شما اگر كمی روی مسئله فوق تأمل بفرمایید هرگز معارف دقیق به شما اجازه نمیدهد كه مثل وهّابیها بگویید: «ما با خودِ خدا ارتباط پیدامیکنیم و نیازی هم به واسطه نداریم.» ضعف این عقیده را در بحثهای «حبّ اهلالبیت» به عرض رساندیم كه این بدترین محرومیتی است که نصیب انسان میشود. مثل این است که كسی بگوید: «چون خدا ساقی است من آب نمیخورم و از طریق ارتباط با خود خدا- که آب خلقمیکند- تشنگیام را برطرف میكنم»، نتیجه چنین عقیدهای این است كه آن شخص از تشنگی میمیرد، چون اسم ساقیِ حضرت پروردگار در آب تجلی كرده است، پس اگر میخواهید از سقایت حضرت حق بهره ببرید، باید به آب رجوع كنید كه در این حالت به حق رجوع كردهاید، ولی در تعیّن و مظهر اسم سقایت تشنگیام را برطرف میکنم. حقیقتِ انسانیتِ شما امامزمان(عج) است، كسی که به امامزمان(ع) متوسّل میشود از امامزمان(ع) یک حقیقت مستقل نمیسازد. ما میگوییم: چون امام زمان عبد محض خدا است و من هم در راستای معرفت به همة اسماء الهی و فلسفة وجودی خود كه باید عبد خدا باشم، در منظر عبد مطلق خداست که میتوانم بندگیِ خدا را بهدست آورم، پس به امام زمان(عج) متوسل میشوم. این، یک نكتة خیلی علمی و منطقی است، به طوری كه وقتی درست طرح شود آنچنان محکم به قلبتان مینشیند، که تنفّستان عین این اعتقاد میشود؛ متوجه میشوید شما فقط از طریق وجود مقدّس حضرت امام زمان(ع) میتوانید با خدا ارتباط پیداکنید. چون او حقیقت انسانی شماست، همانطور كه حقیقت تریِ هر موجودِ مرطوبی، عین تری یعنی آب است. درست است كه وجود همه موجودات را خداوند افاضه میكند، ولی هر موجودی برای رسیدن به كمال خاص خود باید با تعیّن و مظهر تامّ آن كمال كه آینة نمایش آن كمال است، ارتباط داشته باشد. همان خداوندی که وجود هر موجودی را عطا کرده مبادی كمال هر موجودی را تعیین فرموده است. و ملائكه هر كدامشان مبادی خاصّی از وقایع عالماند، مثلاً جبرئیل(ع) مبدأ ظهور علم خداست و برای برخوردار شدن از علم الهی نیاز به تجلّی نور جبرئیل داریم، برای انسانیت خود نیز نیاز به تجلّی نور انسان كامل(ع) كه مقام جامعیت اسماء الهی است، داریم.
اینها موضوعاتی است كه در مورد امام زمان(ع) باید به خوبی بحث بشود. حیف است به اسم جلسات امام زمان(ع) و به نام كانونهای ارادت به حضرت حجّت(عج) از موضوع معرفت به مقام آن حضرت به راحتی و سادگی رد شویم. هر قدر بتوانیم روی این موضوع بحث کنیم باز هم کم است، چون دریایی از معارف حقیقی را به دنبال خود دارد. همین که پشت در بایستی و دائم با داشتن اینگونه معارف در را بكوبی، آخر خودش برکت میآورد و در باز میشود.