اساساً جنس نگاه حبّی، وجودی است. آنجا که قلب باید عشق بورزد، رجوع انسان به محبوب، رجوع وجودی است. وقتی رجوع، وجودی شد انسان با تجلیات انوار کمالی روبهرو میشود که در آن صورت، محبوبِ انسان مظهر آن انوار است و از آن طریق یک نحوه اتحاد حقیقی بین محبّ و محبوب به صحنه میآید به همان شکلی که امام صادق(ع) به مفضّل فرمودند: «یَا مُفَضَّلُ شِیعَتُنَا مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْ شِیعَتِنَا»(82) شیعیان ما از ما و ما از آنهائیم. و یا حضرت امام حسین(ع) میفرمایند: «من أَحَبَّنَا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ جَاءَ مَعَنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ كَهَاتَیْنِ وَ قَرَنَ بَیْنَ سَبَّابَتَیْه»(83) كسى كه ما را براى خدا دوست بدارد، ما و او مانند این دو انگشت مىباشیم. یعنی یک نحوه اتحاد در عین شدت و ضعف در میان میآید و شعور این افراد با نور شعور امام معصوم در یک راستا قرار میگیرد و رهبری انقلاب نشان دادهاند در ازاء چنین رجوعی به حضرت امام خمینی(ره) چگونه منشأ حکمتهای عملی و سیاستهای معنوی در این دوران شدهاند.
با توجه به عرایضی که از ابتدا تا اینجا داشتم میخواهم عرض کنم برای ارتباط با شخصیت اشراقی حضرت امام(ره) دو وجه را باید مدّ نظر قرار داد: یکی نظر به تقدیری که در عالم جاری است و دیگر ارتباط وجودی با ملکوت حضرت امام که مقدمهی آن ارتباط، معرفت نفس با رویکرد وجودی به نفس است.
پیشنهاد بنده این است که بر روی روایتهایی که موضوع تقدیر را مطرح کرده تأمل بفرمایید زیرا بصیرت بزرگی به شما میدهد و متأسفانه این روایات از ترس نتیجهگیری جبری، در معارف ما به حاشیه رفته است، در حالیکه تأکید ائمه(ع) آن بوده که همواره متوجه تقدیر و مقادیری که حضرت حق در عالم جاری کرده، باشید و در متن آن مقادیر مسائل را ارزیابی کنید و بهترین عمل را انجام دهید.
میفرمایند: عاقل آن کسی است که این مقادیر را بفهمد و بر طبق آن عمل کند و سخن بگوید و یا حضرت على(ع) میفرمایند: «إِنَّ مَنْ عَرَفَ الْأَیَّامَ لَمْ یَغْفُلْ عَنِ الِاسْتِعْدَادِ»(84) آنكس كه زمان را مىشناسد، از استعدادهاى آن غافل نمىشود و در جای دیگر میفرمایند: «أَعْرَفُ النَّاسِ بِالزَّمَانِ مَنْ لَمْ یَتَعَجَّبْ مِنْ أَحْدَاثِه»(85) آگاهترین مردم به زمان، كسى است كه از تحولات آن به شگفت نیاید و بهخوبی متوجه مسیر و نهایت هر حادثهای باشد.