیم ذره‌ای نسبت به موقع بیداری كم شده‌ایم.
اگر موضوع فوق را کمی وسعت دهیم متوجه می‌شویم وقتی می‌گوئیم ما بدون بدن، خودمان هستیم، به این معنی است که ما «حیات» هستیم، چون می‌گوئید: بدن نقشی در حیات انسان ندارد، پس انسان بدون بدن «حیات» است و این نکته نه‌تنها معنای زنده‌بودنِ پس از مرگ را به خوبی روشن می‌کند بلکه می‌فهماند وقتی حقیقت انسان همان حیات است، انسان بدون بدن با حقیقت خود یعنی با حیات روبه‌رو خواهد شد.
انسان‌ها به کسی می‌گویند: «زنده» كه «ادراك» داشته‌ باشد؛ ببیند و بشنود و فكركند و در مقابل به كسی می‌گویند: «مرده» كه نمی‌فهمد و ادراك ندارد. وقتی متوجه هستیم انسان بدون بدن ادراكش شدیدتر است پس معلوم می‌شود بدون بدنش زنده‌تر است. آرام‌آرام به این نتیجه خواهیم رسید كه بدن، مانعِ ظهور حقیقتِ وجودیِ انسان، یعنی حیات او است. هر چند که بدن در استکمال انسان مؤثر است.
وقتی می‌گوییم: انسان بدون بدنش زنده‌تر است، به این معناست كه ما توانسته‌ایم این حالت را در رؤیای صادقه و رؤیای رحمانی تجربه کنیم، چون در رؤیای صادقه نفس انسان بدون بدنش و آزاد از زمان و مكان، با حادثه‌ای كه هنوز در دنیا واقع نشده روبه‌رو می‌گردد و فعّال‌تر از وقتی که در دنیا است با حوادث روبه‌رو است. و انسان در رؤیاهای رحمانی نسبت به وقتی که بیدار است بدون بدن در کشف حقایقِ عالم موفق‌‌تر می‌باشد، چون در خواب نه‌تنها آینده را می‌بیند، بلكه باطن حوادث آینده و اعمال و اخلاق خود را درک می‌کند. معنی زنده‌تر بودن جز این نیست که انسان حیاتش فعّال‌تر باشد و در ادراک واقعیات از حالت معمولی بهتر عمل کند به طوری که هم حوادث آینده را ادراک کند و هم بواطن عالم را بیابد و انسان در خواب و بدون بدن در چنین حالتی قرار می‌گیرد. همین‌طور که اگر شما در بیداری هم تزکیه‌ی لازم را انجام دادید و حاکمیت امیال بدنی را ضعیف کردید در درک ظرائف عالمِ وجود موفق‌تر خواهید بود و دیگر نمی‌توانید امور دنیایی و پوچ و یا سخنان لغو را تحمل کنید، چون نفس ناطقه‌ی شما حقیقت را تا حدّی می‌شناسد، اگر موانع درک حقیقت ضعیف شود و انسان از حجاب‌ها آزاد گردد، نمی‌تواند جذب غیر حقیقت شود. همان‌طور که در تجربه‌ی رؤیای صادقه معلوم شد این بدن مزاحم ادراک بعضی از وقایع است، معلوم می‌شود حاکمیت میل‌های بدن نیز مزاحم اُنس با حقایق معنوی عالم می‌باشد و در همین راستا قرآن در آیه‌ی 22 سوره‌ی ق می‌فرماید: در قیامت وقتی - حاکمیت بدن از بین رفت- پرده‌ها از چشم‌ها برداشته می‌شود، شما بیناتر خواهید شد.
آنچه هرکسی با هر عقیده‌ای می‌تواند تجربه کند، آزاد بودن نفس او از زمان و مکان است و پیرو آن می‌تواند نتیجه بگیرد که بدون بدن زنده‌تر است و به حقیقتِ حیات راحت‌تر دست می‌یابد.