با توجه به اینکه قبر همان عالم برزخ است به موضوع فشار قبر که در متون روایی ما آمده توجه نمایید تا رابطهی بین رذائل نفس و فشار قبر روشن شود و عاملی گردد جهت نجات عزیزان از فشار قبر و وسیلهای باشد در راستای سیر به سوی بهشت. زیرا اگر کسی در دنیا سیر به سوی بهشت نداشته باشد در روز قیامت «پل صراط» ندارد؛ و بدون حساب وارد جهنم میشود. صراط در عالم حشر مسیری است در مقابل انسان، برای رسیدن به بهشت و اسماءِ رحمت الهی. مسلّم همهی انسانها در این دنیا در مسیری به سوی خدا هستند، هرچند راهها متفاوت است و نتایج آن نیز گوناگون. بعضی به سوی رحمت الهی سیر میکنند و در صراط به سوی بهشت وارد میشوند و بعضی به سوی غضب الهی سیر میکنند و به جهنم میرسند. همانطور که انسانها در نفس خود به سوی اهداف متفاوت سیر میکنند و تحول مییابند.
صراط از همان اولِ حشر شروع میشود و در امتداد مواقف و در بطن آنها قرار دارد و با آغاز حشر، هرکس در صراط خود قرار میگیرد و صراط در عالم قیامت، ظهور باطنی صراطی است که انسانها در زندگی دنیوی در نفس ناطقهی خود داشتهاند. در حقیقت انسانها در زندگی دنیویِ خود راهی داشتهاند، یا آن راه به سوی خدا بوده و یا به سوی غیر خدا و در قیامت باطن آن راه بروز میکند و در این رابطه می توان گفت: همهی مواقف عالم حشر از اجزای صراطاند.
امام صادق(ع) در توصیف صراط میفرمایند: «مردم در طبقات مختلف از صراط عبور میکنند و صراط از مو باریکتر و از شمشیر برندهتر است. پس گروهی مانند برق از صراط عبور میکنند و کسانی مثل فرار اسب از آن عبور میکنند و دستهای از آن با شکم و دست عبور میکنند [با زحمت و کندی] و برخی با پا [به صورت عادی] عبور میکنند و گروهی با اُفت و خیز عبور میکنند، گاهی بخشی از آتش او را میگیرد و گاهی رهایش میکند».(254)
روایت مذکور نشان میدهد هرکس بسته به نوع حرکتش در دنیا و چگونگی عقیده و عمل و اخلاقش، سرعتِ متفاوت دارد و با سوزندگی کمتر یا بیشتر همراه است. باطن قدمگذاشتن در دنیا، قدمگذاشتن بر بطن آتش است، اما کسانی چون انبیاء و اولیاء همین که به دنیا قدم گذاشتند به سرعت از آن به سوی خداوند گذشتند، ولی آنها که دلبستگیهای دنیاییشان زیاد است خیلی کُنْد بر صراط عبور میکنند.
امام خمینی(ره) میفرمایند: «پل جهنّم از دنیا تا بهشت امتداد دارد و شما الآن در بین راه هستید و در صراط هستید.(255)... مؤمن قدرت خاموش كردن آتش جهنّم را دارد لذا در موردش فرمودهاند: «اِنَّ النّارَ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ جَزْ یَا مُؤْمِنُ فَقَدْ اَطْفَأَ نُورُك لَهَبِی»(256) آتش در قیامت به مؤمن میگوید: ای مؤمن! بگذر كه نور تو شعله و حرارت مرا خاموش كرده است. چرا که مؤمن از نور ایمان برخوردار است و به اندازهی نور ایمان بر آتشِ شهوت و غضبِ دنیا غلبه كرده است، ولی چون مؤمن صاحب عقل كلّی نیست و آلودگی به دنیا و دار طبیعت دارد، در هر صورت آتشی در مقابل دارد كه آن را با نور ایمان خاموش میكند، ولی در مورد ائمهی معصومین(ع) روایت هست كه فرمودند: «جُزْنا وَ هِیَ خَامِدَه»(257) ما از آتش عبور كردیم در حالیكه خاموش و سرد بود؛ زیراكه دار طبیعت در نفوس كامله هیچگونه تصرفی ندارد؛ چون آنها طبیعت را هم الهی كردهاند.(258) ...نوری كه صراط را روشن میكند، نور علم و ایمان است، و چون علم و ایمانِ افراد در دنیا متفاوت می باشد، نور افراد در صراط متفاوت است و نور بعضی مثل نور شمس و نور بعضی مثل نور قمر است».(259)