تربیت
Tarbiat.Org

جایگاه و معنی واسطه فیض
اصغر طاهرزاده

نظر امام(ع) بر موطن «قلب»، «خیال» و «حسّ»

نظرکردن امام به این‌ عزیزان، در سه موطن ممكن است؛ یا درموطنِ قلب، یا در موطنِ خیال و یا در موطن حس. بزرگانی كه مفتخر به جلب نظر مبارك حضرت بر قلبشان می‌شوند خیلی به وَجْد می‌آیند؛ می‌بینند این حالت قلبیِ جامع، دارای آثار خاصی است که حاصل نظر مبارك امام(ع) ‌است. وقتی با حالات قبلی خود مقایسه و جمع‌بندی ‌می‌کنند، می‌بینند این یک شعور الهی فوق‌العاده جامعی است. این حالت در این افراد به‌جهت نظر مبارك امام(ع) در موطن قلب سالكانِ واصل است؛ البته ممكن است این نظر در عین این‌كه در قلب محقّق می‌شود و قلب به یك شعور جامع دست می‌یابد، به خیال هم سیر كند و در نتیجه رؤیت قلبی همراه با رؤیت با چشم باطنی خواهد بود و ممكن است كه تا خیال او سیر نكند، بلكه امام(ع) در همان موطن قلب به او نظر داشته باشند و او هم از همان موطن قلب به امام(ع) نظر کند، همان‌طور كه ما گاهی در موضوعی تعقّل می‌كنیم ولی خیال ما تحت ‌تأثیر موضوع دیگری است. البته كسی كه نظر امام(ع) را به صورت جامع در قلب و خیال دارد مقامش بالاتر از کسی است که فقط در موطن قلب از نظر امام(ع) بهره می‌گیرد. حالت جامعیت در قلب و خیال برای انسان شیرین‌تر است و شعف بیشتری پیش می‌آورد. گفت:
گوشم‌شنیدقصة محبوب و مست شد

کوقِسمِ‌چشم؟!دیدنِ‌محبوبم‌آرزوست

یك مرتبه از رؤیت آن است كه نور امام(ع) فقط در موطن خیال برای سالك تجلّی كند، مرحلة بسیار شیرینی است، انسان با نور امام(ع) همراه با صورتی مبارك روبه‌رو می‌شود و مراتبی از معارف برایش حاصل می‌گردد. برای مقایسه حالت اوّل با حالت دوم، حالت اولیایی را كه در بهشت مقامشان مقام «عِنْدَ مَلیكٍ مُقْتَدِر» است با مقام كسانی كه در بهشت مقامشان مقام «فی جَنّاتٍ وَ َنَهر» است در نظر بگیرید، مقام ‌كسی كه در موطن قلب با امام(ع) ارتباط دارد شبیه مقام كسی است كه در مقام «عِنْدَ مَلیكٍ مُقْتَدِر» است و مقام ‌كسی كه در موطن خیال از نظر مبارك امام(ع) بهره‌برداری می‌كند، مقام كسی است كه در بهشت در موطن«فی جَنّاتٍ وَ َنَهر» است و ‌مقام كسی كه نظر امام(ع) را در جامعیت قلب و خیال دارد، مثل كسی است كه در بهشت هر دو مقام را دارد، که البته در بهشت کسی که در مقام «عِنْدَ مَلیكٍ مُقْتَدِر» است، مقام «فی جَنّاتٍ وَ َنَهر» را هم دارد، ولی در عالم دنیا امکان جدایی این دو هست.
