ج: سومین نكتهای كه پیشینه اعتقادی ما، ما را بدان راهنمایی میكند این است كه: وقتی میدانیم ظالمان جهان را نمیتوانیم با اخلاق فردی و نصیحت، کنترل کنیم و نظام جهان با چنین وضعی – كه حاكمان ظالم فرمان میرانند- اَحسن نیست و باید در زمین حاكمیتی آرمانی و ایدهآل باشد، تا ظالمان جهان با اسلحههای مخوفشان اینچنین جولان ندهند، از خالق جهان انتظار حاكمیت امام معصوم را داریم و لذا در این راستا هر خداشناسِ واقعی وارد فرهنگ انتظار میشود.
یا باید بگوییم خداوند از تدبیر و حكمت خود بازنشسته شده است، یا اگر خداوند حكیم، نظام عالم را به صورت اَحسن ایجاد کرده است با اخلاق فردی و با نصیحت نمیتوانیم اسلحههایی را كه در دست ظالمان جهان است، کنترل کنیم. به بیان دیگر، وقتی دانستیم نظام سیاسیِ موجود جهانِ امروز اَحسن نیست، و از طرفی ظرفیت نظام اَحسن آنچنان است كه امكان حاكمیت آرمانیترین شرایط سیاسی را دارد، پس باید در زمین به فكر تحقق حاکمیتی آرمانی و ایدهآل باشیم و از خالق جهان چنین حاکمیتی را انتظار داشته باشیم، و در این راستا هر انسانِ خداشناسی كه میفهمد نظام اَحسن، ظرفیت ظهور حاكمیت معصوم را دارد، وارد فرهنگ انتظار میشود، و اینجاست كه میتوان عرض کرد؛ انتظارِ حاكمیت امام معصوم در بلوغ تاریخ، منطقیترین تفکّر است.
مگر میشود کسی منتظر چنان شرایطی نباشد و نفهمد خداوند چیزی بالاتر از آنچه امروز هست را برای بشر اراده كرده، و باز مدعی خداشناسی باشد. چطور شما متوجه هستید خداوند قلبی به شما داده كه در آن ظرفیت مناجات با خود را قرار داده است، به همان اندازه هم باید متوجه باشید خداوند نظامی را آفریده كه در آن ظرفیت حاكمیت عدل و معنویت قرار داده است و چون لازمه چنین نظامی وجود امام مصوم است، پس باید منتظر آن امام برای تحقق آن شرایط باشیم.
گسیل نیروهای نظامی برای مقابله با دشمن، كه توسط حضرت صاحبالامر(ع) صورت میگیرد و روایات ما از آن خبر میدهند، و یا تسخیر منطقهای خاص مثل مكه یا كوفه توسط آن حضرت(171) دلیل روشنی است كه نمیشود اسلام را با حاكمیت هركسی محقق كرد و جامعبودن اسلام میطلبد كه تمام شرایط ظهور اسلام فراهم شود. در شرایطی كه ساختارهای فرهنگیِ شركآلود، در تربیت انسانها میدانداری میكنند، شرایط آرمانی اسلام را نمیتوان پدید آورد و لذا اگر تمامیت اسلام پذیرفته شود، شرایط تحقق مدینه آرمانی اسلام فراهم میگردد و در این حالت است كه طلب و تقاضای ظهور امام معصوم(ع) به اوج خود میرسد و در آن صورت صبح طلوع میكند و به واقع تحقق این صبح دور نیست، یك قدم با ما فاصله دارد، باید برای برداشتن این یك قدم همّت كرد. لذا میفرماید: «اَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیب؟» به گفته حافظ:
غم زمانه كه هیچش كران نمیبینم
دَواش جز میِّ چون ارغوان نمیبینم