نکته بعدی این مساله است که انسانها باید در جامعه احساس کنند که نسبت به دیگران مسؤولیتی دارند، باید در رفتار یکدیگر به نوعی، نظارت داشته باشند. این واقعیتی است که کمابیش در جامعههای متمدن انسانی، با اختلاف مراتبی که در مدنیت داشته، و دارند، همواره وجود داشته است. شاید هیچ جامعهای را نتوان یافت که بهرهای از تمدن برده باشد، اما در میان مردم آن چنین احساسی وجود نداشته باشد.
انسان باید نسبت به رفتار دیگران احساس مسؤولیت بکند، لکن مراتب چنین احساس مسؤولیتی در جوامع گوناگون، بر اساس نظام ارزشی حاکم بر آنها متفاوت است. از آن جاه که مصادیق کار خوب و بد در جوامع مختلف بر اساس نظامهای ارزشی تفاوت دارد، مرتبه حساسیت مردم، نسبت به رفتار دیگران، بستگی به نوع جهان بینی و نگرش آنها نسبت به انسان و جامعه انسانی دارد. این بحث مفصلی را میطلبد، که فهرست وار به آن اشاره میکنم.