امروز هم اگر کسی بخواهد جامعه اسلامی را از مسیر خود منحرف کند، ابزاری غیر از سه عامل تطمیع، تهدید و تبلیغات ندارد. شما خیال نکنید اگر کسی بخواهد حکومت انقلاب اسلامی ایران را نابود کند، حتما باید از اینکه دنیا بیاید. بلکه در درون همین کشور منافقانی هستند و همان کاری را میکنند که منافقان صدر اسلام با حسین (علیه السلام) کردند. آن روز هم احتیاجی نبود از روم و ایران و یا از چین و ماچین بیایند، پسر عموهای خود حسین (علیه السلام) بودند. منظورم پسر عموی نزدیک و بدون واسطه نیست، بلکه عشیره هایی که مربوط به قریش است. بنی امیه و بنی هاشم، عمو زاده بودند. در جامعه امروزی علاوه بر مصیبت خیانت خودیها، کمکهای خارجی هم اضافه شده است. اما نقش مستقیم را عوامل داخلی ایفا میکنند. فکر نکنید اگر بخواهند مسیر انقلاب اسلامی ایران منحرف بشود حتما آمریکا باید مستقیما عمل کند. آمریکا عوامل داخلی را شناسایی میکند، آنها را به وسیله حمایت تبلیغاتی، کمکهای مالی و احیانا قضایای دیگری، مانند ایجاد فتنهها، آشوبها ترورها تقویت میکند. درست است که بسیاری از این ترورها به دست منافقان انجام گرفته است، اما منافقان که آمریکایی نیستند؛ از کجا آمدهاند؟ از همین جامعه ایرانی آمدهاند و بسیاری از اینها به نام طرفداری از اسلام به وجود آمدند. ملحدی که امروز علیه اسلام و علیه امام (قدس السره الشریف) سخن میگوید و در خارج مصاحبه میکند، او از درون جامعه اسلامی سر بر آورده و شاید روزگاری هم به عنوان محافظ امام (قدس السره الشریف) در این جامعه زندگی میکرده است؛ و امروز اسلام را انکار میکند! و میگوید امام (قدس السره الشریف) را باید به موزه تاریخ سپرد!(35) چنین فردی حتما نباید از آمریکا بیاید. لکن این که چنین افرادی روزگاری به عنوان محافظ امام (قدس السره الشریف) در این جامعه زندگی میکردهاند، به این معنا نیست که آمریکا آنها را تاکید نمیکند. چطور است که وزیر خارجه آمریکا سایر شخصیتهای بیگانه، از این که - به اصطلاح خودشان - دموکراسی در ایران رواج پیدا کرده و مطبوعات آزاد شدهاند که هر غلطی بخواهند بکنند، اظهار خوشحالی میکنند؟
اگر دشمنان امید دارند روزی بتوانند به ایران برگردند و سلطه شیطانی خود را دوباره از سر بگیرند، به دلیل همین انحرافاتی است که گوشه و کنار در میان همین افراد پیدا شده است. متاسفانه برخی از این افراد در دستگاه حکومتی هم نفوذ کردهاند. اگر حسین (علیه السلام) مصباح هدی است، و نور هدایت را به دلهای مردم میتاباند، و راه را برای مردم روشن میکند، در این زمان هم باید از نور حسین (علیه السلام) استفاده کرد.
از همان راهی که دشمنان اسلام توانستند اسلام را مسخ و منحرف کنند و عاقبت، حسین (علیه السلام) را کشتند؛ امروز هم دشمنان اسلام میخواهند از همان راه، حسین زمان را از مسیر خود برگردانند. امروز هم میخواهند از همان عوامل و ابزار استفاده کنند؛ راههای کلی همان، تبلیغ، تهدید و تطمیع است. بنده هر چه فکر کردم عامل چهارمی پیدا نکردم، البته زمینهها متفاوت است. ممکن است اینها از زمینههای دیگری استفاده کنند. اما عواملی که از آن استفاده میکنند همان سه عامل است.
ببینید امروز دشمنان اسلام در دنیا نسبت به اسلام چکار میکنند. آیا از تبلیغات کم میگذارند؟ کدام افترا تهمتی است که نمیزنند؟ و در همین روزنامهها که بسیاری از آنها با بودجه بیت المال تامین میشود با تیراژههای فراوان این تهمتها و افتراها چاپ و پخش میگردد. بسیاری از جوانهای نا آگاه ما هم تحت تاثیر واقع میشوند. فکر کنید گناه این افراد از گناه کسانی که سیدالشهداء (علیه السلام) را به قتل رساندند کمتر است؟ این افراد، از آنها چه کم دارند؟ آیا گناه اینها از گناه معاویه و یاران و طرفداران او کمتر است؟ آیا کسانی که به نام دینم از این افراد حمایت میکنند، گناهانشان از ابوهریره و امثال وی کمتر است؟ حتی به همان اندازهای که امروز اسلام در دنیا گسترش یافته است و بیشتر مطرح میباشد، گناه این افراد هم بزرگتر است. کسانی که خدمت بکنند، اجرشان بیشتر است، و کسانی که خیانت بکنند، گناهشان بزرگتر است. چون محدوده این خدمت و خیانت وسیعتر است. زمانی که معاویه تسلط یافت، بر عدهای از مردم مسلط شد که شتر نر و ماده را از هم تشخیص نمیدادند؛ به طوری که نماز جمعه را روز چهارشنبه خواند و کسی هم اعتراض نکرد، حتی یکی از خلفای اموی، در حال مستی نماز خواند و نماز صبح را چهار رکعت خواند، بعد گفتند نماز صبح دو رکعت است، گفت امروز حال خوشی داشتم، اگر میخواهید بیشتر برایتان بخواهم! آن روز دشمنان اسلام بر چنین مردمی حکومت میکردند، امروز فریب دادن جوانانی که در انقلاب رشد کردهاند، به این آسانیها ممکن نیست. اما حیلههای دشمنان نیز بسیار پیچیدهتر است.
