تربیت
Tarbiat.Org

امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه
اصغر طاهرزاده

بهترین نگاه به انقلاب اسلامی

3- شواهد زیادی به چشم می‌خورند حاکی از آن‌که انقلاب اسلامی به عنوان یک حقیقت قدسی وارد تاریخ ما شده است و بدین لحاظ باید همواره منتظر ظهور چهره‌های عمیق‌ترِ حقیقت قدسی انقلاب باشیم و افق را برای تحقق تمدن نوین اسلامی به معنای خاص آن که حضرت امام بر آن تأکید داشتند، فراهم نماییم(129) و شاید این جلسه بتواند کمک کند که ما چگونه به انقلاب اسلامی نظر نماییم تا مثل سایر حقایق قدسی که با غفلت ملت‌ها در حجاب می‌رود، انقلاب اسلامی با غفلت ما به حجاب نرود. و به همین جهت است که می‌گوییم اگر تعریف درستی از انقلاب اسلامی در راستای آرمان‌هایش داشته باشیم دیگر نسبت به جریان‌های مختلفی که انقلاب اسلامی را پذیرفته‌اند نگرانی نخواهیم داشت و احساس خطری نسبت به حضور آن‌ها در مراکز تصمیم‌گیری پیش نمی‌آید زیرا ما نسبت آن‌ها را با اهداف انقلاب تعریف می‌کنیم و نه با خودمان.
اگر ملاحظه بفرمایید بنده در این قسمت و در قسمت‌های بعدی می‌خواهم روشن کنم اولاً: چرا می‌گوییم انقلاب اسلامی یک حقیقت قدسی است. ثانیاً: چرا باید منتظر چهره‌های مختلف حقیقت قدسی انقلاب بود. ثالثاً: یعنی چه که می‌گوییم انقلاب اسلامی به تمدن نوین اسلامی ختم می شود؟ و این تمدن نوین اسلامی چیست و چه خصوصیاتی دارد؟ در پاورقی همین قسمت تعریفی از اهداف انقلاب اسلامی و تمدن نوین اسلامی شده است، این‌جا نمی‌توانیم به آن بپردازیم ولی انتظار این است که عزیزان بر روی آن بحث کنند. عرض شده تمدن نوین اسلامی سه شاخصه‌ی مهم دارد یکی عبور از مجاز به حقیقت، و دیگر عبور از اخلاق به سلوک با رویکرد وحدت وجودی و سوم ایجاد انسانی که ماورای تمام ساختارهای تمدن غربی بتواند در تاریخ حضور پیدا کند.
ما در این جلسه گرد هم آمده‌ایم تا بفهمیم چگونه به انقلاب اسلامی نظر کنیم، زیرا به نظر می‌رسد اگر درست به انقلاب اسلامی نگاه کنیم، می‌پذیریم این انقلاب بسیار جدّی‌تر از این‌هاست که ما آن را یک اتفاق تاریخی بدانیم و عرض بنده با شما عزیزان نیز در این رابطه است که اگر رسیدید به این که انقلاب اسلامی یک حقیقت قدسی است، باید با همان دیدی که سایر حقایق قدسی را می‌بینیم به آن نظر کنیم.
در نظر بگیرید اگر از کسی که هیچ تصور درستی از خداوند ندارد بپرسیم خدا هست یا نیست؟ جواب او چه مثبت باشد و چه منفی بسیار فرق می‌کند با جواب کسی که متوجه‌ی خدایی است که انبیاء و اولیاء معرفی می‌کنند، خدایی که انبیاء معرفی می‌کنند خصوصیاتش طوری است که تنها اگر انسان روحش را آماده کند برایش ظهور می‌کند و اگر پرخوری کند و یا نسبت به مؤمنین کینه داشته باشد، غیبت می‌نماید، و از این جهت سخن از بودن یا نبودن خدا خیلی مهم نیست، بلکه سخن در ظهور و خفای خدا است، خدایی که شما در درس معارفِ رسمی دانشگاه وجودش را اثبات می‌کنید