تنها کسانی زنده و بهواقع موفقند، که دائم خودشان را در حضور امام و در آرزوی ظهور امام قرار بدهند. كسی كه مزة حضور و امید ظهور امام را چشیده است آیا میپذیرد تمام مقامات روحانی را به او بدهند و احساس حضور در محضر امامزمان(عج) را و امید ظهور آن حضرت را از او بگیرند؟ مطمئن باشید خواهد گفت؛ حاضر نیستم این مقام را با تمام آن مقامات معاوضه كنم. یعنی این مقام از تمام مقاماتی که یک انسان میتواند به آن برسد بالاتر است، اما رسیدن به آن کار میبرد. چطور شما در یک دورهای زحمت کشیدید تا خودتان را رساندید به اینکه خدا هست؟ و حالا دیگر مسئلهای در رابطه با اینكه خدا هست یا نیست یا معاد هست یا نیست در قلب خود ندارید، در مورد حضور و ظهور حضرت صاحبالامر(عج) هم باید همان طور زحمت كشید. درست است که در مورد عقیده به توحید و معاد ابتدا موضوع برایتان مبهم بود، ولی الحمدلله به حقانیت آن رسیدید. حالا بدانید یک مسئله بالاتر دیگری نیز هست که آن عبارت است از فهمِ جایگاه نبی و نبوت در عالم هستی و در زندگی شما و این دُرّ گرانمایهای است، و پس از آن رسیدن به حقانیت ائمه معصومین(ع) است كه این دُرِّ دُرّ است و بالاتر از آن هم مسئله دیگری است که آن دُرِّ دُرِّ دُرّ است و آن عبارت است از رسیدن قلبی به حضور و ظهور حضرت صاحبالامر(عج).
دُرِّ اول توجه قلبی به وجود حضرت حق و توجه به معاد یا ظهور حضرت حق در انتهای عالم است، یعنی توجه به مبدء و معاد، دُرِّ دوم توجه به وجود نبی و نبوت است، دُرِّ سوم توجه قلبی به مقام و وجود ائمه(ع) است و دُرِّ چهارم و جان همه اینها، توجه قلبی و امید به ظهور عالیترین نمایش هدایتگری خدا در وجود مقدس امام زمان(ع) است. البته باید خودتان را به چنین مقامی برسانید. تمام این دستوراتِ اخلاقی که بعد از معارف به حقایق، به ما دادهاند مثل صلة رحم، سکوت و کم حرفی، عبادات طولانی و ... فقط برای ایناست که انسان إنشاءالله به چنین مقامی برسد. اگر به کمتر از این برسد، مانند میوهای است که هنوز کال و نارس است و به ثمرة لازم خود نرسیده است. اگر کسی تمام دلش توجه به حضور امام معصوم نباشد و تمام آرزویش به ظهور امام معصوم - به آن صورتی که در معارف شیعه است- نباشد، هنوز در نیمة راه است. خود ائمه هم امیدشان به ظهور نهایی حضرت بقیةالله اعظم(عج) است. امامصادق(ع) میفرمایند: «لَوْ اَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ اَیّامَ حَیاتی»(130) یعنی اگر او را درك كنم تمام عمر در خدمتش خواهم بود.
انتظار؛ نشانة حیات است و عامل ادامة راه، امام و امت هر دو منتظرند، امام در انتظار بهسر میبرد و چشم بهراه فرشتة حق است كه سر برسد و دستور قیام بدهد و او را به ظهور فرا خواند و انقلابی عظیم در زندگی بشر بهوجود آورد، و امت نیز منتظر چنین قیامی است كه جواب نیاز اساسی فطرت خود را بدهد و به افقهای گمشده خود دست یابد و فقط با ظهور امام(ع) است كه بسیاری از این فریبهایی كه بشر را گرفتار كرده، فرو میریزد. اگر با اعتقاد به مهدویّت به این تمدنها بنگریم، میبینیم كه فریبی بیش نیستند و میبینیم اینها آرمان ما نبوده است و اصلاً ما جزء این فرهنگها نیستیم و نباید مسئله نزدیکبودن ظهور را بعید بدانیم و فكر كنیم شرایط دنیا طوری است كه به حضرت اجازة ظهور نمیدهد. حضرت جوادالائمه(ع) میفرمایند: خدای سبحان كار او را یكشبه اصلاح میكند و اوضاع به نفع او برمیگردد، چنانچه كار موسی(ع) را یكشبه اصلاح كرد.
«حضرت عبدالعظیم حسنی میگوید: بر سرورم حضرت جوادالائمه(ع) وارد شدم. تصمیم داشتم از او بپرسم كه آیا «قائم» شما همان مهدی است یا غیر او؟ - چون یك بحث، بحث قائمبودن كسی است كه در این خاندان باید قیام كند، و یك بحث، بحث مهدی این امت است كه باید نهایت فرهنگ اهلالبیت را بنمایاند - میگوید: قبل از آنكه شروع به سخن كنم خود حضرت جواد(ع) آغاز به سخن كرده، فرمودند: ای اباالقاسم! قائم ما همان مهدی است كه باید در عصر غیبت منتظرش بود و در عصر ظهور اطاعتش كرد و سومین فرزند من است. و سپس ادامه دادند: «وَالَّذی بَعَثَ محمداً(ص) بالنُّبُوَّةِ وَ خَصَّنَا بِالْإِمامَة اِنَّهُ لَوْ لَم یَبْقَ مِنَ الدُّنْیا اِلاّ یَوْم واحِدٌ، لَطَوَّلَ اللهُ ذلِكَ الْیَوْمُ حَتّی یَخْرُجَُ فَیَمْلَأَ الْاَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَما مُلِئَت جَوْراً وَ ظُلْماً وَ اِنَّ الله تبارَكَ وَ تَعالی یُصْلِحُ اَمْرَهُ فی لَیْلَةٍ كما اَصْلَحَ اَمْرَ كَلیمِه مُوسی(ع) لِیَقْتَبِسَ لِاَهْلِهِ ناراً فَرَجَعَ وَ هُوَ رَسُولٌ نَبِیٌّ. ثُمَّ قالَ(ع) «اَفْضَلُ اَعْمالِ شیعَتِنَا اِنْتِظارُ الْفَرَج»(131) قسم به خدایی كه محمد را به پیامبری برگزید و امامت را به ما اختصاص داد، اگر از عمر دنیا بیش از یك روز هم باقی نماند، خدا آن روز را آنقدر طولانی میگرداند تا قائم ما خروج كند و همانطور كه زمین از جور و ظلم پر شد از قسط و عدل پر شود، خدای سبحان كار او را یك شبه اصلاح میكند و اوضاع را به نفع او میگرداند، چنانكه كار موسی(ع) را یك شبه اصلاح كرد، او برای گرفتن پارهای آتش برای خانوادهاش رفت، ولی هنگام بازگشت به شرافت رسالت و افتخار نبوت نایل شده بود، آنگاه فرمود: بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج و انتظار گشایش امور به دست آن حضرت است.
خود حضرت میفرمایند: «هر یک از شما باید آنچه موجب دوستی ما میشود پیشه کنید و از آنچه موجب ناخشنودی ما میگردد دوری کنید، زیرا فرمان یکباره و ناگهانی میرسد و در آن زمان توبه برای کسی سودی ندارد».(132)