حال اگر کسی سؤال کند که از کجا بدانیم داستان کربلا چنین نقش تعیین کنندهای در پیشرفت اسلام، در بقای اسلام و نهایتا در سعادت انسانها داشته و میتواند داشته باشد؟ در این باره نیز باید تا حدی که توان داریم و وقت اجازه میدهد صحبت کنیم.
آنچه دوست و دشمن بر آن اتفاق دارند این است که داستان کربلا، اگر در عالم انسانیت داستان منحصر به فردی نباشد، از وقایع بسیار کم نظیر است. البته ما بر اساس آنچه از ائمه اطهار (علیه السلام) دریافت داشتهایم، این داستان را منحصر به فرد میدانیم و معتقدیم که نظیر این داستان در گذشته نبوده و در آینده هم نخواهد بود. ولی از جهت احتیاط در سخن و برای این که با کسانی مواجه هستیم که طبعا از ما دلیل و سند میخواهند و برای این که وارد آن بحثها نشویم، میگوییم اتفاق نظر همه مورخین و همه آشنایان به تاریخ بشر این است که اگر داستان عاشورا منحصر به فرد نباشد، از کم نظیرترین داستانهای عالم است؛ داستانی که هم از نظر کیفیت وقوع، هم از نظر عظمت مصیبت، و هم از نظر بقای خاطره آن در میان مردم و آثار اجتماعی که بر آن مرتبت میشود، با هیچ ماجرای دیگری قابل مقایسه نیست. خود همین تکرار عزاداری هایی که در کشور خودمان میبینیم، میتواند برای ما عامل هشدار دهنده و بیدار کنندهای باشد که هیچ حادثه دیگری با این حادثه قابل مقایسه نیست. حادثهای که برای آهن این همه وقت صرف میشود، این همه هزینه میشود و این همه اشکها ریخته میشود، با چه حادثه و پیشامدی قابل تشبیه است؟