1 - مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» در صحبت خود با نمایندگان مجلس خبرگان در تاریخ 13/6/1393 فرمودند: ما به مسائل جهانی و مسائل منطقهای و از جمله کشورمان، باید نگاه کلان و جامع داشته باشیم. این نگاه کلان به ما معرفت و بصیرتی را عطا میکند که اولاً واقعیت خودمان را، جایگاه خودمان را، ایستگاه خودمان را در وضع کنونی بازیابی کنیم و بفهمیم در چه وضعی قرار داریم، بعد هم به ما تعلیم میدهد که برای آینده چه باید بکنیم.
2 - صحیفهی امام، ج1، ص 269.
3 - در جای خود روشن است که فکر با رجوع به «وجود» به میان میآید و مشیت الهی در هر زمانی همان حقیقت وجود است و انقلاب اسلامی صورتِ متعینیافتهی مشیت الهی در این دوران است و لذا هرکس خواست به «وجود» رجوع کند تا فکر به او برگردد، ناگزیر است به انقلاب اسلامی رجوع نماید، ولی نه آنچنان رجوعی که با استیلای چیستی و ماهیت همراه باشد و بپرسد انقلاب اسلامی چیست. بلکه با آن رجوعی که انقلاب اسلامی را ظهور مشیت الهی در این دوران احساس کند.
4 - بحار الانوار، ج75، ص278.
5 - به کتاب «جایگاه تاریخی حادثهها و هنر اصحاب کربلا در فهم آن» از همین مؤلف رجوع شود.
6 - عین مصاحبهی دکتر احمد طیب که هماکنون مفتی الأزهر است با شبکهی نیل به قرار زیر است:
خبرنگاری سؤال کرد آیا به نطر شما عقاید شیعه مشکل ندارد؟
شیخ طیب جواب داد: نه چه مشکلی دارند، 50 سال پیش شیخ شلتوت فتوا داده است که شیعه مانند مذاهب دیگر است.
خبرنگار گفت: فرزندان ما در حال شیعه شدن هستند، چه باید بکنیم؟
شیخ جواب داد: خوب بشوند مگر کسی از مذهب حنفی به مالکی برود ما اشکالی به او میگیریم؟
خبرنگار: شیعیان با ما درحال قوم و خویشی هستند و با فرزندان ما ازدواج میکنند.
شیخ: چه اشکالی دارد، بین مذاهب ازدواج آزاد است.
خبرنگار: میگویند شیعیان قرآنشان فرق میکند.
شیخ طیب: این حرفها خرافه پیرزنها است. قرآن شیعیان با ما هیچ فرقی ندارد و حتی رسم الخطشان نیز مانند قرآن ما است.
خبرنگار: 23 روحانی از یک کشور(عربستان) فتوا دادهاند که شیعیان کافرند، رافضی هستند.
شیخ: فتوای آنها اعتباری ندارد.
خبرنگار: پس این اختلافاتی که بین شیعه و سنی مطرح میکنند چیست؟
شیخ: این اختلافات، سیاست خارجی است و میخواهد بین شیعه و سنی اختلاف بیندازد.
خبرنگار: من یک سؤال جدی دارم: شیعیان که ابوبکر و عمر را قبول ندارند، چگونه میگویید اینها مسلمان هستند؟
شیخ طیب: بله قبول ندارند، اما مگر اعتقاد به ابوبکر و عمر جزو اصول دین اسلام است؟ قصه ابوبکر و عمر یک قصه تاریخی است و تاریخ به اصول اعتقادات ربطی ندارد.
خبرنگار که از این جواب جا خورده بود گفت: شیعیان یک ایراد دارند، آن هم اینکه میگویند امام زمانشان از 1000 سال پیش هنوز زنده است.
شیخ پاسخ داد: خوب ممکن است، چرا ممکن نباشد، ولی دلیلی ندارد ما اعتقاد آنان را داشته باشیم.
خبرنگار پرسید: آیا ممکن است کودک 8 ساله امام باشد؟ شیعیان معتقدند کودک 8 ساله امام شده است.
شیخ گفت: وقتی یک طفل در گهواره پیغمبر بشود، اینکه یک کودک 8 ساله هم امام باشد عجیب نیست، هرچند ممکن است ما به عنوان اهل تسنن این اعتقاد را قبول نداشته باشیم؛ اما این موضوع به اسلام آنها صدمهای نمیزند و آنها مسلمانند.
7 - الغیبة للنعمانی، ص 200.
8 - بحارالأنوار، ج 72، ص 376.
9 - اللهوف، ص 50.
10 - صحیفه امام، ج15، ص151.
11 - به سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین آقای دکتر رهدار در دورهی آموزشی طرح ولایت در دانشگاههای استان آذربایجان غربی رجوع شود.