نکتهای دیگر؛ شما تاریخ جاهلیت را پیش از بعثت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نگاه کنید، آیا در عرب کسی که به بی رحمی حرمله باشد پیدا میشود؟ کسی که طفل شش ماههای که در حال جان دادن است، آخرین لحظات حیاتش است، تیر سه شعبه زهر آلود به گلوی این طفل بزند؟ آیا جانوری از این پستتر پیدا میکنید؟ آیا پیش از اسلام چنین کسانی بودند؟ من فکر نمیکنم در میان همه وحشی هایی که در زمان قبل اسلام زندگی میکردند کسی به این قساوت وجود داشته باشد. بعد از ظهور و رشد اسلام بود که شیاطینی چون یزید، شمر و حرمله با این همه قساوت، برای مبارزه با اسلام پیدا شدند.
عجیب است، میافزاید، و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمؤمنین و لا یزید الظالمین الا خسارا؛(36) نتیجه آب باران این است که در جایی که گل میروید، گلهای با طراوت و خوشبو بیشتر میشود، اما محلی که گیاه سمی میروید، همان سم بیشتر خواهد شد.
در جامعه اسلامی، سلمانها، ابوذرها، عمارها، میثم تمارها و سعید بن جبیرها رشد میکنند. کسانی پیدا میشوند که در شب عاشورا میگویند اگر هفتاد بار کشته شویم، باز هم آرزو داریم در رکاب تو به شهادت برسیم؛ این از یک طرف، اما از سوی دیگر آن قساوت و بی رحمیها رشد میکند. کسانی که هدایت الهی را زیر پا میگذارند و از رحمت خدا روی بر میگردانند، بر شقاوت و قساوتشان افزوده میشود.
انقلاب اسلامی ایران از یک طرف گل هایی پروراند که در طول تاریخ اسلام کم نظیر هستند، اگر نگوییم بی نظیرند. بنده زمانی که طلبه شدم، تا حدودی با تاریخ اسلام، آشنا شدم یکی از بخشهای تاریخ که بسیار بر من اثر میگذاشت و مرا به اعجاب وا میداشت، داستان حنظله غسیل الملائکه است. در صدر اسلام جوانی بود به نام حنظله، این جوان عروسی کرد، صبح روز بعد از عروسی در جنگ احد شرکت کرد، در حالی که هنوز فرصت نکرده بود از جنابت شب گذشته غسل کند در جنگ شرکت کرد و به شهادت رسید. پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود ملائکه را میبینم که آب از آسمان آوردهاند و حنظله را غسل میدهند، به همین مناسبت وی حنظله غسیل الملائکه نامیده شد، یعنی حنظلهای که ملائکه او را غسل دادهاند.(37) این داستان برایم بسیار عجیب بود، که جوانی شب اول عروسیاش، از بستر عروسی برخیزد و در جبهه شرکت کند و به شهادت برسد. اما در داستان انقلاب ما، صدها و هزارها حنظله غسیل الملائکه داشتیم. گل هایی روییدند که حنظله غسیل الملائکه باید پای آنها را ببوسد. چقدر شهدایی داشتیم که از خدا خواسته بودند جنازه شان پیدا نشود. یکی از طلاب که از دوستان نزدیک خود ما بود، چند سال در جبهه شرکت داشت، تا به فرماندهی لشگر رسید، هنوز ازدواج نکرده بود، گفت فقط آرزو دارم با یک دختر سید ازدواج کنم، تا با فاطمه زهرا (سلام الله علیها) محرم شوم، آمد ده هزار تومان قرض کرد و با یک دختر سید ازدواج کرد. بعد از چندین سال جنگ، روز سوم عروسی به جبهه برگشت و به شهادت رسید. از خدا خواسته بود که جنازهاش پیدا نشود و پیدا هم نشد.
در این انقلاب از یک طرف این گلها روییدند، نوجوانها و جوان هایی که ره صد ساله را یک شبه پیمودند. اما در مقابل، منافقان ملحدی تربیت شدند که نظیر آنها در شیطنت و نفاق در طول تاریخ کمتر دیده میشود. متاسفانه امروز این منافقان با احترام در همین جامعه زندگی میکنند. چرا؟ برای این که یک دستگاه تبلیغاتی از اول راه انداختند، به وسیله آن خشونت را محکوم و تساهل و تسامح را ترویج کردند؛ غیرت را از مردم گرفتند تا در مقابل این حملات ناجوانمردانه به اساس اسلام کسی اعتراض نکند و نفس نکشد؛ و اگر کسی به خود جرات اعتراض بدهد او را طرفدار خشونت و تئوریسین خشونت معرفی میکنند و او باید به اعلام محکوم شود! این نقش اول تبلیغات بود و هنوز به نحو اتم و اکمل ادامه دارد. این همان نقشی است که معاویه و همه شیاطین عالم، هنگامی که در مقام سیاست بازی قرار میگیرند، بازی کردهاند. همچنین تطمیع، و پول و هدایا فرستادن، به جاهایی که گفتنی نیست. به کسانی که هم حزب و هم جبهه آنها بودند، پست و مقام هایی بخشیدند. و بعد تهدید، علی رغم این که همه انواع خشونت را محکوم میکنند، اما در تهدید مخالفان خود، از تهدیدهای تلفنی، روزنامهای و یا هر شکلی از آن فروگذاری نمیکنند. عین همان سیاست هایی که معاویه عمل میکرد.