چندان در زندگی و رفتار شما تغییر ایجاد نمی‌کند. باید مشخص شود خدا یک حقیقت است، مثل لیوان نیست که ماهیت داشته باشد و شما بخواهید آن را تعریف کنید بلکه باید بتوانید به آن نظر کنید. خداوند به عنوان یک حقیقت، طوری در عالم حضور دارد که با توجه به شخصیت و عقاید و اخلاق ما، نسبت خود را با ما تعیین می‌کند و بر اساس حضور ما در محضرش، خود را به ما می‌نمایاند و به همین صورت در عالم و در حادثه‌ها می‌توان متوجه ظهور او بود. وقتی روشن شد خداوند یک حقیقت وجودی است و نسبت به انسان ظهور و خفا دارد، می‌فهمیم چطور باید به خداوند نظر کرد. عرض بنده آن است که انقلاب اسلامی نیز به‌عنوان مظهر اراده‌ی الهی در این عصر، یک حقیقت وجودی است و همان طور که اراده‌ی الهی یک حقیقت تشکیکی است و دارای شدت و ضعف و ظهور و خفا است؛ انقلاب اسلامی نیز همین طور است. آیا انقلاب اسلامی یک حادثه‌ی عادی در تاریخ است یا یک حقیقت است که در تاریخ ما ظهور کرده، از جنس همان حقیقتی که انبیاء الهی در زمان خودشان به ظهور رساندند؟ اگر این انقلاب از جنس اراده‌ی الهی در عالم است، باید به همان صورتی که به اراده‌ی الهی نظر می‌کنید به آن نظر کنید. شما اگر بخواهید به حضور اراده‌ی الهی به آن صورت خاصی که در هر دوره از تاریخ در عالم ظهور می‌کند نظر کنید باید از منظر وجودی به مظاهر آن اراده نظر نمایید و به حقیقت آن منتقل شوید و اگر کسی متوجه «وجود» در عالم نباشد و تنها ماهیات در منظر او باشد و به ماهیات اصالت بدهد، نمی‌تواند معنای حضور اراده‌ی الهی را در عالم بفهمد. ابتدا باید مشکل او را حل کنیم تا به اراده‌ی الهی به عنوان یک حقیقت وجودی نظر کند و متوجه تشکیکی‌بودن آن نیز بشود و دیگر این‌که بداند تشکیکی‌بودن اراده‌ی الهی نسبت به ما است، چون ما در نظر به حضور اراده‌ی الهی در عالم، همواره در یک حالت نیستیم.
این‌که عرض کردم شاید این جلسه بتواند کمک کند تا ما آن‌طور که باید به انقلاب اسلامی نظر نماییم، از آن جهت است که وقتی می‌بینیم نسبت ما با انقلاب اسلامی بعضاً شدید و بعضاً ضعیف است، می‌فهمیم انقلاب اسلامی مثل سایر حقایق قدسی که بعضاً با غفلت ملت‌ها در حجاب می‌رود، خود را از بعضی‌ها پنهان می‌کند و آن‌ها را از حضور شایسته‌ای که باید در محضر نورانی انقلاب اسلامی، به عنوان حضور در زیر سایه اراده‌ی خاص الهی در این زمان داشته باشند، محروم می‌کند. این به جهت آن است که آن‌ها تحت تأثیر حجاب‌های ظلمانی این روزگار قرار گرفته‌اند و در همین رابطه می‌گوییم اگر تعریف درستی از انقلاب اسلامی در راستای آرمان هایش داشته باشیم دیگر نسبت به فعالیت جریان‌های مختلفی که انقلاب را پذیرفته‌اند نگرانی نخواهیم داشت و احساس خطری نسبت به حضور آن‌ها در مراکز تصمیم‌گیری نمی‌کنیم زیرا می‌توانیم بین جریان‌هایی که حجاب انقلاب هستند با جریان‌هایی که در عین تفاوت سلیقه‌ای که با ما دارند، حجاب انقلاب نیستند، تفکیک کنیم.