12 - مقام معظم رهبری میفرمایند: «اینجانب بر خلاف کسانی که صفویه را در چشمها ضد ارزش کردند، تأکید میکنم که صفویه بزرگترین حق را به دانش فقاهت و کلام شیعی دارند، زیرا آنها بودند که راه را باز کردند و علمای شیعه را در این سطح پرورش دادند». در دیدار اعضای شورای عالی کنگره بزرگداشت علامه مقدس اردبیلی در تاریخ30/۳/1357.
13 - در تاریخ 19/9/92.
14 - بنده گمان نمیکنم به یک معنا حکمت متعالیه ادامهی فلسفهی مشاء و اشراق باشد که در حالت متافیزیکی، «وجود» را در حجاب میبرند بلکه حکمت متعالیه اشراقی است بر قلب ملاصدرا جهت نظر به «وجود»، آنهم نه نظر به مفهوم وجود که متأسفانه بعد از ملاصدرا باز در مراکز رسمی فلسفه بدان پرداخته شد، بلکه نظر به وجودی که دارای شدت و ضعف است و حالت ظهور و خفاء دارد و از نگاه متافیزیکی رها شده و با این نوع نگاه به وجود است که میتوان تاریخ ظهور مهدی(عج) را مدّ نظر آورد و از تاریخ غیبتِ «وجود» به تاریخ ظهور «وجود» در جمال واسطهی فیض وارد شد و حیرت امام از ملاصدرا میتواند از این جهت باشد.
15 - هگل در کتاب «پدیدارشناسی روح» نشان میدهد که عقل وقتی میتواند واقعی باشد که به صورت جوهرِ جمعی یک جامعهی واقعی درآید که در نتیجه موجب پیدایش صورت جدیدی از آگاهی طبیعی میگردد که هگل آن را روح مینامد. (به کتاب «هگل» از دکتر علی اصغر مصلح، صفحهی 136 تا 142 رجوع شود).
16 - الكافی، ج1، ص 27.
17 - أمالی الصدوق، ص 321.
18 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، ص 480.
19 - سخنان مقام معظم رهبری در تاریخ 26/6/92.
20 - منتهىالآمال، ج 2، ص 486.
21 - به کتاب «سیر تحول مکتب فلسفی اصفهان از ابن سینا تا ملاصدرا» اثر دکتر مهدی امامی جمعه رجوع فرمایید.
22- ملاصدرا، اسرارالآیات، ص 109.
23- همان
24 - در رابطه با ظرفیت تمدنسازی حکمت متعالیه میتوانید به کتاب «سیر تحول مکتب فلسفی اصفهان از ابن سینا تا ملاصدرا» از آقای دکتر مهدی امامی جمعه رجوع فرمایید.
25 - به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی(ره)»، صفحهی 23 از همین مولّف رجوع شود.
26 - در رابطه با نگاه حُبّی به اهلالبیت(ع) و ارتباط با ملکوت آن ذوات مقدس میتوانید به شرح مؤلف از کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهلالبیت(ع)» رجوع فرمایید.
27 - به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی(ره)» صفحهی 24 از همین مؤلّف رجوع شود.
28 - به سرمقالهی مجلهی «سورهی اندیشه» شمارهی 76 و 77 رجوع شود.
29 - مقام معظم رهبری در تاریخ 28/11/92.
30 - مقام معظم رهبری در تاریخ 28/11/92.
31 - کتاب سلوک، ص 23.
32 - کتاب سلوک، ص 26.
33 - در کتاب «خطر مادیشدن دین» از همین مؤلف، سعی شده خطر این کار روشن شود.
34 - به کتاب «علم جان، علم جهان» از ویلیام چیتیک رجوع شود.
35 - الكافی، ج2، ص 116.
36 - كنز الفوائد، ج1، ص 200.
37 - صحیفهی امام، ج1، ص 269.
38 - صحیفه امام، ج1، ص 303.
39 - صحیفه امام، ج13، ص 223.
40 - کتاب سلوک، ص 28.
41 - بحار الأنوار، ج47، ص 124.
42 - عدة الداعی و نجاح الساعی، ص 135.
43 - سایت تابناک، ۲۳ دی ۱۳۹۲.