یک رؤیت هم در عالم حس داریم، یعنی یک صورتِ صرف، كه در موطن خیال و یا در موطن عالم مادّه برای فرد تجلّی می‌كند. و عموماً برای رفع حوائج جزئیّه است كه دیگر آن نورانیتِ معارف كه در آن دو موطن بود در این‌جا نیست. اكثر كسانی كه فكر می‌كنند امام(ع) را در عالم حسّ دیده‌اند، با یكی از اولیای ایشان‌‌ روبه‌رو شده‌اند و تازه اكثر این رؤیت‌ها در موطن خیالشان برایشان ظاهر می‌شود، امّا نمی‌فهمند که دارند در عالم خیال هدایت ‌می‌شوند، چون اکثراً می‌گویند: امام را دیدیم، بعد برگشتیم، دیدیم نیستند. حالا آیا امام پشت یک دیوار مخفی شدند؟ یا از ابتدا یكی از یاران حضرت در منظر خیال آن فرد نزول ‌کرد و پس از راهنمایی لازم، صعود كرد و از منظر خیال آن فرد خارج شد. البته مسئله دیگری هم در رابطه با خود حضرت مطرح است كه ایشان می‌توانند هر وقت به هر شكل و با هر بدن ظاهر شوند و هر وقت خواستند بدن خود را از ظهور به غیب ببرند، سربازان خلیفه رفته ‌بودند در سرداب سامرا دنبال حضرت می‌گشتند! فکر می‌کردند امام(ع) این‌قدر ناتوان است که حالا که در صورت جسمانی نازل شده‌اند نمی‌توانند آن صورت جسمانی را صعود دهند و به حالت غیبی و معنوی درآورند. در بحث «نحوة حضور حضرت حجّت(عج) در هستی»(220) عرض ‌شد؛ امام دارای ظهور و بطون‌اند؛ یعنی هر جا خواستند و به هر تعداد از بدن كه خواستند ظاهر می‌شوند و بعد بدن و جسم خودشان را جمع ‌می‌کنند و به عالم غیب صعود می‌دهند، بعد دوباره هر جا خواستند خودشان را ظاهر می‌کنند. حضرت حجّت(ع) واسطه فیض هستی وصاحب تمام عالم است، و لذا هرقدر خواست بدن برای خودش ایجاد می‌کند، موقعیت و مقام آن حضرت در هستی با ما فرق ‌می‌کند و این غیر از آن است كه بعضاً یكی از یاران حضرت بر خیال و درون كسی ظاهر شود و مددهای جزئیه‌ای كه لازم است به او بكنند و بعد هم از خیال او خارج شوند و او فكر كند یك مرتبه غیب شدند.
چه کسی رؤیت شده؟ رؤیت قلبی و رؤیت بصری اگر از آن وجه باشد که امام(ع) نظر می‌کنند، همه‌اش خوب است، امّا شما روی این نكته عنایت داشته باشید كه شخص رؤیت شده آیا خود امام(ع) بوده‌اند یا حضرت خضر و یا یکی از ابدال و اوتاد؟! بحث دراین موضوع تازه اوّل بحث است؛ مثلاً اگر یکی از نیرو‌های رزمنده در جبهه گم ‌شد، بعد کسی آمد راه را به او یاد داد، آیا درست است كه سریعاً نتیجه بگیریم كه وجود مقدّس امام زمان(ع) بوده‌اند؟ می‌دانید كه امام(ع) ابدال و اوتاد دارند. فرزندآیت‌الله امینی خودشان ناظر یكی از مأموران حضرت بوده‌اند، در کتاب «کراماتی از علماء» قضیه‌اش هست كه چگونه آن روحانیِ مدرسه علمیه تبریز جانشین یكی از ابدالی می‌شوند كه به تازگی فوت شده بوده است، و فرزند علامة امینی، خودشان ناظرند كه چگونه آن روحانیِ مدرسه غیب شد. بالأخره عده‌ای هستند که مأموران امام‌اند و برای دست‌گیری می‌آیند، حالا به هر دلیلی، چون سعة شخص آنقدر نیست که بتواند نور خود امام(ع) را تحمّل ‌کند، می‌آیند و کمکش ‌می‌کنند. آن رزمنده بسیجی می‌گفت: چند روز نان و آب به من می‌دادند، و بعد هم کمکم ‌کردند و مرا به نیروهای اسلام رساندند. در این‌گونه موارد عموماً یكی از ابدال است که آمده و كمك كرده‌است. این‌ها همه از نوع رؤیت صادق است، بحث رؤیت‌های كاذب جدا است و عرض خواهیم كرد.
برگردم به بحث؛ آن دو نوع رؤیت كه عرض ‌كردیم را عنایت داشته باشید: «رؤیت قلبی، یک نوع اتّحاد قلب با حقیقت امام(ع) است»، و انسان برای مفتخرشدن به این نوع رؤیت، باید بالا رود. و «رؤیت در خیال، نزول امام است در موطن خیال». رؤیت در خیال «شور» خوبی می‌آورد، امّا بالأخره یك نحوه «نزول» است. بعضی‌ها به لطف و کرم الهی از طریق قلبشان با نور امام(ع) مراوده‌ می‌کنند، چراكه قلب، ظرفیت فوق‌العاده‌ای برای درك انسان کامل دارد، در حالی‌كه خیال دارای محدودیت است و حس هم كه ظرفیتش بسیار محدود است.
