تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این چنین باید بود[جلد اول](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

دارایی‌های بهشت‌سوز

با بررسى تاریخ، به‌خوبى روشن مى‏شود كسانى در هر دوره‌ای تا آخر دیندار ماندند كه ابتدا یك چیز را براى خود روشن كرده بودند، كه در راه دین الهی از سختى‌ها هراسی به خود راه ندهند، زیرا درک کرده بودند دین‌داری به سختى‏هایش مى‏ارزد.
حضرت صادق(ع) در رابطه با کمتر بهره‌بردن از دنیا می‌فرمایند: «مَا أُعْطِیَ أَحَدٌ مِنْهَا شَیْئاً إِلَّا نَقَصَ مِنْ حَظِّهِ مِنَ الْآخِرَة»(130) هرگز به فرزندان آدم چیزى از دنیا داده نشد، مگر آن‌كه از بهره‌ی اخروى‏شان كم گردید. در روایت داریم که «ابن ابى یعفور گوید: به امام صادق(ع) عرض كردم ما دنیا را دوست مى‏داریم. به من فرمودند: با محبت دنیا مى‏خواهى چه كار كنى؟ گفتم: مى‏خواهم ازدواج كنم و حج به جا بیاورم و به خانواده‏ام كمك كنم و به برادران خود بخشش نمایم و صدقه بدهم. امام فرمودند: این‌ها از مسائل دنیا نیستند این گونه اعمال مربوط به آخرت مى‏باشند.»(131) زیرا این نوع دارایی‌ها برای رفاه و خوش‌گذرانی نیست.
در خبر داریم معاویه از ضِرار بن ضمره ضمایی در باره‌ی امیرالمؤمنین علی(ع) پرسید؛ او گفت: «فَأَشْهَدُ لَقَدْ رَأَیْتُهُ فِی بَعْضِ مَوَاقِفِهِ وَ قَدْ أَرْخَى اللَّیْلُ سُدُولَهُ وَ هُوَ قَائِمٌ فِی مِحْرَابِهِ قَابِضٌ عَلَى لِحْیَتِهِ یَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِیمِ وَ یَبْكِی بُكَاءَ الْحَزِینِ وَ [هُوَ] یَقُولُ- یَا دُنْیَا یَا دُنْیَا إِلَیْكِ عَنِّی أَ بِی تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَیَّ تَشَوَّقْتِ لَا حَانَ حِینُكِ هَیْهَاتَ غُرِّی غَیْرِی لَا حَاجَةَ لِی فِیكِ قَدْ طَلَّقْتُكِ‏ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِیهَا فَعَیْشُكِ قَصِیرٌ وَ خَطَرُكِ یَسِیرٌ وَ أَمَلُكِ حَقِیرٌ آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِیقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِیمِ الْمَوْرِد»(132) على(ع) را در حالى دیدم كه شب، پرده‏هاى خود را افكنده بود، و در محراب ایستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مارْگزیده به خود مى‏پیچید، و محزون مى‏گریست و مى‏گفت: اى دنیا! اى دنیا! از من دور شو، آیا براى من خودنمایى مى‏كنى؟ یا شیفته‌ی من شده‏اى تا روزى در دل من جاى گیرى؟ هرگز مبادا، غیر مرا بفریب كه مرا در تو هیچ نیازى نیست، تو را سه طلاقه كرده‏ام، تا بازگشتى نباشد، دوران زندگانى تو كوتاه، ارزش تو اندك، و آرزوى تو پست است. آه از توشه‌ی اندك، و درازى راه، و دورى منزل، و عظمت روز قیامت! حضرت(ع) با توجه به چنین بصیرتی به فرزند خود تذكر مى‏دهند كه رفاه، انسانیت انسان را از او می‌گیرد. اگر دقت كنید متوجه مى‏شوید كه آنچه امروزه بیش از فقر، باعث از پا درآوردن ملّت ما مى‏شود، رفاه‏زدگى است، بشر امروز آنچنان زندگى خود را به امور رفاهى گره زده‏ است كه اگر دین خدا این رفاه را تأمین نكند از دین خدا نیز روگردان مى‏شود، چه رسد به انقلاب اسلامی. اگر عده‏اى انقلاب را به خاطر سختى‏هایش دوست ندارند پس در انقلاب امام زمان(عج) چه حالى خواهند داشت؟ در روایات آمده است كه آن موقع، مؤمنین در خون و عرق، دست و پا مى‏زنند.