44 - نشریهی «فارن افرز» منتسب به شورای روابط خارجی امریکا، اخیراً دو کتابی را که در مورد ایران و انقلاب اسلامی توسط محققین غربی نوشته شده، بررسی میکند. از زبان «جیمز بوچان» محقق غربی، حضرت امام را به عنوان یک رادیکال مادامالعمر، یک سیاستمدار بسیار تهاجمی در میان روحانیتی عمدتاً سکوتپیشه ترسیم میکند... میگوید: «خمینی پرزور و سازشناپذیر بود هیچ چیز را قربانی خوشرویی، آداب دیپلماتیک، یا در نهایت، خواستههای نرم مردم خویش نکرد. در غرب، ما که مدتهاست متون دینی اسکولاستیسیزم (مدرسیگرایی) را پشت سر گذاشتهایم، نمیتوانیم بفهمیم مردی را که میتواند این قدر بداند و در عین حال هیچ نداند – به زعم آنها که دانایی را فقط در عقل غربی جستجو میکنند - نوشتههای عرفانی او بخار از سرمان بلند میکند در حالی که بیانیههای سیاسی او حتی لایق توجه هم نیستند».
45 - صحیفه امام، ج16، ص 149.
46 - بحارالأنوار، ج 2، ص 93.
47 - سخنان مقام معظم رهبری در تاریخ 14/3/90.
48 - سخنان مقام معظم رهبری در تاریخ 1/3/69.
49 - مقام معظم رهبری در تاریخ 14/10/90.
50 - به سخنان مقام معظم رهبری در تاریخ 21/11/90 رجوع شود.
51 - الغیبة للنعمانی، ص 319.
52 - آیا عزیزان به فکر فرو نمیروند که چرا با آمدن دین جدید، آن دینی که تا دیروز راه ارتباط با خدا را در جلو بشر قرار میداد، منسوخ و باطل میشود وهمه موظفاند با دین جدید به خدا رجوع کنند؟
53 - توحیدی در این عصر ظهور کرده که دستپروردههای آن در جبههها با انتخاب شهادت تا وادی توحیدِ ذاتی و فنای در فنا جلو رفتند، آنوقتی در وادی توحیدِ ذاتی حاضر شدند که سبقت میگرفتند تا در میدان مین وارد شوند و سایر رزمندگان پا بر روی جسد مبارک آنها بگذارند و از میدان مین به سلامت عبور نمایند.
54 - صحیفه امام، ج21، ص 325.
55 - ر. ك صحیفهى امام، ج 21، ص 92- 93.
56 - اخیراً در تاریخ 19/11/92 باز در راستای راهکار ادامهی انقلاب فرمودند: «آن چیزى هم كه میتواند استقلال را تأمین بكند براى انقلاب اسلامى ما، تكیهى صریح و شفّاف بر مبانى انقلاب است؛ اصول انقلاب، مبانى انقلاب، ارزشهاى انقلاب، بهشكل صریح و شفّاف مورد تكیه باید قرار بگیرد. همچنانكه امام بزرگوار اینجور بود؛ امام از اوّل شروع نهضت، همهى حرف خود را صریح، بدون ابهام بیان كرد. از اوّل، امام رژیم طاغوتىِ موروثىِ استبدادىِ سلطنتى را نفى كرد، ملاحظه نكرد؛ از اوّل معلوم بود كه امام دنبال یك نظام و یك تشكیلات مردمى است. سلطنت موروثى، مردود؛ نظام استبدادى، مردود؛ نظام فردى و متّكى به ارادهى فرد، مردود؛ اینها را امام صریح بیان كرد؛ پردهپوشى نكرد. امام به صراحت بیان كرد كه نظام اسلامى - نظامى بر مبناى اندیشهى اسلام و ارزشهاى اسلامى - باید سرِ كار بیاید؛ پردهپوشى نكرد. امام در قضیّهى مقابلهى با شبكهى صهیونیستىِ خطرناكى كه بر دنیا میخواهد حكومت بكند، هیچ ملاحظهاى نكردند، حرفى را پوشیده نگذاشتند، صراحتاً در مقابل صهیونیسم موضع گرفت. امام در مقابل رژیم صهیونیستى كه یك رژیم جعلى و غاصب است كه بر منطقهى فلسطینِ مظلوم حكومت میكند، صریحاً موضع گرفت؛ هیچ ملاحظه و پردهپوشى نكرد؛ ببینید اینها اصول و پایهها است. امام در اینكه ما با نظام سلطه مخالفیم، هیچ پردهپوشى نكرد. نظام سلطه یعنى آن نظام بینالمللىاى كه متّكى است به تقسیم دنیا به سلطهگر و سلطهپذیر؛ امام قاطعاً این را رد كرد. آن نظام سلطه هم در شكل كامل خود تجسّم و تجسّد پیدا میكند در رژیم و دولت كنونى ایالات متّحدهى آمریكا؛ لذا امام صریحاً در مقابل آمریكا موضع گرفت. موضعگیرى ما در مقابل آمریكا به مناسبت این نیست كه اینها یك ملّتى باشند كه ما با این ملّت مخالف باشیم یا خصوصیّات نژادى تأثیرى داشته باشد؛ مسئله اینها نیست؛ مسئله این است كه منش و ذات و رفتار دولت ایالات متّحدهى آمریكا، مداخلهگرى و سلطهگرى است؛ امام در مقابل این، موضع صریح و شفّاف گرفت. براى همین است كه شما مىبینید انقلاب بعد از گذشت ۳۵ سال بر اصول و مبانى و بر ریل حقیقى خود استوار و پابرجا است.»