حالا در مورد رؤیت امام(ع) در موطن حس عنایت داشته باشید كه همین‌حالا هم كه شما این میز را می‌بینید عملاً صورتی مناسب این میز در ذهن خود دارید كه شما به آن علم دارید و این‌طور نیست كه میزی كه به آن علم دارید و در ذهن شماست از نظر جنس و وزن همان میز موجود در بیرون ذهن شما است، بلكه به جهت آن‌كه صورت علمی این میز در ذهن شما و آن صورت علمیِ همین میز خارجی است، به این عمل، رؤیت حسّی می‌گویید. حالا اگر یكی از یاران امام(ع) در همین حد برای كسی ظاهر شدند ما آن را رؤیت حسّی می‌گوییم و آن فرد هم به‌واقع همان احساسی را در مورد واقعی‌بودن او دارد كه نسبت به میز خارجی دارد و برای آن فرد هم كه به این رؤیت مفتخر شده مشكل است تشخیص دهد که امام(ع) را دیده یا یكی از یاران حضرت را دیده است، مگر این‌كه خودش فكر كند مگر می‌شود به این راحتی‌ها مقام عظمای امام(ع) برای او ظهور كنند!(221) بلی یك وقت حضرت صاحب(ع) می‌خواهند پیامی به شیعیانشان بدهند كه آن فرد یا افراد باید قلبی آماده و ظرفیتی كامل برای آن پیام داشته باشند، آن‌جا موضوع فرق می‌كند مثل رؤیت نوّاب چهارگانه حضرت كه رؤیت آن‌ها، رؤیت حسّی خودِ وجودِ مقدّس امام(ع) بوده است.
سؤال: دغدغه منتظر حقیقی چه چیزی باید باشد؟
جواب: به نظرم در حین بحث، جواب این سؤال را تا حدّی عرض كردم؛ که بالأخره ما «امام» می‌خواهیم، و امامی هم می‌خواهیم که جامعیت اسماء را به ما بدهد، تا ما در ثمردهی به همة ابعادمان موفق بشویم و همة ابعادمان در بندگی خدا قرار گیرد. این است که عرض‌ می‌كنم: اصلاً به دیدگاه‌هایی كه آرزوی جوانان را در حدّ رؤیت جسمی امام(ع) پایین می‌آورند، بدون این‌كه آن‌ها را متوجّه مقام امام(ع) بگردانند، دل‌نبندید. این‌طور به ذهن می‌آید كه بعضی از این جریان‌ها در رابطه با ملاقات با امام زمان(ع) بیش از آن‌كه کارشان ارائه معارف باشد، به بهانه این‌که چه کسی امام‌زمان(ع) را دیده است، بیشتر منظورشان مطرح‌كردن اشخاص است و ملاقات با امام‌زمان(عج) به یك دكّان و كسب و كار شبیه شده‌است تا به یك مكتب معرفتی. نباید جوانان را به چنین آرزوهایی مشغول کنیم که: «عده‌ای امام‌زمان(ع) را دیده‌اند، ای كاش ما هم آن حضرت را ببینیم!»! از طرف دین كجا چنین دستوری داریم؟! و از این نوع رؤیت‌ها به فرض هم كه صادق باشد، چه كاری می‌آید؟! شما به امام زمان عزیز(ع) بگو من می‌خواهم با تمام وجود قلبی‌ام با شما ارتباط پیدا کنم، تا من را آدم کنید.
