تربیت
Tarbiat.Org

خویشتن پنهان (شرح ده نکته از معرفت نفس)
اصغر طاهرزاده

جلسه اوّل، ـ جایگاه معرفت نفس

بسم‌الله‌الرحمن‌‌الرحیم
هر انسانی با اندك تأملی بر حالات خود، تصدیق می‌‌كند كه خودش منحصر به این جسد مادی نیست و خواهد گفت: «ما بدانستیم، ما نَه این تنیم». یعنی علاوه بر تصدیق به وجود نفسی مجرد، هركس می‌تواند به‌راحتی بفهمد كه روحش فراخ‌تر از بدنش است. جالب آن‌كه پس از آگاهی به این نكته، راهی را می‌طلبد تا این قفسِ تنگ را بشكند و به آن وجهِ فراخنایِ خود دست یابد. این است كه ناله سر می‌دهد:
تن قفس شکل است، تن شد خار جان

در فریب داخلان و خارجان

باید فریب تن را نخورد و از حقیقت خود که ماوراء این تن، در عالم حاضر است غفلت نکرد. در آن صورت همراه با مولوی خطاب به نفس ناطقه خواهید گفت:
ای هزاران جبـرئـیل اَنـدر بشــر

ای مسیحایِ نهان در جوف خر

مولوی گِله سرمی‌دهد كه «تا كِی باید گرفتار تن بود؟!» چرا كه صورت آدمی، رهزن و حجابِ واقعیتِ اوست و نمی‌گذارد آدمی به واقعیت خود دست یابد، مگر این‌كه سر را از یقه‌ی تن بیرون كشد و از ماوراء تن، خود را به نظاره بنشیند.
برآمیختن جسم و روح، موجب شده كه روح، مجال پریدن نداشته باشد زیرا سبكی و سبكبالی، شأن روح است. مگر این‌كه روح، اصل خود را فراموش كند و تابع جسم شود.