57 - نهجالبلاغه، نامهى 77.
58 - بحارالأنوار، ج27، ص 127.
59 - کتاب سلوک، جلسات چهارم و پنجم.
60 - بحار الأنوار، ج68، ص 307.
61 - مقام معظّم رهبرى در تاریخ 1/ 3/ 1378.
62 - (ع)ttp://www.bas(ع)(عج)a(ع).net/(ص)a/content/s(ع)ow/22391
63 - بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در تاریخ ۱۳۹۲/۰۶/۲۶.
64 - به کتاب «پرسش از حقیقت انسان» از آقای دکتر اصغر مصلح، صفحهی 340 رجوع شود.
65 - بحار الأنوار، ج1، ص 97.
66 - کتاب سلوک، ص 61.
67 - میتوان زیربنای توصیههای مکرر حضرت امام(ره) را نسبت به وحدت جامعهی اسلامی در مبنای فوق که مبنایی است توحیدی جستجو کرد.
68 - خلاصهى بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى در تاریخ 29/ 3/ 1385.
69 - حضرت امام در سال 1343 که لایحهی کاپیتولاسیون در مجلس شاهنشاهی تصویب شد میفرمایند: «اى سران اسلام، به داد اسلام برسید. اى علماى نجف، به داد اسلام برسید. اى علماى قم، به داد اسلام برسید؛ رفت اسلام» (صحیفهی امام، ج1، ص 420)
70 - کتاب «خاطرات احمد احمد»، به کوشش محسن کاظمی، ص 68.
71 - تفسیر سورهی حمد امام خمینی(ره)، جلسهی پنجم.
72 - مشکل دیگری که بنده با آن روبهرو هستم انتقاد دوستان به این مباحث است که میفرمایند مباحث مبهم است. در حالیکه به نظر میرسد این عزیزان هنوز به دنبال مفهومی هستند که با مباحث اینچنینی در ذهن آنها ایجاد شود. غافل از آنکه باید خود را از این ساحت آزاد نمایند تا خود را در متن تاریخ جدید احساس کنند.
73 - وقتی کانت نسبت بین اخلاق را از واقعیت جدا کرد، عمل اعم از اخلاقی و غیر اخلاقی به خودی خود اصالت پیدا کرد و رابطهی بین دانایی و عمل از بین رفت، زیرا در نگاه کانت ما تنها با فنومنها سر و کار داریم بدون آنکه بدانیم در نفس الامر چه چیزی واقعیت دارد و بدین معنا عالَم ساختهی ذهن ما است و عقل انسان در خودش حرکت میکند بدون آنکه لازم باشد عمل با دانایی که ریشه در نفس الامر داشته باشد مرتبط باشد.
74 - البته از آنجا که ماهیات، ظهور وجود در اذهان است، عقل میتواند با نظر به جنبهی وجودی ماهیات یک نحوه ارتباط وجودی با ماهیات پیدا کند و به این معنا کثرت را در وحدت بنگرد و به خلق در حق نظر کند. در این حال ماهیات، حجابِ حقیقت نیستند بلکه مظهر وجودند.
75 - الكافی، ج1، ص 144.
76- الكافی، ج1، ص 144.
77 - سورهی اعراف، آیهی 180.
78 - ر. ك: شرح دعاى سحر( ترجمه فارسى)، ص 91.
79 - در رابطه با رجوع به خداوند از طریق مظاهرِ متعین آن حتى عرفایى كه متوجه اهلالبیت(ع) نیستند، سعى مىكنند قطبى را مدّ نظر داشته باشند تا رجوع آنها به خداوند صِرفاً ذهنى نباشد، در حالىكه باید بدانند قطبِ مورد نظر آنها نهایتاً مظهر چند اسم از اسماء الهى است، آنهم به صورت نازله و تا به امامان معصوم(ع) كه مظهر جامع همهى اسماء الهى به صورت كامل هستند، رجوع نداشته باشند به حضرت« الله» رجوع نكردهاند و به معنى واقعى همهى نیاز خود به معبود مطلق را جواب ندادهاند.
80 - بحارالأنوار، ج 27، ص 38.
81 - المحاسن، ج 1، ص 60.
82 - بحار الأنوار، ج25، ص 21.
83 - سید مرتضى فیروز آبادى، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج2، ص 79.
84 - أمالی الصدوق، ص 321.
85 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، ص 480.
