فانکروا بقلوبکم، وظیفه اول شما این است که اگر کار بدی را در جامعه میبینید، در دل احساس نفرت و انزجار کنید، اشمئزاز پیدا کنید. اگر میبینید کار خلاف و گناهی در جامعه انجام میگیرد، پیش خود نگویید که بله، گناه است، اما گناه بدی هم نیست، درست است که امروزه فرهنگ سرا درست میکنند، اما بچهها سرگرمی پیدا میکنند!
کمی مشغول میشوند! رقصی فرا میگیرند! آوازی یاد میگیرند! در این زمانه نباید بچهها خیلی بی هنر باشند! خوب نیست! و حرف هایی از این قبیل. اولین قدم در برخورد با گناه این است که قبلا از گناه ناراحت باشید، خشمگین شوید، اگر از ته دل از گناه ناراحت نشدید، این اولین مرحله نفاق است. یعنی شما به حکم خدا راضی نیستند، دلتان نمیخواهد احکام خدا درست اجرا شود. ته دل شاد میشوید.
چرا در کنار مصلای قم، مرکز جهانی اسلام، ام القرای اسلام، شهر خون و قیام، زنی بیاید یک ساعت با حرکات به اصطلاح موزون، آن هم در منار مصلای قم نمایش بدهد؟
مرد نبود نمایش بدهد؟ نمایش بهتری نبود؟ حتما باید خانمی بیاید نمایش بدهد، آن هم تماما با حرکات موزون و ریتم دار - یعنی رقاصی - همان رقاصی ساده، و مومنان هم بنشینند تماشا کنند، هیچ کس هم نفس نکشد؟! بعضیها هم به روی خودشان نیاورند و بگویند ما که تا به حال ندیده بودیم، اقلا توفیق جبری شد. یا بعضیها جلوی بعضی سینماها صف بکشند، با این که میدانند فیلمهای مبتذل نمایش داده میشود، در آن صفها چهره هایی مشاهده میشود که انتظار نمیرود. اولین کار در مقابل انجام گناه این است که انکروا بقلوبکم، در دل از این اعمال تنفر داشته باشید، و احساس ناراحتی کنید، که چرا این کارها انجام میگیرد.
در مرحله دوم و الفظوا بالسنتکم، بعد به زبان بیاورید، اعتراض کنید. ممکن است به زبان آوردن خیلی نرم، ملایم و با مهربانی باشد، در مرحله اول بهتر است که همین گونه باشد. اما در مرحله بعد و صکوا بها جباههم، وقتی که با گناهکار رو به رو میشوید و با حرف نرم نتوانستید او را هدایت کنید، و اگر به او گفتید چرا این کار زشت را کردی و او خجالت نکشید و حتی رو در روی شما ایستاد و گفت آزادی است! دلم میخواهد! این جا دیگر جای برمی و ملاطفت نیست، بعد از این که با نرمی صحبت و موعظه کردید، با زبان خوش با او صحبت کردید ولی اثری نبخشید، چه باید کرد؟ صکوا بها جباههم حضرت (علیه السلام) میفرمایند با تندی به پیشانی او بزنید - البته نه با دست بلکه با سخن - یعنی آن چنان رو در رو و با تندی با او برخورد کنید، مثل کسی که میخواهد توی پیشانی طرف مقابل بزند، صکوا بها جباههم، اگر برخورد نرم اثر نکرد، رو در روی طرف و با تندی با او برخورد کنید و بگویید به تو میگویم، چرا گناه میکنی؟! البته چنین اقدامی کار هر کس نیست، مخصوصا کار افرادی که با فرهنگ تساهل و تسامح آشنا شدهاند، نمیباشد. میترسیم اگر چنین چیزی بگوییم، فورا ما را متهم کنند به این که اینها خشونت طلب هستند! اینها دور از تمدن هستند! یا این که همانگونه که در رشت و خرم آباد و بعضی جاهای دیگر اتفاق افتاد، بریزند، اذیت کنند، بزنند، ببندند، و یا بکشند، چنان که کم و بیش هر روز میبینیم، یا امر به معروف را میکشند! یا تهدید میکنند! یا کتک میزنند! دست و پایش را میبندند و او را در جایی دور از انظار رها میکنند! و یا برای آنها مزاحمت تلفنی ایجاد میکنند! خوب، وقتی انسان میبیند عاقبت کسانی که میخواهند امر به معروف نهی از منکر کنند گرفتاری است، میترسد امر به معروف و نهی از منکر کند. هنگامی که با افرادی که ضابطین امر به معروف و نهی از منکر هستند، و از طرف دستگاه قضایی برای این کار اجازه دارند، این گونه رفتار میشود، تکلیف دیگران روشن است.
