تربیت
Tarbiat.Org

جایگاه و معنی واسطه فیض
اصغر طاهرزاده

اصلاحی، فوق کتاب و درس

هر عملی كه از انسان سر می‌زند یک مبادی و پایه‌ای دارد، مثلاً این‌که شما به این ‌جلسه آمده‌اید، به دلیل میل و گرایشی است که شما داشته‌اید و آن میل؛ پایه و مبنای عمل شما قرار گرفت و لذا قدم‌ به قدم حرکت کردید و این‌جا آمدید. ابتدا در شما یک میل و گرایش بود، بعد وقتی خواست آن میل صورت عمل به خود بگیرد در قدم‌های شما ظاهر شد. این قدم‌ها، ظهور آن میل‌ است و آن میلِ‌ باطنی پایة این قدم‌های ظاهری‌اند.
از طرفی عموم ما بعضی از كارها را قبول داریم و مایلیم انجام دهیم، اما انجام نمی‌دهیم و بعضی از كارها را قبول نداریم و می‌خواهیم انجام ندهیم، اما انجام می‌دهیم، چرا؟ و چه باید کرد؟ مثلا همه می‌دانیم که عقل و دین و معرفت دستور به راز و نیاز و عبادات نیمه شب می‌دهد ولی مع‌الاسف عامل به آن نیستیم، یا بنا به توصیه‌های دین، دوست نداریم نسبت به مؤمنان کینه داشته باشیم، یا مایل نیستیم نسبت به دنیا حرص داشته باشیم، ولی کم و زیاد این صفات را داریم. از طرفی هم مشخص است كه با کتاب و درس اخلاق هم این مشكلات حل نمی‌شوند. چون در کتاب نهایتاً نوشته شده دنیا را نخواهید، ما خودمان می‌دانیم که نباید حب دنیا داشته باشیم اما طالب دنیا هستیم. در دستورات اخلاقی توصیه شده است که باید در عبادات حضور قلب داشته باشید، این‌ها را همه می‌خوانیم و می‌دانیم، ولی این «دانایی‌ها» نسبت به این مطالب، غیر از «دارایی» است که بتوانیم دارای چنین صفاتی شویم. آری اكثراً به خوبی‌ها دانا هستیم اما دارای خوبی‌ها نیستیم. همه می‌دانیم که خدا خوب است ولی این «خدادانی» است، «خداداری» چیز دیگری است. این‌جا است که باید متوجه شد راه دیگری غیر از کتاب و درس برای اصلاح خود نیاز داریم. باید راهی باشد که از طریق آن، انسان معصومی -كه نمایش بالفعل همة خوبی‌هاست- به کمک نظر مبارکش کار ما را درست کند. نظر امام‌زمان(عج) می‌تواند آن را‌ه باشد، قدرت و عظمت امام(عج) در این است كه اگر به قلب انسان نظر کند، آن قلب، تحت تأثیر قلب امام معصوم قرار می‌گیرد و لذا کجی‌هایش راست می‌شود. در همین راستاست که آیت‌الله‌بهاءالدینی(ره) بزرگترین برکت وجود مقدس امام زمان(عج) را برای مؤمنین، تغییر مبادی میل مؤمنان می‌دانستند، به این معنی که نظر مبارک حضرت، می‌تواند میل‌های حیوانی را به میل‌های انسانی و الهی تبدیل کند. در آن صورت است كه می‌توان گفت:
خاك بودیم این چنین موزون شدیم

خاك ما زرگشت، سیمین جان شدیم