تربیت
Tarbiat.Org

خویشتن پنهان (شرح ده نکته از معرفت نفس)
اصغر طاهرزاده

راز زمان‌ها و مکان‌های مقدس

روشن شد که حقیقت انسان مجرّد است و موجودِ مجرد محدود به زمان و مکان خاصی نیست، به همین جهت در صورتی که موانعی در میان نباشد می‌تواند در تمام عوالمِ وجود حاضر شود. هر اندازه انسان موانع حضورِ حقیقتِ مجرد خود را کم کند به حقیقت خودش نزدیک‌تر می‌شود و به همان اندازه خود را بیشتر در عوالم معنوی می‌یابد. همراه‌بودن حقیقت انسان در کنار بدن و نظر صرف انسان به بدنش موجب می‌شود تا از عوالم معنوی محجوب ‌گردد و نورانیت خود را درست درک نکند. یكی از عواملی كه موجب می‌شود تا انسان به حقیقت خود نزدیک شود «روزه» است، از طریق روزه توجه و نظر نفس ناطقه از بدن کاسته شود و به خود می‌آید، همین که به خود آمد خود را در عوالم معنوی احساس می‌کند. حافظ این نکته را خوب فهمیده که می‌فرماید:
حجاب چهره‌ی جان می‌شود غبار تنم