امام (علیه السلام) میفرمایند وقتی به این صورت برخورد کردید، ممکن است کسانی متعرض شما شوند، و یا شما را ملامت کنند که چرا پرخاشگری میکنید! چرا با تندی حرف میزنید! چرا خشونت طلبی میکنید! حتی ممکن است دوستان نیز شما را ملامت کنند، اما و لا تخافوا فی الله لؤمه لائم فان اتعظوا اگر میخواهید آن روز نیاید که بلایی نازل شود، وتر و خشک را با هم بسوزاند، از ملامت ملامت کنندگان نترسید، ولو ملامت گران از نزدیکترین دوستان شما باشند. بسیار خوب، در امر به معروف و نهی از منکر، ما نخست با زبان نرم با افراد صحبت و موعظه میکنیم، با خواهش و تمنا امر به معروف و نهی از منکر میکنیم، اما میبینیم اثری نکرد، بعد با تندی برخورد کردیم و از کسی هم نترسیدم، خودمان را در معرض همه گونه خطر نیز قرار دادیم، لکن باز دیدیم اثری بر جای نگذاشت، در مقابل چه باید کرد؟ بله، اگر ابتدای امر باشد، مثل اوایل رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، هنوز مردم طراوت ایمان و شور انقلابی داشتند، اگر از اول جلوی خطر را میگرفتند، راحت بود. اما ممکن است شرایطی پیش بیاید که این گونه نباشد، مقابل انسان میایستند، فحش میدهند، کتک میزنند، تهدید میکنند، در این صورت چه باید کرد؟
به هر حال مساله از دو صورت به هر حال مساله از دو صورت خارج نیست، بعد از این که شما انجام وظیفه کردید، عکس العمل افراد خطا کار در مقابل شما یکی از دو حالت است، یا تحت تاثیر امر به معروف و نهی از منکر شما واقع میشوند و دست از کار بد خود بر میدارند، یا این که نه، پر رویی و لجاجت میکنند، در مقابل شما میایستند و احیانا کلماتی که سزاوار خودشان است نثار شما میکنند، و از این بالاتر، گاهی به مقدسات دین هم جسارت میکنند.
بنابراین، در مقابل امر به معروف نهی از منکر یکی از این دو حالت پیش خواهد آمد، یا افراد خلافکار بعد از امر به معروف و نهی از منکر تحت تاثیر واقع میشوند، دست از کار بد خود بر میدارند و به راه راست باز میگردند، در این صورت دیگر شما بر آن حجتی ندارید و باید با آنها مهربانی کنید. ایشان مرتکب اشتباهی شده بودند و به واسطه امر به معروف و نهی از منکر از راه خطا به صواب برگشتند، فان اتعظوا و الی الحق رجعوا فلا سبیل علیهم، اگر به سوی حق برگشتند و از گناهان خود توبه کرده، دست از کارهای بد برداشتند، نعم المطلوب. اما اگر این گونه نشد، انما السبیل علی الذین یظلمون الناس و یبغون فی الارض بغیر الحق، اولئک لهم عذاب الیم،(106) اگر موعظه شما را نشنیدند و نسبت به جنایت، ظلم و کج روی خود اصرار ورزیدند، شما وظیفه دیگری خواهید داشت. باید در مقابل آنها به گونه دیگری رفتار کنید. دیگر وظیفه شما از حد سخن گفتن و ملامت کردن و حتی تندی کردن هم فراتر میرود.
امام (علیه السلام) میفرماید اگر کار به این جا رسید که علی رغم برخورد تند، توجهی به امر به معروف و نهی از منکر نکردند، هنالک فجاهدوهم بابدانکم در این جا باید شما در مقام جهاد بر آیید، چنین افرادی دشمن اسلام هستند و باید با ایشان جنگید و مبارزه کرد، فجاهدوهم بابدانکم و ابعضوهم بقلوبکم اینها را از ته دل دشمن بدارید. با چنین افرادی که گستاخ شده و علنا علیه اسلام قیام کرده، احکام اسلام را انکار میکنند و به مقدسات اسلام اهانت روا میدارند، باید مبارزه کرد، و از عمق دل با آنها دشمنی کرد. نگویید اسلام دین محبت است! دین رافت است! اسلام دین دشمنی هم هست. در جای خود نهایت رافت و رحمت را دارد و در موقع مقتضی به خشونت و تندی امر میکند.
