تربیت
Tarbiat.Org

خویشتن پنهان (شرح ده نکته از معرفت نفس)
اصغر طاهرزاده

فرق «حضور» با «ظهور»

بعد از آن که روشن شد نفس ناطقه‌ی انسان به نحو کامل و تمام در بدن حاضر است و این به جهت خاصیت تجرد آن است و حضرت عزرائیل هم به عنوان فرشته‌ای مقرب دارای تجرد است و در همه‌ی عوالم، حضوری کامل و تمام دارد و حضرت حق که در تجرد مطلق هستند حضور کامل و تمامشان در عالم شدیدتر است، حال می‌خواهیم عرض کنیم، یک «حضور» داریم و یک «ظهور». آری خداوند همه جا حاضر است ولی همه‌جا ظهور کامل و تمام ندارد و براساس ظرفیتِ عوالِم، ظهور حضرت حق متفاوت است در حالی که در همه‌جا حضورش کامل و تمام است. زیرا شما می‌توانید از «ظهورات» مختلفِ موجوداتِ مجرد، متوجه حضور آن‌ها بشوید، اما باید متوجه بود که «حضور» با «ظهور» یکی نیست. حضورِ حق به خودِ اوست اما ظهورش به مخلوقاتش است. تمام مخلوقات آینه‌ی ظهور کمالات حضرت حق‌اند و به اندازه‌ی ظرفیتی که دارند کمالات حق را نشان می‌دهند.
از طریق معرفت نفس موضوعِ حضور و ظهور مجردات را می‌توان در خود احساس کرد و سپس آن را تعمیم داد. ملاحظه می‌کنید که نفس شما در «تن»ِ شما حاضر است و به خودش حاضر است و در عین حال نفس ناطقه‌ی شما به قوای خود - مثل شنوایی و بینایی- ظاهر می‌شود. شما وقتی به خواب رفته‌اید چشمتان- به عنوان عضو بینایی که یکی از اعضای بدن است- بسته است ولی قوه‌ی بینایی شما که مربوط به نفس شما است بیدار است و خواب می‌بیند. ما یك عضو بینایی داریم به نام چشم و یك قوه‌ی بینایی داریم و یك ذاتِ بیننده که همان نفس ناطقه است. عضو بینایی مربوط به بدن است و در مباحث معرفت نفس، بدن مورد بحث و نظر نیست. قوه‌ی بینایی شما مربوط به نفس شما است، اما عضو بینایی مربوط به «تن»تان است. در خواب «تن» مادی ندارید ولی «بینایی» دارید و حتی حادثه‌هایی را که بعداً اتفاق می‌افتد می‌بینید، بدون این كه این چشم‌تان باز باشد. بحث ما در ظهور نفس با توجه به قوای آن است و می‌خواهیم روشن کنیم «حضور نفس، به خودش است و ظهور نفس به قوایش می‌باشد».
بعد از آن‌که روشن شد هر موجود مجردی همه‌جا به طور کامل و تمام حاضر است باید متوجه این نکته نیز باشید که حضور یک موجود مجرد در عوالم، غیر از ظهور آن موجود است و لذا باید تأکید کنیم مجردات یك «حضور» دارند و یک «ظهور». «حلاج» وقتی كه می‌گوید: «لَیْسَ فِی جُبَّتِی إلا الله» در پوستین من جز خدا نیست، می‌خواهد به حضور حق اشاره کند ولی آن‌هایی که بین ظهور و حضور در مجردات را تفکیک نکردند فکر کردند می‌گوید من خدا هستم. او را به قتل رساندند. به قول حافظ:
گفت آن یار کز او گشت سرِ دار بلند

جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد

نفس ناطقه‌ی شما یك «حضور» دارد و یك «ظهور» که حضور آن به خودش است ولی ظهورش به قوای آن می‌باشد، حضرت حق هم یك «حضور» دارد که به خودش است و خودش در همه‌ی عالم حاضر است ولی یك «ظهور» دارد که به مخلوقاتش می‌باشد. تفصیل این موضوع به جلسه‌ی بعد موکول می‌شود. إن‌شاءالله
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»