86 - مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج 18، ص 65. به کتاب ارشاد، ج2، ص 192 رجوع شود.
87 - در این مورد میتوانید به کتاب « امام و امامت در تکوین وتشریع» مبحث اهل البیت و زمان شناسی، از همین مولف رجوع فرمایید.
88 - بحار الأنوار، ج68، ص 92.
89 - المستدرك على الصحیحین:ج 3 /ص 111.
90- سورهی توبه، آیهی 25.
91 - ترجمهی تاریخیعقوبى، ج1، ص 423.
92 - صحیفهى امام، ج 21، ص 92.
93 - تفسیر مجمع البیان، ج 1، ص 74.
94 - بحار الأنوار، ج 18، ص 360.
95 - واقعیت این است که میان «قدرت» و «اعتبار» رابطه الزامی وجود ندارد. یک فرد در عین قدرتمند بودن میتواند معتبر نباشد کمااینکه یک فرد ممکن است در عین عالمتربودن و یا ثروتمندتربودن، «معتبر» نباشد. از سوی دیگر، فرد میتواند بدون قدرت و علم و ثروت، معتبر شمرده شود. برخی از صاحبنظران معتقدند افول قدرت آمریکا از اوائل دهه 1960 شروع شده است. از اوایل این دهه کمکم برای قدرتهای اروپایی و آسیایی آشکار شد که طرحهای اقتصادی نظیر اصل 4 ترومن و طرح مارشال نه با هدف کمک که با هدف استیلای درازمدت آمریکا بر کشورهای جهان طراحی و دنبال شده است و لذا نوعی احتیاط در مقابل طرحهای آمریکا شروع شد و متقابلا از سرعت اقتصاد آمریکا کاسته شد. اما در عین حال اگر به سیرحوادث نگاه کنیم درمییابیم که تا پایان دهه 1980، آمریکا کماکان یک ابرقدرت تمام عیار به حساب میآمد از این مقطع به بعد و بهخصوص طی دو دههی اخیر، آمریکا شرایط متفاوتی را تجربه کرده است و با بحران پذیرش بهعنوان یک ابرقدرت کامل مواجه گردید. همه میدانند که معتبربودن وقتی محقق میشود که دیگران آن را معتبر به حساب آورند.
کارشناسان معتقدند برای آنکه یک ابرقدرت بتواند به حیات خود ادامه بدهد باید چهار عنصر را به اندازه کافی در خود داشته باشد؛ 1- ابرقدرت باید قدرت تجمعی داشته باشد به گونهای که با تجمیع عناصر قدرت حول خود بتواند، مسایل را آنگونه که میخواهد، فیصله دهد. 2- ابرقدرت باید قدرت فیصلهدهنده داشته باشد یعنی در زمان کوتاه بتواند یک بحران را مطابق منافع خود حل و فصل نماید. 3- ابرقدرت باید بتواند قدرت اخلاقی ایجاد کند به این معنا که قدرت «اقناعکنندگی» آن بالا باشد به گونهای که رفتار آن از سوی اکثریت کشورها بهعنوان رفتاری قابل پذیرش مورد توجه قرار گیرد. 4- ابرقدرت باید بتواند دشمنان و رقبای خود را تحت کنترل درآورده و رفتار آنان را «پیشبینی پذیر» نماید. بنابراین ابرقدرت زمانی ابرقدرت است که این چهار ویژگی را تا حد زیادی در خود جای داده باشد. وقتی به آمریکا و حوادث و شرایط مرتبط با آن نگاه میاندازیم، در مییابیم که آمریکا در اکثر یا همهی این شاخصها دچار مشکل اساسی شده است. آمریکا نمیتواند اکثر کشورها را حول محور برنامههای خود جمع کند و از این رو از یک قدرت «آمره» به یک قدرت هماهنگکننده تبدیل شده که در این نقش نیز با نقصانهایی مواجه میباشد. آمریکا قدرت فیصلهبخشی به بسیاری از پروندههای بینالمللی را ندارد. نمونههایی از این موضوع عبارتند از: پروندهی فلسطین، پروندهی لبنان، پروندهی سوریه، پروندهی عراق، پروندهی افغانستان و پروندهی اوکراین. آمریکاییها یک دورهی 9 ماهه را برای انعقاد یک توافق بین دو طرف اسرائیلی و فلسطینی تعیین کردند. ملاحظه میکنید که این دوره به پایان رسید اما مناسبات میان دولتِ نیم بند محمود عباس در رامالله و دولتِ نتانیاهو در تلآویو هیچ نشانهای از بهبود نشان نمیداد. تفاهم