ابغضوهم بقلوبکم، ولی مواظب باشید زمانی که با این گونه افراد بنای مبارزه را گذاشتید، نیت خود را بررسی کنید، این جا شیطان سراغ انسان میآید. شیطان سراغ تارک الصلوه که نمیرود تا او را به ریا کاری ترغیب و تشویق کند. تارک الصلوه اصلا نماز نمیخواند تا ریا کاری کند. اما وقتی کسی در مقام نماز خواندن برآید، مخصوصا داخل مسجد و در حضور مردم، آن گاه شیطان او را وسوسه میکند که مد و لا الضالین را بیشتر بکش تا مردم بگویند عجب قرائت خوبی بود! اگر کسی در مجالس عزاداری شرکت نمیکند، و به فرهنگ سرا، سینما و تئاتر میرود، شیطان با او کاری ندارد. او خود راه باطل و جهنم را پیش گرفته است. اما زمانی که به مجلس عزاداری آمد، آن گاه شیطان او را وسوسه میکند و میگوید بیا تظاهر به گریه کن، وانمود کن خیلی دلت سوخته است، تا مردم بگویند عجب انسان با محبتی است! اهل ولایت است! زمانی شیطان سراغ انسان میآید که شخص در راه حق باشد.
تا شما اهل امر به معروف و نهی از منکر نیستید، شیطان با شما کاری ندارد، زیرا شما با او رفیق و همراه هستید، شما خود یک شیطانک دیگری هستید. اما آن وقت که خواستید امر به معروف و نهی از منکر کنید، دیگر راه شما از شیطان جدا میشود.
شیطان سراغ شخصی میآید که به جبهه میرود. شیطان چنین افرادی را وسوسه میکند، میگوید کاری کنید که قدرت را به دست بیاورید، تا فردا به پست و مقامی دست یابید. چقدر انسان به جبهه برود و بجنگد! زمانی که برگشت، میبیند که بی لیاقتها پستها را گرفتهاند، و دست او از پست و مقام خالی مانده است. خوب، حالا اگر نوبتی هم باشد نوبت ماست. چقدر مردم غافل و جاهل دست به قاچاق زدند! چقدر سوء استفاده کردند! خوب، حالا ما نیز چند صباحی قاچاق فروشی کنیم تا به نان و نوایی برسیم! بنابراین هنگامی که میخواستید مبارزه کنید، نیت خود را خالص کنید و به فکر قدرتطلبی نباشید، به این فکر نباشید که مال و مقامی را از مبارزه به دست آورید، و وجاهتی نزد مردم پیدا کنید، والا علاوه بر این که جان خود را از دست دادهاید، ثوابی هم نبردهاید، زیرا با انگیزههای شیطانی و نفسانی کار کردهاید، لذا دیگر ثوابی ندارید.
عبادت زمانی ارزش دارد که برای خدا باشد.
و ابغضوهم بقلوبکم غیر طالبین سلطانا و لا باغین مالا و لا مریدین بالظلم ظفرا نه در صدد کسب قدرت و نه در صدد کسب مال باشید و نه بخواهید از روی سرکشی و ناحق بر دیگران پیروز شوید. پیروزی مطلوب است، اما پیروزی از راه صحیح و مشروع مطلوب است، نه این که از هر راهی پیروزی به دست آمد مطلوب باشد. در بازیهای سیاسی این حرفها نیست. هدف وسیله را توجیه میکند. حزب ما پیروز شود، هر چه میخواهد بشود. ما در انتخابات برنده شویم، هر چه میخواهد بشود. اما در اسلام وقتی میفرماید امر به معروف و نهی از منکر را حتی تا حد به خطر افتادن جان انجام دهید، در کنار آن میگوید مراقب باشید شیطان شما را وسوسه نکند. مبادا شما را وسوسه کند تا بگویید ما باید پیروز شویم؛ حتی اگر از راه نا مشروع هم هست، باید پیروز شویم. بلکه باید احکام الهی و حدود آن را درست رعایت کنید، نیت خود را خالص کنید و برای خدا امر به معروف کنید.
اکنون به چه منظوری با افرادی که در مقابل امر به معروف و نهی از منکر مقامت میکنند باید جنگید؟ حضرت (علیه السلام) میفرمایند امر به معروف و نهی از منکر را انجام دهید و اگر کار به مبارزه و جهاد کشید با مخالفین بجنگید. حتی یفیئوا الی امر الله تا دست از مخالفت بردارند و از فرمان خدا پیروی کنند. تا از اطاعت دستورات شیطان بزرگ دست بردارند، و نسبت به آنچه شیطان به آنها دیکته میکند، خط و نشان هایی که برای آنها ترسیم میکند، توجهی نداشته باشند، حتی یفیئوا الی امر الله و از راه باطل باز گشته و سر به فرمان خدا بگذارند. و یمضوا علی طاعته بر اساس طاعت حرکت کنند.