آری؛ خداوند قومی را که شایسته پذیرش پیشنهاد ایدهآل الهی است، میپروراند، تا ظرفیت پذیرش و سپس ظهور حقایق نظام اَحسن در آن قوم از حالت بالقوّه به بالفعل درآید، حال اگر آن قوم شایستگی خود را نشان داد و پیشنهاد ایدهآل و آرمانی انسانی را پذیرفت، تازه نور خاصی از آن زندگی که مناسب قیامت باشد، به آنها میدهد. انسان باید در نظام اَحسنِ الهی بیمقصد و مقصود نباشد و لذا خدا ما را بینبوّت و هدایت نمیگذارد، خود خداوند جهت را به سوی رسول خدا(ص) میكشاند و لذا سلمان را از اصفهان تا مدینه هدایت میکند، برای اینکه آن پیغمبری را كه به دنبالش بود، پیدا کند. پس سلمان(ره) اوّل فكر كرد و متوجه خدای حكیم و نظام اَحسن عالم شد و دید شایستة چنین خدایی نیست كه انسانها را به عالیترین شكل زندگی - كه تمام ابعاد روحانی انسان هدایت شود- نرساند و لذا باید از خدا چنین انتظاری داشت و منتظر بود تا زیباترین شكل زندگی را پیشنهاد كند و این را انتظار فرج میگویند.
فرج و گشایش برای كسی كه انتظار فرج از خدا دارد، یک سنّت الهی است، پس اگر شما به مقام طلب و انتظار جامعه آرمانی رسیدید، دیگر بقیهاش را خود خدا شروع میکند. فرج را خدا محقق میکند، امّا انتظار آن فرج مربوط به انسانی است که در ازاء طلب جامعه آرمانی، انتظارش از خدا آنچنان باشد كه جامعه را نیز طوری پرورش دهد که ظرف تحقق آن فرج الهی شود، و اصل انتظارِ نظام آرمانی از خداوند، موجب تحقق آن نظام میشود و ابتدا خداوند به کمک انبیاء و اولیاء جامعه را آماده برای پذیرش فرج میكند، و سپس فرج را برای آن جامعه محقق مینماید، عمده توجه به خدای حكیم، و اَحسنبودن نظام، و مقتضیات نظام اَحسن است. گفت:
جستجویی در دلم انداخت او
تا ز جستجو رَوم در جوی او
خاک را هایی و هویی کی بُدی؟
گر نبودی جذبِ های و هوی او