خوشا دمی که از آن چهره پرده بر فکنم

چون غبار تن در واقع مانع ارتباط انسان با حقیقت خودش می‌باشد. وقتی این اصل روشن شد، باید حكومت بدن را كم كنیم تا غبار بین خودمان با حقیقت‌مان را فرو بنشانیم، در شرایط خاص و با اعمال خاص این کار راحت و بهتر محقق می‌شود.
از جمله اعمال خاص، گرسنگی و روزه و کم حرفی است و شرایط خاص، مکان‌ها و زمان‌هایی است که اسلام و امامان معصوم(ع) متذکر آن‌ها شده‌اند. ماه رجب و ماه رمضان زمان‌های خاص‌اند و کمک می‌کنند تا روزه‌دار با سرعت بیشتری به نتیجه برسد، همان‌طور که در مکان‌هایی مثل مسجدالحرام و حرم معصومین(ع) زمینه‌ی اُنسِ روح با عالم معنا بهتر فراهم می‌شود. حضرت باقر(ع) در مورد ماه رجب می‌فرمایند: «رَجَبُ، شَهْرٌ عَظِیمٌ یُضَاعِفُ اللهُ فِیهِ الحَسَنَاتِ وَ یَمْحُو فِیهِ السَّیِّئَاتِ» رجب، ماه بسیار ارزشمندی است، اعمال نیک در آن چند برابر نتیجه می‌دهد و بدی‌ها در آن محو می‌شود.
این‌که مکان‌‌های مختلف دارای ظرفیت‌های متفاوت هستند، در مباحث معرفت نفس قابل تبیین است. به این صورت که تن شما به طور کلی محل و مظهر قوای نفس شما است ولی در عین حال در بعضی از قسمت‌های تن، قوای نفس بهتر نمایان است و شما از طریق آن محل‌ها بهتر می‌توانید با نفس ناطقه‌ی افراد مرتبط شوید. مثلاً آن‌قدر که در رویارویی با افراد از طریق نظر به چهره و چشم‌های طرفِ مقابل می‌توانید متوجه احوالات او شوید با نظر به كف دست او و یا كف پای او متوجه احوالات او نمی‌شوید - با این‌كه هم چهره از جنس ماده است و هم کف دست- نمی‌توان گفت: چون ماده روی‌هم‌رفته یك مرتبه از مراتب وجود است پس نباید مکان‌های مختلف در نمایاندن حقایق غیبی متفاوت باشند! بر همین اساس بعضی از مکان‌های مادی، در عین ماده‌بودن، طوری می‌باشند که مظهر خاصی از عالم معنا می‌گردند و زمینه‌ی ارتباط با عالم معنا در آن مکان‌ها برای انسان‌ها بهتر فراهم است. مسجدالحرام از جنس سنگ است، اما وقتی شما به مكه می‌روید، کاملاً احساس می‌کنید این مكان دارای قابلیت خاصی جهت انتقال انسان‌ها به عالم غیب است،(70) حال اگر آن شرایطِ مكانی با شرایط زمانی ماه ذی‌الحجه تركیب ‌بشود و زمینه‌ی حج تمتع فراهم گردد، نتیجه‌ فوق‌العاده می‌شود!!
عالم ماده مظهر عالم غیب است و عالم غیب در زمان‌ها و مکان‌های مختلف ظهورات متفاوت دارد، همین‌طور که بدن انسان مظهر روح مجرد اوست و اعضاء مختلف بدن به جهت ظهورِ احوالات و قوای نفس، استعداد متفاوت دارند و این قدر که انسان در چشم خود، احوالات نفس خود را می‌نمایاند در دیگر اعضاء به آن اندازه نفس خود را نشان نمی‌دهد. برای بنده پیش آمده است همکلاسی‌هایی که بیش از بیست سال ندیده بودم و ظاهر آن‌ها به‌کلی تغییر کرده بود، با نگاه در چشمانشان آن‌ها را شناختم، چون نفس انسان در چشم ظهور بیشتری دارد.
آنقدر موضوع زمان‌ها و مکان‌ها مهم است که در قرآن یکی از نشانه‌های کفرِ بت‌پرستانِ حجاز را تغییر ماه‌های حرام معرفی می‌کند.(71)
در راستای ظرفیت انتقال به عالم غیب در ماه رجب، رسول خدا(ص) می‌فرمایند: «مَنْ صَامَ یَوْماً مِنْ رَجَبٍ تَبَاعَدَتْ عَنْهُ النَّارُ مَسِیرَةَ مِائَةِ سَنَةٍ»(72) اگر کسی یك روز در ماه رجب روزه داری کند به اندازه‌ی یك سال راه‌رفتن، آتش از او دور می‌شود. یعنی مقام حرص که منجر به نزدیکی به آتش قیامت می‌گردد در او فرو می‌نشیند. چون با روزه‌ی ماه رجب نفس انسان به حقیقتِ مجرد خود نزدیک‌تر می‌گردد و شعور درك حقایق عالم غیب در او رشد می‌کند، زیرا انسان با روزه‌داری، حکومت تن بر نفس ناطقه را ضعیف می‌کند. و در ادامه می‌فرمایند: «وَ مَنْ صَامَ ثَلاثَةَ اَیَّامٍ مِنْهُ، وَجَبَتْ لَهُ الجَنَّةُ» اگر كسی سه روز از آن ماه را روزه بدارد بهشت بر او واجب می‌شود. یعنی در مقام «بقاءِ» با حق وارد می‌شود. چون «بدن» موجودی است مادی و ماده زمان‌مند است، در زمان همیشه بَعد و بَعد و بَعد هست؛ ولی در بهشت، «بقاء» هست؛ در آن جا کسی نمی‌گوید: «بعدش چی؟» اگر كسی حكومت زمان‌مندِ بدن را كم‌ كند، با مقام «بقاء» آشنا می‌شود و یك حالت بقاء پیدامی‌كند؛ احساس می‌كند كه دیگر «گذر زمان» معنی نمی‌دهد. حضرت باقر(ع) می‌فرمایند: «رَجَبُ نَهْرٌ فِی الجَنَّةِ، اَشَدُّ بَیَاضاً مِنَ اللَّبَنِ وَ اَحْلَی مِنَ العَسَلِ. مَنْ صَامَ یَوْماً مِنْ رَجَبَ، سَقَاهُ اللهُ مِنْ ذلِكَ النَّهْرِ»(73) رجب نهری است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‌تر است. «شیر» مقام «علم» است، «سفیدتر از شیر است» یعنی از عالی‌ترین و نورانی‌ترین علوم که هیچ‌گونه کدورتی از جهل در آن نیست، بهره‌مند می‌شوید. «عسل» مقام «شور معنوی» است که دل را شیدای عالم معنا می‌کند. صورت آن نهر در این دنیا ماه رجب است ولی برای کسی که آن ماه را با روزه‌داری در جان خود احیاء کند، رجب نهری است در بهشت با آن خصوصیات و هركس به اندازه‌ای كه رجبی بشود، جانش به آن نهر متصل می‌شود. با درس و كتاب نمی‌توان به این شعورها رسید، با رعایت ماه رجب می‌توان به علمِ نورانی و دل شیدا دست یافت، تا بتوانید آنچه را می‌دانید عمل کنید. شما الآن با تمام وجودتان می‌دانید نماز شب موجب رفع حجاب است و علمِ جامع برایتان می‌آورد، اما ممکن است شور انجام آن نماز در ما نباشد، علمش هست، ولی آن شور و شیدایی كه انسان بتواند از رختخوابِ گرم و نرم تكان بخورد نیست، می‌گویند: آن نهر از عسل شیرین‌تر است یعنی گرما و شور خاصی به جان انسان می‌اندازد.
حال كه متوجه تجرد نفس شدید و معلوم شد جنبه‌ی تجرد ما اصالت دارد، فرصت‌هایی که آن جنبه را رشد می‌دهد از دست ندهید تا حضور در جنبه‌ی تجردتان برایتان شیرین باشد و با توجه به جنبه‌ی تجردتان، گرسنگی، از غذاخوردن برایتان شیرین‌تر می‌گردد. وقتی جنبه‌ی مادی ما مورد توجه باشد غذاخوردن برایمان شیرین است. اولیاء الهی به جهت محبّتی که به ما داشته‌اند و می‌خواسته‌اند ما هم راه بیفتیم توصیه به گرسنگی و کم حرفی می‌کردند. خداوند در رابطه با روزه‌ی ماه رمضان می‌فرماید: «یُرِیدُ اللهُ بِكُمُ الیُسْرَ»(74) خداوند می‌خواسته به شما راحتی برسد که چنین دستوری را داده. آسان‌تر از این راهی نیست که جنبه‌ی حقیقی ما را به ما بدهند.
حقیقت ما جنبه‌ی تجرد ماست. باید از هر شرایطی که تجرد ما را بهتر به ما نشان بدهد استقبال كنیم تا إن‌شاءالله به رؤیت بهتری نائل شویم همان‌طور که ملاحظه فرمودید بعضی از زمان‌ها و مکان‌ها جهت انتقال ما به عالم غیب، استعداد بیشتری دارند، همان‌طور که صورت انسان جهت انتقال انسان به احوالات نفس ناطقه استعداد بهتری دارد.