نظام اَحسن، یعنی نظامی که حکیمی قادر آن را ایجاد کند و لذا هیچ نیازی را در آن نظام بیجواب نمیگذارد و تمام ابعاد مسئله را از قبل در نظر گرفته است. مثلاً بنده ممکن است به سلولزهای این درخت علم داشته باشم، امّا تمام جوانب آن را نمیتوانم بشناسم، نهایتاً از نظر تجربی میتوانم بگویم که آرایش اتمی آن حلقوی است، امّا چرا آن سلولزها در اینجا به این شكل درآمده و این نوع آرایش اتمی چه نقشی در تعامل با سایر بافتها میتواند داشته باشد، اینها دیگر حدّ فهم من نیست. امّا خالق علیمِ حكیم، تمام جوانب مخلوق را در نظر خواهد گرفت. پس چون خدا علیمِ حكیم است، حتماً عالَمی را كه خلق میكند در همة ابعادش اَحسن است.
شما با تعمق و تفكر به خوبی به این نكته میرسید كه خدای عالم، خدای حکیمِ مطلق و قادر و توانا است، پس آنچه را انجام میدهد اولاً؛ بهترین نوع تحقق است، ثانیاً؛ چون او قادر است و هیچ مانعی در مقابل ارادهاش نیست، و توان انجامش را دارد، پس آنچه از طرف خدا صادر و ایجاد شود حتماً اَحسن است. حال عنایت بفرمایید؛ این نظام اَحسن چه لوازم و مقتضیاتی دارد؟ لازمة نظام اَحسن این است که آرمانهای بزرگی که زمین ظرفیت تحقق آنها را در خود دارد، در آن محقق بشود، وگرنه آن نظام، نظام اَحسن نخواهد بود. حال با توجه به اینكه نظام عالم، نظام اَحسن است، مسلّم بر روی زمین عمیقترین و سرّیترین حقایق آرمانی به صحنه میآید. به عبارت دیگر در نظام اَحسن، حتماً زمینة ظهور عالیترین فکر و عالیترین انسان و عالیترین نحوة ادارة جامعه، برنامهریزیشده است. و آن عبارت است از جامعهای که در آن؛ هم عدالتِ همهجانبه حاكم باشد، و هم علم و حكمت به بهترین نحو در بین انسانها مطرح گردد، هم زمینة ارتباط انسانها با خدای مطلق به عالیترین شكل آن تأمین شود. حال برای تحقق چنین شرایطی باید اوّلاً؛ امامِ معصوم حیّ و حاضر موجود باشد، ثانیاً؛ حاكمیت و تدبیر جامعه در اختیار او باشد، ثالثاً؛ كاملترین دین، یعنی اسلام هم از طرف خداوند به بشر رسیده باشد.