فلسطینی- فلسطینی میان فتح و حماس که در هفتهی گذشته صورت گرفت عمق شکست آمریکاییها را برملا کرد. پروندهی سوریه و سه سال تلاش آمریکا برای کنار زدن جبهه مقاومت و دولت دمشق نمونه دیگری از عدم توانایی آمریکا در فیصله دادن به یک پرونده است. در مورد اینکه آمریکا در ایجاد اقناع و پذیرش اخلاقی نیز با دشواریهای زیاد مواجه میباشد، کافی است به میزان مخالفت کشورها در دو سطح ملتها و دولتها با سیاستها و عملکرد آمریکا نظر بیاندازیم. گفته میشود میزان نفرت از آمریکا در دهه 1970 در دنیا تنها 19 درصد بوده و حالا متوسط نفرت از آمریکا در جهان 70 درصد است. کما اینکه هر سال بر تعداد کشورهایی که راه خود را از آمریکا جدا میکنند افزوده میشود. در مورد توانایی آمریکا در کنترل دشمنان و رقبای خود کافی است به صحنههای مختلف نگاه کنیم تا ببینیم نه تنها آمریکا قادر نیست در اکثر موارد رقبای خود را کنترل کند بلکه اکثر برنامههای مهم آمریکا توسط رقبا و دشمنانش قبل از آنکه به نتیجهای برسد، خنثی میشود. با این دقت کاملاً آشکار است که میان «آمریکای قدرتمند» و «آمریکای ابرقدرت» فاصله افتاده است و لذا میتوان گفت، میان گزارههایی که در اول یادداشت به آنها اشاره شد، تناقضی وجود ندارد. پذیرش این نکته ما را به یک نتیجه مهم رهنمون میشود: «اینک راههای متعددی برای حل مشکلات و حرکت به سمت پیشرفت وجود دارند و «واشنگتن» بهترین راه نیست، این درس بهخصوص برای کشورهای خاورمیانه از موضوعیت بیشتری برخوردار است چرا که در میان حوزههای جغرافیایی، خاورمیانه از یک سو بیش از همه از سیطرهی آمریکا رنج برده و از سوی دیگر بیش از همه توانایی شکلدهی به یک قدرت در درون خود دارد. اگرچه اجتماع کشورهای خاورمیانه بسیار مطلوب است اما در عین حال برای کسب موفقیت لازم نیست به انتظار اجتماع کشورهای این منطقه مهم حول اهداف مشترک باشیم. کشوری نظیر ایران میتواند با بههم رساندن تعدادی از کشورها این قدرت درون خاورمیانهای را شکل بدهد کما اینکه طی 10 سال اخیر با برخورداری از یک جبهه منطقهای توانسته است اکثر طرحهای منطقهای آمریکا را با شکست مواجه کند و یک قدرت درون منطقهای را پایهگذاری نماید. تحولات همین روزها و تجربه برگزاری چندین انتخابات که با محوریت متحدین ایران انجام شده یا در آستانه انجام است به خوبی نشان میدهد که یک قدرت منطقهای منهای آمریکا در این منطقه «نهادینه» شده است. این قدرت یک بعدی نیست بلکه دارای توانمندیهای زیاد در عرصههای سیاست، فرهنگ، اقتصاد، ارتش و... است و بشارت دهنده برپایی یک تمدن تمام عیار است. غلبه این جبهه حول محور ایران در بحرانهای عراق، سوریه، لبنان، یمن و... به خوبی نشان میدهد که منطقه خاورمیانه از شکل بسته تحت فرمان آمریکا به شکل فعال درآمده و هویت مستقلی را شکل داده است. البته این جبهه دشمنان خبیثی نیز دارد. به قتل رساندن روزانه دهها کودک و زن و مرد در سوریه، عراق و... که توسط تروریستهای تحت فرمان غرب و بعضی از سران دولتهای عربی انجام میشود اگرچه خطرناک بودن تجربه مقاومت را برای آنان تداعی میکند ولی افق درخشان آینده را نیز نمایان میسازد.
96 - بحارالأنوار، ج 67، ص 179.
97 -« بحارالانوار»، ج 4، ص 70- «توحید صدوق»، ص 137.
98 - كافى، ج 3، ص 91.
99 - كتاب چهل حدیث از امام خمینى«رضواناللّهتعالىعلیه»، حدیث شمارهى 12، باب تفكر.
100 - ملا محسن فیض كاشانى، علم الیقین، ج 1، ص 49.
101 - صحیفهی امام، ج 21، ص 278.
