تربیت
Tarbiat.Org

امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه
اصغر طاهرزاده

تفاوت عشق مجازی انسانی با عشق مجازی حیوانی

در رابطه با زیرساخت‌های فکری تمدن اسلامی و تفاوت آن با تمدن‌های غیر الهی به عنوان نمونه نگاه ملاصدرا را نسبت به عشق، مدّ نظر عزیزان قرار خواهم داد. ملاصدرا عشق انسانی را به دو نوعِ حقیقی و مجازی تقسیم می‌کند. متعلق عشق حقیقی را خداوند و صفات و اسماء و افعال الهی می‌داند و بر این اساس عشق حقیقی دارای مراتبی است که از محبت افعالُ اللّه شروع می‌شود و به محبت اسماءُ اللّه و بالاخره به ذاتُ اللّه می‌انجامد. اما عشق مجازیِ انسان‌ها نیز به دو نوع تقسیم می‌شود: یکی عشق مجازیِ حیوانی و دیگری عشق مجازیِ انسانی. از نظر ملاصدرا نقش و جایگاه علوم و فنون و آداب حسنه و انواع هنرهای زیبا، در تفاوت بین مبدأ عشق مجازی و مبدأ عشق حقیقی نمایان می‌شود. عشق مجازی حیوانی ریشه در غریزه‌ی شهوانی جنسی دارد و مبدأ آن لذاتی است که بین انسان و حیوان مشترک است و متعلَق این نوع عشق، ظاهر معشوق و اعضاء بدنی او است و آن از مقتضیات نفس امّاره‌ی انسان می‌باشد و در این حال قوای عقلانی انسان تحت استیلای قوای حیوانی او قرار می‌گیرند و در نتیجه خیال و وَهم بر عقل او سلطه می‌یابند. اما مبدأ و ریشه‌ی عشق مجازیِ انسانی، در گوهر حقیقت انسانی نهفته است و نه در نفس امّاره‌ی او و متعلق چنین عشقی شمائل معشوق است و لازم نیست که معشوق، تنها انسان باشد، بلکه از مظاهر طبیعی، شامل معشوق می‌شوند تا معماری‌های زیبا. به تعبیر ملاصدرا: «وَ یکونَ اکثر اعجابه بشمائل المعشوق» و بیشترین عامل جذبه‌ی عاشق به جهت شمائل معشوق است. در این عشق قوای حیوانی و شهوانی در استخدام قوای عقلانی قرار دارند و عقل بر وَهم غلبه دارد و زیبایی‌های شمائلی در مقابل زیبایی‌های شکلی و ظاهری است و عاملی می‌شود برای خلق زیبایی‌هایی که یک تمدن به آن نیاز دارد و شما با آثار آن در شهر اصفهان در هر کوی و برزن روبه‌رو هستید.
از نظر ملاصدرا طلب لذایذ شهوانی و طلب زیبایی‌های شکلی و بدنی، باید در حدّ معمول و عادی باشد و نباید تشدید شود و به حدّ عشق که محبت مفرِط است برسد، زیرا از نظر ملاصدرا اکثر این‌گونه عشق‌ها‌، با فسق و فجور و حرص مقارن است. چنین عشق‌هایی باعث افراط در ارضای غریزه‌ی جنسی می‌شوند و همین‌جا است که عشق یک بیماری مهلک و یک مرض خطرناک می‌گردد که بلای جان عاشق و معشوق خواهد شد. اما عشق به زیبایی‌ها که حسِ زیبایی‌شناسی انسان را ارضاء کند و محبت شدید به زیبایی‌های ظاهری و باطنی را رقم زند، هرقدر هم بر شدتش افزوده شود، جنبه‌ی افراط و تفریط پیدا نمی‌کند و انسان را از مسیر تکاملی خود خارج نمی‌سازد. نگاه ملاصدرا به انواع هنرهای زیبا در اثر عشق به زیبایی‌ها است که در انسان‌ پدید می‌آید. و اساساً غایت عشق چنین است که خداوند عشق به زیبایی‌های گوناگون ظاهری و شکلی و نیز باطنی و معنوی و کمالی را در انسان‌ها به ودیعه نهاده تا جریان تعلیم و تعلّمِ این علوم و فنون و هنرها، جریانی برقرار، مستدام و پا برجا باشد.
بسیار جالب است که ملاصدرا از حدود چهارصد سال پیش این نکته را مطرح می‌کند که تعلیم و تربیت، فقط جنبه‌ی فردی ندارد و جنبه‌های اجتماعی آن در سطح جامعه نیز باید مورد توجه قرار گیرند. می‌گوید در جوامعی که برای فضائل و کمالات علمی و فنی و هنری ارزش قائل‌اند و آن‌ها را مورد تعلیم و تعلّم قرار می‌دهند، انسان‌ها ظریف‌تر و لطیف‌تر و اخلاقی‌تر می‌شوند و بیشتر به زیبایی‌ها رو می‌آورند و عشق پیدا می‌کنند و در حقیقت زیبایی‌های شمائلی بیشتر از زیبایی‌های شکلی برایشان لذت‌بخش‌ می‌شود که حاصل آن را در معماری دوران صفویه در اصفهان و یا مدرسه‌ی خان در شیراز که محل تدریس ملاصدرا است، ملاحظه می‌کنید. در حقیقت، در چنین جوامعی، زیبایی‌های شمایلی درک می‌شوند و بیشتر به چشم می‌آیند و ویژگی‌های ذهنی، قلبی، طبعی و روحی و نفسانی انسان‌هایی که در چنین جوامعی زندگی می‌کنند، از همه‌ی جهات متعالی خواهد بود. بنابراین از نظر ملاصدرا علوم و فنون و هنرها ارزش ذاتی دارند و دستاوردهای خودشناسی و خداشناسی و زیبایی‌شناسی انسانی و الهی را به ارمغان می‌آورند و سلامتی حیات فردی و اجتماعی انسان‌ها را تضمین می‌کنند و معنای تمدن‌سازی حکمت متعالیه از جهتی در این نگاه نهفته است و در افقی که ما در تمدن نوین اسلامی مدّ نظر داریم از این نگاه غافل نخواهیم بود.(21)