تربیت
Tarbiat.Org

آذرخشی دیگر در آسمان کربلا
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

نمونه‏ای دیگر از سرانجام ترک امر به معروف‏

در جلسه گذشته این روایت را خواندم، که چهل هزار نفر از قوم شعیب معصیت کار بودند، خدا صد هزار نفر را عذاب کرد که عذاب شصت هزار نفر از ایشان به واسطه ترک امر به معروف بود. نظیر این واقعه درباره اقوام دیگر نیز هست. درباره اصحاب سبت نیز هست که احتمالا شنیده‏اید؛ در شریعت حضرت یعقوب و بعد در شریعت حضرت موسی صید در روز شنبه حرام بود، البته تکالیف سخت‏تری هم دارند. الان هم یهودی‏های پای‏بند به یهودیت روز شنبه پختنی درست نمی‏کنند، آتش روشن نمی‏کنند، زبح نمی‏کنند و صید نمی‏کنند. یهودیان سنت گرا الان هم مقید هستند. تکالیف شاق دیگری هم داشتند، از جمله این که روز شنبه برایشان صید حرام بود. خدا این‏ها را امتحان کرد: اذ تاتیهم حیتانهم یوم سبتهم شرعا و یوم لایسبتون لا تاتیهم،،(111) گروهی از یهود کنار دریا یا رودخانه‏ای زندگی می‏کردند، روز شنبه ماهی‏ها به کنار ساحل می‏آمدند و صید آن‏ها به راحتی ممکن بود، در حالی که روزهای دیگر این گونه نبود؛ از آن طرف، روز شنبه هم صید کردن حرام بود. سرانجام بعض از ایشان طاقت نیاورده، به این صورت حیله‏ای زدند که کنار ساحل حوضچه‏هایی کندند؛ روز شنبه راه حوضچه‏ها را باز می‏کردند، زمانی که آب رودخانه همراه با ماهی داخل حوضچه‏ها می‏شد جلوی آب را می‏بستند. روز یکشنبه هم ماهی‏ها را صید می‏کردند. خدا به سبب این کار، آن‏ها را مسخ کرد، اگر آیه قرآن به صراحت نگفته بود، از راه روایات به این راحتی قابل باور نبود، فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم کونوا قرده خاسئین(112) خدا ایشان را مسخ نموده به میمون تبدیل کرد؛ همه این افراد کسانی نبودند که روز شنبه بر خلاف نهی خداوند ماهی صید می‏کردند. گروهی نیز از کسانی که صید نمی‏کردند به عذاب گرفتار آمدند و مسخ شدند.
این قوم سه دسته بودند: دسته اول روز شنبه صید می‏کردند، دسته دیگر صید نمی‏کردند ولی دسته اول را نیز نهی نکرده و متعرض آن‏ها نمی‏شدند، دسته سوم نه تنها خودشان صید نمی‏کردند، بلکه دیگران را از این کار نهی می‏کردند و می‏گفتند چرا صید می‏کنید، این کار گناه است. دسته دوم که صید نمی‏کردند و متعرض گروه اول هم نمی‏شدند، به آمرین به معروف می‏گفتند، چه فایده‏ای دارد که آن‏ها را از صید نهی می‏کنید؟ متوجه عرض بنده هستید؟ یعنی این تلقی که چون امر به معروف فایده ندارد، انجام نمی‏دهیم.
به کسانی که علیرغم علم به مؤثر نبودن امر به معروف، نسبت به این کار اقدام می‏کردند، می‏گفتند چه فایده‏ای دارد که دائم با آن‏ها بحث می‏کنید، آن‏ها را به حال خود رها کنید، و اذ قالت امه منهم لم تعظون قوم الله مهلکهم او معذبهم عذابا شدیدا قالوا معذره الی ربکم و لعلهم یتقون(113) خدا بنا است ایشان را هلاک کند، پس برای چه آن‏ها را موعظه می‏کنید؟
قالوا معذره الی ربکم و لعلهم یتقون اول این که ما نزد خدا عذری داشته باشیم، دیگر این که قطع نداریم که بطور کلی حرف ما مؤثر نباشد، شاید در بین این گروه بعضی تحت تاثیر قرار بگیرند. به هر حال، از بین این قوم که سه گروه بودند، دسته‏ای که - علی رغم این که چندان اثری نداشت - از منکر نهی می‏کردند، نجات یافتند، دو دسته دیگر به عذاب مبتلا و به بوزینه تبدیل شدند.(114)