102 - امروز رئیس فرقهی اسماعیلیه جزء ثروتمندترین خانودهها در دنیا محسوب میشود. نقطه عطفی که در تاریخ این فرقه بهوجود آمد و آنها را به انگلیسیها ربط داد، شورش حسنعلی شاه برای از دست ندادن حکومت کرمان است و انگلیسیها که در قرن نوزدهم بیش از پیش به دنبال تجزیه ایران بودند و چندین فرقه و امام برای ایرانیان ساختند، وقتی دیدند حتی علم کردن محمدعلی باب هم برایشان نتیجه ندارد، به سراغ حسنعلی شاه رفتند، از او حمایت کردند و پس از درگیریهایی او از ایران گریخت و به افغانستان و از آنجا به هند رفت و این آغاز تاریخ اسماعیلیان آقاخانی در دوران معاصر است.تاریخی که همراه با مستمری دائم این فرد و اعقابش از دولت انگلستان است و به مراسم سالانه وزنکشی آقاخانها با طلا و بعد از آن با الماس میرسد! یعنی آقاخان را به عنوان امام اسماعیلیان وزن میکنند و هم وزنش از پیروانش طلا و الماس میگیرند! در این خاندان پسر بعد از پدر با مشهورترین زنان هالیوودی ازدواج کرده و طلاق میگرفتند همچنین این فرقه به علت ثروت بسیار زیاد و حمایت کشورهای غربی از آنها ارتباطات گسترده با کشورهای همسایه دارند. مهمتر از آن این که رسانههای غربی این خانها و پرنسسهای پی در پی آنان را به عنوان نمونه و الگویی امروزی شده از مسلمانان شیعه به دنیا معرفی میکنند و برایشان کف میزنند و برنامهها و جوایزشان را پوشش خبری میدهند.
103 - سخنان مقام معظم رهبری در تاریخ 1/1/93.
104 - سورهی جن، آیهی 10.
105 - سورهی جن، آیهی 8.
106 - سورهی جن، آیهی 9.
107 - برای روشنشدن معنای ممانعت فرشتگان میتوانید به تفسیر سورهی حجر در تفسیر المیزان و شرح آن از همین مؤلف رجوع فرمایید.
108 - خطبهی 192، نهجالبلاغهی عبده، و 234 نهجالبلاغهی فیض الاسلام
109 - دکتر طه حسین نویسنده و سخنور مصری که در عین آنکه سنی مذهب بود انصاف را در آثارش نسبت به علی(ع) در مقابل معاویه و حسین(ع) نسبت به یزید رعایت کرده. در نوامبر سال 1889 متولد شد و در سال 1973 رحلت کرد.
110 - ترجمهی تفسیر المیزان، ج16، ص: 438- إعلام الورى بأعلام الهدى، ص 90.
111 - (ع)ttp://www.aviny.com/article/aviny/C(ع)apters/Matne(ص)ilm/part_1/sarbazan.aspx
112 - همان
113 - سید مرتضى فیروز آبادى، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج2، ص 79.
114 - «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذینَ یُلْحِدُونَ فی أَسْمائِهِ سَیُجْزَوْنَ ما كانُوا یَعْمَلُونَ»(سورهی اعراف، آیهی 180)
115 - مقالهی «ضرورت بازخوانی منظومهی روحالله!!!» (ع)ttp://be(ع)zadzare.ir/?p=412
116 - آقای سروش اخیراً یعنی سال 1392 بحثهایی تحت عنوان «محمد(ص) راوی رؤیای رسولان» مطرح کرده است که نبوتِ حضرت محمد(ص) را یک رؤیای اصیل میداند و آیات قرآن حاصل آن رؤیا است که با اُنس با خدا حاصل شده. ایشان در این نگاه نسبت به نگاه قبلی خود یک نوع بازخوانی انجام داده ولی باز تأکید دارد وَحی محمدی(ص) یک تجربهی شخصی است و به گفته او: «یعنی خدا سخن نگفت و کتاب ننوشت، بل انسانی تاریخی به جای او سخن گفت و کتاب نوشت و سخنش همان سخن او بود.» آقای سروش باز در اینجا از بند سوبژکتیویته رهایی نیافته، بهخصوص که به هیچ وجه متوجه نیست پروردگار عالم به اقتضای ربوبیتاش رسول خدا(ص) را مبعوث میگرداند تا بشریت را به سوی معبود و پروردگارشان هدایت کند.
117 - مجموعهآثاراستاد شهید مطهرى، ج2، ص 340.
118 - به جامعه و تاریخ (مقدمهای بر جهان بینی اسلامی - جلد پنجم ) صفحه 29 رجوع شود.
119 - مطهری، مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج2، ص 332.
120- الكافی، ج1، ص 27.
121- الكافی، ج2، ص 116.
122- أمالی الصدوق، ص 321.
123- تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، ص 480.
124 - كنز الفوائد، ج1، ص 200.
