تربیت
Tarbiat.Org

امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه
اصغر طاهرزاده

برکات نگاه حُبّی و سیر وجودی

عنایت دارید که چگونه حضرت باقر(ع) فرهنگِ نگاه وجودی به خدا را از طریق نظر به ملکوت ائمه به ما متذکر می‌شوند، آن‌جایی که می‌فرمایند: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ لا یَكُونَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ حِجَابٌ‏ حَتَّى‏ یَنْظُرَ إِلَى اللَّهِ وَ یَنْظُرَ اللَّهُ إِلَیْهِ فَلْیَتَوَالَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ یَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّهِمْ وَ یَأْتَمَّ بِالْإِمَامِ مِنْهُمْ فَإِنَّهُ إِذَا كَانَ كَذَلِكَ نَظَرَ اللَّهُ إِلَیْهِ وَ نَظَرَ إِلَى اللَّه»(81) هركه مى‏خواهد بین او و خدا حجابى نباشد، تا او خدا را ببیند و خداوند نیز او را مشاهده كند، باید آل محمّد(ع) را دوست بدارد و از دشمنانشان بیزار باشد، اگر در چنین شرایطى قرار گرفت خداوند به او نظر مى‏كند و او نیز به خدا مى‏نگرد.
با محبت به آن ذوات مقدس، رجوع قلبیِ خاصی به آن‌ها صورت می‌گیرد و شما نور اسماء حسنای الهی را در آینه‌ی وجود آن‌ها می‌نگرید، همان‌طور که عاشق، به زیبایی‌های معشوق نظر دارد. در این حالت است که می‌فرمایند: با محبت به آل محمد بین او و خدایش هیچ حجابی در میان نخواهد ماند و «ینظر الی اللّه» به خدا نظر می‌کند، در حالی‌که «لایَكُونَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ حِجَاب‏» در آن حال بین او و بین خدا هیچ حجابی نیست، خدا را بی‌حجاب نگاه می‌کند و خدا هم به این بنده‌اش بی‌حجاب نگاه می‌کند.
صحبت این است که این چه نوع رجوعی به امام است که حاصل آن این اندازه گرانقدر است. یک وقت برای آن‌که به بهشت برویم ائمه(ع) را دوست می‌داریم و به آن‌ها احترام می‌گذاریم، این کار خوبی است، ولی این روایت حرف بالاتری دارد، می‌گوید اگر می‌خواهید خدا را بی‌حجاب ببینید به اهل‌البیت(ع) رجوع داشته باشید و انگیزه و رویکردتان در محبت به آن‌ها و در دشمنی با دشمنان آن‌ها، برای رؤیت حضرت حق باشد تا خدا را بی‌حجاب ملاقات کنید. از این روایت به‌خوبی برمی‌آید که اهل‌البیت(ع) مظاهر اسماء حسنای خدایند. به این معنا که ما می‌توانیم آن‌ها را با نگاه خاص قلبی ببینیم و به نور خدا منتقل شویم و با اسماء الهی در آینه‌ی وجود آن‌ها روبه‌رو گردیم. در عرفان نظری مبنای این سخنان به‌خوبی مورد بررسی قرار می‌گیرد.
حضرت امام خمینی(ره) در شرح سوره‌ی حمد روشن کردند چگونه می‌توان نور اللّه را در سماوات و ارض مشاهد کرد، چون قرآن نفرمود آسمان‌ها و زمین به نور الهی منوّراند، بلکه فرمود نور آسمان‌ها و زمین همان اللّه است. که می‌توانید در این رابطه به تفسیر حمد حضرت امام رجوع فرمایید.
تا حال توانستیم به این مرحله برسیم که اهل البیت(ع) در کلّ عالم، ظهور تامّ و تمام حضرت حق‌اند و از آن‌جایی که ما تنها با رجوع به حق می‌توانیم به تفکر حقیقی برسیم، پس در عمل با نظر به اهل‌البیت(ع) که مظاهر حق‌ هستند به تفکر حقیقی می‌رسیم و در زیر سایه‌ی چنین تفکری -که تفکری است حضوری- به تفاهم لازم دست می‌یابیم و در زمان حاضر که امام حیّ ما غایب‌اند با نظر به تعیُّن خارجی او می‌توانیم به تفکر لازمی که نیاز این زمانه است برسیم و تفاهمِ مورد نیاز را به‌دست آوریم و این تعیُّن در شخصیت اشراقی حضرت امام خمینی(ره) کاملاً قابل درک است.
ممکن است سؤال بفرمایید چگونه باید به حضرت امام خمینی(ره) رجوع کرد تا رجوع ما اولاً: وجودی باشد و ثانیاً: ما به آن تفاهم قدسی که مورد نیاز است برسیم؟ جواب این سؤال را باید در فرهنگِ رجوع به اهل‌البیت(ع) بیابید از آن جهت که در نگاه حبّی به آن‌ها، عملاً از نگاه حصولی به نگاه وجودی سیر می‌کنید و می‌توانید اسماء حسنای الهی را در آن‌ها بیابید. اهل‌البیت(ع) یک حقیقت وجودی به عنوان واسطه‌ی فیض بین ارض و سماءاند، این رابطه‌ی وجودی با حضرت حق است که آن‌ها را مظهر همه‌ی حقیقت انوار اسماء حسنای الهی کرده و قرآن فرمود: برای رجوع به حضرت اللّه که همه‌ی اسماء حسنا از اوست، «فَادْعُوهُ بِها» او را از طریق اسماء حسنایش بخوانید و به اسماء حسنایش نظر کنید در حالی‌که آن اسماء حسنا تنها در آینه‌ی انسان کامل ظهور کرده است. در نتیجه اگر می‌خواهید به همه‌ی حقیقت برسید باید به امام معصوم برسید تا به همه‌ی حقیقت رسیده باشید، حقیقتی که جامع همه‌ی اسماء است یعنی حضرت اللّه. از طرفی همه‌ی شما بحمداللّه می‌دانید بین ذات و صفات الهی اتحاد هست و این یکی از ظریف‌ترین معارف بشری است که بدانید نمی‌شود ذات الهی از صفات کمالیه‌اش خالی باشد، در نتیجه یک خدا ندارید و یک صفتی به نام علیم، بلکه خداوند عین علم است. پس وقتی اسماء و صفات الهی در میان است، ذات الهی در آینه‌ی آن صفات در صحنه خواهد بود. حالا ائمه(ع) می‌فرمایند: ماییم آن صفات و اسماء. یعنی می‌توانید در آینه‌ی جمال آن‌ها بی‌واسطه به حضرت حق نظر کنید. با توجه به این فرهنگ و با پروریده‌شدن در چنین نگاهی به حق، در این زمان باید بتوانیم به شخصیت اشراقی حضرت امام خمینی(ره) نگاهی وجودی پیدا کنیم و در زیر سایه‌ی این نگاه، که عین رسیدن به تفکری است که باید در این زمان داشت، به تفاهمِ مورد نیاز رسید، و إلاّ با نگاهِ ماهیت‌نگر و کثرت‌گرا همچنان در عدم تفاهم و دوگانگی نسبت به همدیگر به‌سر می‌بریم. این‌که در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی(ره)» عرض شد حضرت امام می‌توانند آن مبادی وجودی که برای تفکر امروزمان نیاز داریم، باشند بر همین اساس است که عرض کردم و در تاریخ معاصر این نوع رجوع و آن نوع تفکر را در دوران دفاع مقدس تجربه کردیم.