فرمایش آیت‌الله‌بهاءالدینی(ره) را با حرف‌های دیگر مقایسه كنید، ببینید ایشان چه می‌گویند و بقیه چه می‌گویند! ایشان می‌فرمایند که: اگر امام زمان(ع) به شما نظر کند، «مبادیِ میل شما تغییرمی‌کند». نمی‌دانم، غصّه‌ای از این بالاتر هست که میل‌هایمان به‌جهت آلوده بودن مبادی‌اش، زندگی ما را از جهت اصلی خود منحرف كرده است. کسی که بفهمد ریشه دوری از حق و حقیقت كجا است، می‌فهمد تغییر مبادیِ میلِ آلوده به مبادی میلِ سالم، چقدر قیمتی است و چگونه انسان را از ظلمات وارد نور می‌كند. همة مشکل‌ ما این است که: میل‌هایمان در كنترل هوسمان است. ای چشم! تو با چه مبنا و برنامه‌ای می‌بینی؟! ای گوش! تو بر اساس چه انگیزه و برنامه‌ای می‌خواهی بشنوی و شنیدن خود را دنبال كنی؟! ای دل! ای عقل! ای شکم! ای شهوت! با انگیزه‌های غیرالهی و با مبادی غیرسالم، من را بیچاره كرده‌اید! حضرت‌ آیت‌الله ‌بهاءالدینی(ره) می‌گوید: یک راه بسیار پربرکت هست که مبادی میل، الهی بشوند و آن نظر امام زمان(ع) به قلب ما است و ما در رابطه با امام‌زمان(ع) این را می‌خواهیم. این شخصی که در صحرای عرفات گم شده‌بود، آدم ساده‌ و ضعیفی بوده، چون در شرایطی كه بقیه گم نشده‌اند او گم ‌شده‌است‌، حالا اگر توسل‌ کند كه «ای امام‌زمان! من را نجات‌بده.» بالأخره به‌كمك امام(ع) نجات پیدا می‌كند، آ‎یا کرم امام این‌قدر نیست که او را نجات ‌بدهد؟! مسلّم به او كمك می كنند، ولی وقتی هم که او راه را پیدا كرد و به محل اسكان رسید، همان آدم قبلی است! این رؤیت، رؤیتی نبود كه این شخص را حامل معارف عالیه امام(ع) كرده باشد، چون از امام(ع) خواست كه مرا به محل اسكانم برسان، او از امام(ع) نخواست که «به من نظر بکنید.» در حالی‌كه اگر امام زمان(ع) به کسی نظربکند، مبادی میلش عوض‌می‌شود. این‌که میل‌های آدم در تعادل قرار گیرند و میلی بر میلی غلبه نكند، بسیار پر برکت است. میل فکری، میل قلبی، میل جسمی، میل روحی، جای این میل‌ها کجاست؟ فقط با «خدا، خدا گفتن» مسأله حل‌ نمی‌شود، چون خدا وسیله‌ای برای متقی‌شدن و به قرب الهی نایل‌شدن، گذاشته؛ و فرموده است: «یا اَیّهَاالَّذینَ آمَنُوا إتَّقُو اللهَ، وَ ابْتَغُوا إلَیهِ الوَسیلَة».(222) ای مؤمنان! تقوا پیشه كنید و در راه رسیدن به او وسیله‌ای مناسب جستجو نمایید. این آیه می‌فرماید: «حالا که می‌خواهی متّقی بشوی، به دنبال وسیله برو.»؛ پس برای تقوا یک وسیلة خاص می‌خواهیم؛ «إبْتَغُوا إلَیهِ الوَسیلة»؛ «به سوی او به دنبال وسیله مناسب باشید» نه یعنی «برو فرش بخر»، بلكه برو وسیلة متّقی شدن را پیدا كن. وقتی میل‌ها تصحیح شد، تقوا واقع می‌شود و تصحیح میل‌ها را هم كه جز توجه و نظر مبارک انسان کامل پدید نمی‌آورد زیرا او حجّت خدا است تا در مسیر بندگی خدا ما تنها و بی‌حجت نباشیم.
حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «در زمان مهدی(ع)، یَعْطِفُ الْهَوَى عَلَى الْهُدَى إِذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى وَ یَعْطِفُ الرَّأْیَ عَلَى الْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْیِ»،(223) در زمان ظهور آن حضرت، میل‌های نفسانی به هدایت الهی برگردانده می‌شود، در حالی كه در آن هنگام هدایت الهی را تابع میل‌های خود كرده بودند و آن حضرت اندیشه‌های مردم را به سوی قرآن معطوف دارد، در حالی كه در آن هنگام قرآن را بر اساس اندیشه‌های خود تفسیر می‌كنند. به عبارت دیگر با ظهور مبارك آن حضرت، فرهنگ حاكم بر جامعه و مناسبات بین انسان‌ها سراسر الهی می‌شود، حال همین حالت، یعنی تغییر جهت میل‌ها و اندیشه‌ها به طرف هدایت الهی، وقتی هم امام زمان(ع) بر قلب انسان نظر كنند، در جان انسان به وجود می‌آید.