تربیت
Tarbiat.Org

جایگاه و معنی واسطه فیض
اصغر طاهرزاده

امام(ع) مقصد خلقت

قرآن می‌فرماید: «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَكُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً»(17) یعنی؛ ای انسان‌ها! خداوند، زمین و آنچه در آن است را برای شما خلق كرده است. آیا این‌ها را برای انسانی خلق كرده كه فقط بخورد و بچرد، یا منظور این است كه شرایطی برایش فراهم كرده‌اند تا به كمالات لازمه‌اش برسد؟! مسلّم زمین و آنچه در آن است خلق شده است تا انسان به كمال لازمه‌ خود برسد، و لذا در خلقت جهان نظر به انسان كامل بوده است، انسانی كه تمام توجه قلبش به خدا است و هیچ شریكی برای خدا در قلب او جای ندارد، و در همین رابطه به بقیة مردم می‌فرماید: ‌«الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّكُمْ فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلّهِ أَندَاداً وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ»(18) خداوند برای شما زمین را گستراند و آسمان را برافراشت و از آسمان باران فرود آورد و به كمك باران میوه‌هایی را از زمین خارج كرد تا رزق شما باشد، پس برای خداوند شریكی قرار ندهید و او را عبادت كنید. در حالی‌كه می‌دانید همه كاره عالم خداست. می‌فرماید: درست است «فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّكُمْ»؛ برای شما در زمین رزق قرار دادیم، امّا این برخورداری‌های مادّی برای این است كه بتوانید جهت خود را به سوی آن كمال محض نشان دهید. علت برخورداری‌های دنیایی را چنین تبیین می‌فرماید: «لِیَبْلُوَكُمْ أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا»(19) برای این‌ شما را خلق كرد و از امکانات دنیایی برخوردار کرد، تا امتحانتان كند كه كدام‌یك از شما بهترین عمل را از خود نشان می‌دهید.
پس طبق آیاتی كه عرض شد، عالم و زمین و آسمان خلق شده است برای این‌كه عالی‌ترین نمایش انسانیت و بندگی یعنی انسان كامل، كه سراسر وجودش ظهور بندگی است، به صحنه بیاید. خلقت عالم برای این است كه انسانی را نشان دهد كه نمایش بندگی است، چون چنین انسانی مقصد خلقت است، پس همواره باید این انسان در صحنه باشد تا خلقت معنا بدهد و اگر چنین انسانی در میان نباشد و خلقت بی‌هدف باشد، خلقت واقع نمی‌شود.
در روایت از امام صادق(ع) آمده است كه: «اَلْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ وَ مَعَ الْخَلْقِ وَ بَعْدَ الْخَلْقِ»(20) یعنی؛ حجّت خدا قبل از خلق و همراه خلق و بعد از خلق، موجود است. یا در روایت دیگر داریم: «لَوْ بَقِیَتِ‌الْاَرْضُ بِغَیْرِ اِمامٍ لَساخَت»(21) اگر حجت خدا نباشد زمین از بین می‌رود.
با توجه به نكات عرض‌شده روشن شد كه اگر امام زمان(ع) لحظه‌ای در عالم نباشند، عالم نابود می‌شود، چون امام زمان(ع) مقصد خلقت است، پس با ختم نبوت، وجود امام و امامت كه مظهر دیگری از ظهور حجّت خدا بر زمین است حتمی است، زیراكه فلسفه وجودی آسمان و زمین به حضور انسان كامل است، لذا این انسان كامل همواره به عنوان ظهور كامل بندگی در صحنه عالم موجود است و به یك اعتبار خلیفة خداست در نشان‌دادن راه خدا به انسان‌ها، «اَدِلّاءَ عَلَی صِراطِهِ»(22).
