در رابطه با ارتباط تفکر با زمانه در نظر بگیرید اگر کسی در حال حاضر که 35 سال از انقلاب اسلامی گذشته معتقد باشد سلطنت به کشور برمیگردد، میگوئید این فرد بیفکر است. یعنی اگر کسی مطابق این زمان فکر نکند عملاً عین بیفکری است و فکر ندارد. این یعنی بین شناخت زمانه و فکر نسبتی هست و اگر کسی زمانهای را که در آن هست نشناسد عملاً نمیتواند فکر کند. اوایل انقلاب عدهای از پیر مردها میگفتند انقلاب اسلامی، کار انگلیسیها است. ما تعجب میکردیم چه چیزی باعث این نوع فکر در اینها شده که این اندازه بیرون از واقعیات هستند، وقتی تاریخ را واکاوی کردیم متوجه شدیم این فکر در زمان خودش درست بوده است. زیرا مشروطهای که سر کار آمد مطلوب شیخ فضل الله نبود، اجازهی آن مشروطه را سفیر انگلیس از مظفرالدین شاه گرفت و تقریباً در آن دوران همه چیز دست انگلیس بود. سید ضیاء و رضاخان را هم آنها آوردند، حال اگر در آن زمان کسی میگفت آوردن سید ضیاء و رضاخان کار انگلیس است، نشان میداد که فکر داشته است. ولی اگر کسی فکری را که مربوط به آن زمان است بردارد و بیاورد در زمانی که انقلاب اسلامی در حال وقوع است و بگوید این انقلاب کار انگلیس است، معلوم است که شما او را بیفکر میدانید. زیرا چنین کسی بیرون از زمانهی خودش زندگی میکند و او در این رابطه، فکر ندارد. اینجاست که میتوان گفت تفکر یک نحوه ارتباطی با زمان و زمانه دارد. یعنی اگر زمانه و عصر خود را درست نشناسید گرفتار بیفکری میشوید و در بیفکری زندگی میکنید. چون فکر تنها با نظر به تقدیر زمانهای که هر کس در آن زندگی میکند به سراغ انسان میآید و در آن حالت، انسان در آن زمان دارای بهترین تصور نسبت به آنچه در حال جریان است خواهد بود و اهل البیت(ع) که عالمان واقعی هر زمانی هستند و نسبت به آنچه در زمان خودشان میگذرد صحیحترین تصور را دارند همانهایی هستند که میفرمایند: «نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْت»(41) ما نسبت به وقت و زمان عالمترین هستیم. در همین نگاه حضرت عسکری(ع) میفرمایند:
«ادْفَعِ الْمَسْأَلَةَ مَا وَجَدْتَ التَّحَمُّلَ یُمْكِنُكَ فَإِنَّ لِكُلِّ یَوْمٍ رِزْقاً جَدِیداً وَ اعْلَمْ أَنَّ الْإِلْحَاحَ فِی الْمَطَالِبِ یَسْلُبُ الْبَهَاءَ وَ یُورِثُ التَّعَبَ وَ الْعَنَاءَ فَاصْبِرْ حَتَّى یَفْتَحَ اللَّهُ لَكَ بَاباً یَسْهُلُ الدُّخُولُ فِیهِ فَمَا أَقْرَبَ الصَّنِیعَ مِنَ الْمَلْهُوفِ وَ الْأَمْنَ مِنَ الْهَارِبِ الْمَخُوفِ فَرُبَّمَا كَانَتِ الْغِیَرُ نَوْعاً مِنْ أَدَبِ اللَّهِ وَ الْحُظُوظُ مَرَاتِبُ فَلَا تَعْجَلْ عَلَى ثَمَرَةٍ لَمْ تُدْرِكْ وَ إِنَّمَا تَنَالُهَا فِی أَوَانِهَا وَ اعْلَمْ أَنَّ الْمُدَبِّرَ لَكَ أَعْلَمُ بِالْوَقْتِ الَّذِی یَصْلُحُ حَالُكَ فِیهِ فَثِقْ بِخِیَرَتِهِ فِی جَمِیعِ أُمُورِكَ یَصْلُحْ حَالُكَ وَ لَا تَعْجَلْ بِحَوَائِجِكَ قَبْلَ وَقْتِهَا فَیَضِیقَ قَلْبُكَ وَ صَدْرُكَ وَ یَخْشَاكَ الْقُنُوطُ»(42)
جلوی سؤال و درخواست را تا موقعى كه تحمل برایت امكان دارد بگیر، زیرا هر روز را رزق جدیدى است. و بدان كه التماس، ارزش را از میان مىبرد و موجب رنج و خستگى مىشود. پس صبر كن تا خداوند درى را بگشاید كه به آسانى وارد آن شوى. چقدر نیكى، به گرفتار نزدیك است و چقدر آسایش به بیمناكِ ترسان نزدیک میباشد. گاهى ممكن است تغییر زندگى نوعى ادب کردن از جانب خدا باشد و بهرهمندی مراتبى دارد، پس نسبت به ثمره و حاصلى كه به تو نرسیده عجله نكن، چون هرگاه وقتش برسد، بدان خواهى رسید. بدان آنكس كه كارگردان تو است بهتر مىداند كه چه وقتى براى تو مناسبتر است، بنابراین، به اختیار و انتخاب او در تمام كارهایت اعتماد كن تا حالت اصلاح شود و در حاجات خود، قبل از رسیدن زمانش، تعجیل ننما كه در این صورت، قلبت گرفته و سینهات تنگ خواهد شد و ناامیدى تو را در بر مىگیرد.
آن «وقت» که عرفا به آن نظر دارند و خود را به حالت انتظار در حضور حق قرار میدهند تا حضرت حق تجلیات لازم را بر قلب آنها مرحمت کند، یک نحوه با نظر به تقدیری که خداوند برای ما مقدّر کرده نزدیک است و اگر کسی «وقت» خود را بشناسد توانسته است بهترین رابطه را با خداوند برقرار کند. امام معصوم به ما فرمودهاست: پروردگار تو بهتر میداند چه وقتی برای تو مناسبتر است، پس قبل از رسیدنِ آنچه باید به تو برسد عجله نکن تا نسبت به آینده ناامید شوی زیرا در آن صورت از زمانهی خود و مشیتی که در آن جاری است غفلت کردهای.