125 - از نمونههای تأکید ائمه(ع) نسبت به تقدیر زمانه و آگاهی به آن عبارت است از سخن حضرت عسکری(ع) که میفرمایند:«.. فَاصْبِرْ حَتَّى یَفْتَحَ اللَّهُ لَكَ بَاباً یَسْهُلُ الدُّخُولُ فِیهِ، فَلَا تَعْجَلْ عَلَى ثَمَرَةٍ لَمْ تُدْرِكْ وَ إِنَّمَا تَنَالُهَا فِی أَوَانِهَا- وَ اعْلَمْ أَنَّ الْمُدَبِّرَ لَكَ أَعْلَمُ بِالْوَقْتِ الَّذِی یَصْلُحُ حَالُكَ فِیهِ- فَثِقْ بِخِیَرَتِهِ فِی جَمِیعِ أُمُورِكَ یَصْلُحْ حَالُكَ- وَ لَا تَعْجَلْ بِحَوَائِجِكَ قَبْلَ وَقْتِهَا- فَیَضِیقَ قَلْبُكَ وَ صَدْرُكَ وَ یَخْشَاكَ الْقُنُوطُ- وَ اعْلَمْ أَنَّ لِلسَّخَاءِ مِقْدَاراً فَإِنْ زَادَ عَلَیْهِ فَهُوَ سَرَفٌ- وَ إِنَّ لِلْحَزْمِ مِقْدَاراً فَإِنْ زَادَ عَلَیْهِ فَهُوَ تَهَوُّرٌ- وَ احْذَرْ كُلَّ ذَكِیٍّ سَاكِنِ الطَّرْفِ- وَ لَوْ عَقَلَ أَهْلُ الدُّنْیَا خَرِبَت». صبر كن تا خداوند درى را بگشاید كه بهآسانى وارد آن شوى، پس نسبت به ثمره و حاصلى كه به تو نرسیده عجله نكن، چون هرگاه وقتش برسد، بدان خواهى رسید. بدان آنكسی كه كارگردان تو است بهتر مىداند كه چه وقتى براى تو مناسبتر است، بنابراین، به اختیار و انتخاب او در تمام كارهایت اعتماد كن تا حالت اصلاح شود و در حاجات خود، قبل از رسیدن زمانش، تعجیل ننما كه در این صورت، قلبت گرفته، سینهات تنگ خواهد شد و ناامیدى تو را در بر مىگیرد.
126 - بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در تاریخ ۱۳۹۲/۰۶/۲۶.
127 - بحار الأنوار، ج68، ص 92.
128 - سخنان مقام معظم رهبری، در تاریخ 31/2/93.
129 - در رابطه با اهداف انقلاب اسلامی باید نسبت به سیرِ «از اعتبار به حقیقت» و از «اخلاق به سلوک» و با مدّ نظرقراردادن «وحدت وجود» حساس بود و به نوعی از خودسازی برای ملت فکر کرد که بتواند در مقابل کفر جهانی که با همهی حیلههای شیطانیاش به صحنه آمده است، بایستد. و از این لحاظ باید تمدن اسلامی را به صورتی کامل معنا کنیم وگرنه وارد تاریخی که باید شروع شود، نشدهایم و با تکرار نگاههای محدودِ گذشته، گرفتار یکنوع کودنی فرهنگی میشویم.
130 - قرآن در مورد رسول خدا(ص) و نزول قرآن بر قلب حضرت میفرماید: «وَ إِنَّهُ لَتَنْزیلُ رَبِّ الْعالَمینَ * نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمینُ* عَلى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرین»(شعراء/ 192 تا 194) آن قرآن فرودآمدهای است از طرف پروردگار عالم که توسط روح الأمین بر قلب تو نازل شد تا تو از بیمدهندگان باشی. و از طرف دیگر در آیه 225 سورهی بقره میفرماید: «لا یُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فی أَیْمانِكُمْ وَ لكِنْ یُؤاخِذُكُمْ بِما كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ» یعنی خداوند به جهت هر سوگندی شما را نمیگیرد ولی شما را به جهت آنچه قلبهایتان کسب میکنند میگیرد. چون آنچه بر قلب هرکس میگذرد شخصیت او را تشکیل میدهد و از این جهت قلب و شخصیت مبارک رسول خدا(ص) عین قرآن است و قلب و شخصیت حضرت امام خمینی(ره) عین انقلاب اسلامی است.
131 - 21/ 11/ 90.
132 - صحیفهی امام، ج21، ص 328.
133 - صحیفه امام، ج21، ص 327.
134 - ر. ك: صحیفهى امام، ج 3، ص 332. بهمن 1356.
135 - ر. ك: صحیفهى امام، ج 2، ص 65. بهمن 1344.
136 - ر. ك: صحیفهى امام، ج 13، ص 190.
137 - خطبههای نماز جمعه تهران،26/1/1379.
138 - سخنان مقام معظم رهبری، 24/7/1390.
139 - سخنان مقام معظم رهبری، در تاریخ 13/6/93.