خداوند در قرآن می‌فرماید: «یَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ كِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُوْلَـئِكَ یَقْرَؤُونَ كِتَابَهُمْ وَلاَ یُظْلَمُونَ فَتِیلاً»(23) قیامت روزی است كه هركس - اعم از انسان مؤمن و كافر- با امامش می‌آید، انسان مؤمن با امام خودش، انسان كافر هم با امام خودش، پس حالا كه باید هر انسانی با امامش بیاید، معلوم می‌شود همه امام دارند، امام انسان‌های كافر كه مشخص است، از شیطان بگیر تا چنگیز و غیره، حال برای انسان‌های مؤمن باید امامی باشد كه قلّه انسانیت باشد و او باید امام معصومی باشد كه امام مؤمنین محسوب شود. پس باید همواره امام معصومِ حاضری در عالم باشد كه انسان بتواند در این دنیا به دنبال او راه بیفتد، و روز قیامت صورت این پیروی را بیابد.
حاصل همه این عرائض این است كه همواره امامی معصوم در عالم وجود دارد تا راه حق را به ما بنمایاند، چه به صورت ظاهر كه «اَلْمُظْهِرِینَ لِاَمْرِ اللهِ وَ نَهْیِهِ»(24) ظاهركنندة امر و نهی الهی، و چه به صورت باطن كه «حَفَظَةً لِسِرِّهِ، وَ خَزَنَةً لِعِلْمِهِ»(25) كه اسرار الهی در نزد آنان است و خزینه علم حضرت حق‌اند، و هر قلبی را كه آن ذوات مقدس مستعد دیدند، از آن اسرار و علوم برخوردار می‌كنند و در راستای حضور دائمی امام در هستی است كه امام‌صادق(ع) می‌فرماید: «لایُتْرَكُ الْاَرْضُ بِغَیْرِ اِمامٍ یُحِلّ حَلالَ الله وَ یَحْرِمُ حَرَامَه»(26) هیچ روزی زمین بدون امام نیست امامی كه حلال و حرام خدا را مشخص می‌كند.
پس با وجود چنین نكته‌ای كه اوّلاً؛ عالم همواره دارای حجّت‌الله است، ثانیاً؛ این حجّت الهی نمایش حكم خدا در زمین است، نمی‌توانیم بدون شناخت امام در عالم درست زندگی كنیم، زیرا عملاً مسیر نمایش حق را گم می‌كنیم و به جهت همین ضرورتِ همیشگیِ حضور امام است كه در دوران غیبت آن حضرت هم نقش آن حضرت تعطیل نمی‌شود.
جابربن‌عبدالله‌انصاری از پیامبر(ص) خواست تا «اولی‌الامر» را به او معرفی كنند، آن حضرت یكایك ائمه(ع) را به اسم معرفی فرمود و دربارة امام‌زمان(عج) فرمود: او غیبتی طولانی دارد. جابر سؤال كرد: آیا در زمان غیبت، شیعه از آن حضرت نفعی می‌برد؟ «هَلْ یَنْتَفِعُ الشیعة بِالْقَائم(ع) فی غَیبَتِهِ؟» جواب فرمودند: آری! به خدایی كه مرا به نبوت برگزید در زمان غیبت، از او بهره می‌برند و از نور هدایتش روشنایی می‌گیرند چنان كه مردم از آفتابِ پشت ابر بهره‌مند می‌شوند «اِی، وَالَّذی بَعَثَنِی بِالنُّبُوةِ اِنَّهُمْ لَیَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ یَسْتَضِیؤُنَ بِنُور وِلایتِهِ فِی غَیْبَتِهِ كانْتِفاعِ النّاس بالشَّمسِ وَ إنْ جَلَّلَها السَّحاب».(27) خورشید پشت ابر هم كه باشد، نورش را می‌دهد، امّا نه به آن آشکاری كه وقتی ابر نیست و می‌توانیم آن را ببینیم و استفاده كنیم. وقتی متوجه حضور امام(ع) شدیم و نقش و حضور فعال آن حضرت را پذیرفتیم، خود را در شرایطی قرار می‌دهیم كه از تأثیرات وجود مقدس آن حضرت محروم نباشیم و جایگاه زیاراتی كه در رابطه با امام هست از این زاویه است، چون دانستن وجود مقدس امام یك بحث است، ارتباط برقرار كردن با آن حضرت بحث دیگری است و از طریق ارتباط برقرار كردن با امام است كه قلب انسان، گمشده‌اش را پیدا می‌كند و می‌فهمد كه بودن این امام چه بركت بزرگی است.(28)