إن‌شاءاللّه‏ خدا به ما كمك كند تا بتوانیم تذكرات امام الموحدین(ع) را -كه رمز صحیح‌زیستن در حیات زمینى است- بفهمیم و به آن‌ها عمل كنیم. و بفهمیم كه سختى در راه خدا به خودی خود، انسان‏ساز است و به قول معروف: «انسان در مزرعه‌ی سختى و زیر پرتو خورشید ایمان به ثمر مى‏رسد.» چرا كه به تعبیر امیرالمؤمنین(ع)، انبیاء براى ایجاد یك انقلاب درونى (اثاره) و زیر و روكردن درون انسان‏ها آمدند، زیرا در نهان افراد، اسرار ارزشمندى مخفى است كه باید شكوفا شود و این با روحیه‌ی رفاه هرگز ممكن نیست. باید با استقبال از سختی‌ها و به کمک صبر، آن اَسرار را به فعلیت رساند زیرا كمتر موضوعى را در قرآن مى‌توان یافت كه مانند «صبر» تكرار و مورد تاكید قرار گرفته باشد. تاریخ مردان بزرگ گواهى مى‌دهد كه یكى از عوامل مهم یا مهم‌ترین عامل پیروزى آنان استقامت و شكیبایى بوده است، افرادى كه از این صفت بى بهره‌اند در گرفتاری‌ها بسیار زود از پا در مى‌آیند و مى توان گفت نقشى را كه این عامل در پیشرفت افراد و جوامع ایفا مى‌كند، نه فراهم‌بودن امكانات می‌تواند فراهم کند و نه استعداد و هوش و افراد. به همین دلیل در قرآن مجید روى این موضوع با مؤكدترین بیان تكیه شده است. یکی از وصایای لقمان حکیم به فرزندش رعایت صبر است، می‌فرماید: «یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور»(133)فرزندم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منكر كن، و در برابر مصایبى كه به تو مى‌رسد شكیبا باش كه این شکیبایی از كارهاى مهم است! «ذلك» در جمله‌ی «إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور» اشاره به صبر است و بلندى مرتبه‌ی صبر را می‌رساند. كسى كه بر امرى صبر مى‌كند، حتماً در عقد قلبى‌اش و محافظت بر آن جدّیت دارد، و نمى‌خواهد كه از آن صرف‌نظر كند، و این خود از قدرت و شهامت نفس است. «عزم» به معنى اراده‌ی محكم است و تعبیر به «عزم الامور» در اینجا یا به معنى كارهایى است كه دستور مؤكد از سوى پروردگار به آن داده شده است و یا كارهایى كه انسان باید نسبت به آن عزم آهنین و تصمیم راسخ داشته باشد، و هر كدام از این دو معنى باشد اشاره به اهمیت آن است. خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ»(134) و از صبر و نماز یارى بجوئید و البته نماز بس بزرگ (و دشوار) است مگر برای خاشعان. پس آنچه که در امور و حوادث مهم انسان را یاری می‌کند، مقاومت و خویشتن دارى و استقامت او و ارتباط با خداوند و از صمیم دل به او توجه کردن است و این همان صبر و نماز است. خداوند مستقیما خطاب به مومنین می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ»(135) اى كسانى كه ایمان آوردید از صبر و نماز کمک بجویید كه خدا با صابران است. این مَعیّت یا همراه‌بودن به معناى یارى‌كردن صابران است. در ادامه خداوند می‌فرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرین»(136) ما به طور حتم و بدون استثناء همگى شما را با ترس و یا گرسنگى و یا کاهش در اموال و جان‌ها و فرزندان مى‌آزمائیم، و تو اى پیامبر صابران را بشارت ده. علت این‌كه ایشان را به بوته‌ی آزمایش مى‌برد آن است که رسیدن به مراتب عالی برایشان فراهم نمى‌شود مگر به وسیله‌ی آن آزمایش‌ها. می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون‏»(137) امرهایى كه در این آیه آمده مثل «اِصبروا» و «صابروا» و «رابطوا» و «اتقوا» همه مطلق و بدون قید است. در نتیجه صبر، هم شاملِ صبر بر شدائد و صبر در اطاعت خدا، و همچنین صبر بر ترك معصیت می‌شود. منظور از آن صبر، صبر تك‌تك افراد است، چون به دنبالش همین صبر را به صیغه‌ی «مفاعله- صابروا» آورده كه عبارت است از این‌كه جمعیتى به اتفاق یكدیگر اذیت‌ها را تحمل كنند و هر یك صبر خود را به صبر دیگرى تكیه دهد و در نتیجه بركاتى كه در صفت صبر هست دست به‌دست هم دهد و تأثیر صبر بیشتر می‌گردد و این معنا امرى است كه هم در فرد محسوس است و هم در اجتماع چون باعث مى‌شود كه تك تك افراد نیروى یكدیگر را به هم وصل كنند و همه‌ی نیروها یكى شود. در سوره‌ی مبارکه‌ی زمر آیه‌ی 10 می‌خوانیم: «قُلْ یا عِبادِ الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذینَ أَحْسَنُوا فی‏ هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِساب‏» بگو: اى بندگان من كه ایمان آورده‌اید! از مخالفت با پروردگارتان بپرهیزید! براى كسانى كه در این دنیا نیكى كرده‌اند پاداش نیكى است! و زمین خدا وسیع است، كه فقط صابران اجر و پاداش خود را بى‌حساب دریافت مى‌دارند! معنای آیه این است كه: صابران اجرشان داده نمى‌شود، مگر اعطایى بى‌حساب. پس صابران بر خلاف سایر مردم به حساب اعمالشان رسیدگى نمى شود و اصلاً نامه‌ی اعمالشان بازنمى گردد، و اجرشان همسنگ اعمالشان نیست. در مجمع البیان آمده كه عیاشى به سند خود از عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) روایت كرده كه؛ رسول خدا(ص) فرمودند: روزى كه نامه‌هاى اعمال باز مى‌شود و میزان اعمال نصب مى‌گردد، براى اهل بلاء نه میزانى نصب مى‌شود، و نه نامه‌ی عملى بازمى‌گردد، آن وقت این آیه را تلاوت فرمود: «إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ»(138) در این آیه‌ی شریفه، «صابران» نیز مطلق ذكر شده و مقید به صبر در اطاعت و یا صبر در ترك معصیت و یا صبر بر مصیبت نشده، پس شامل تمامی آن‌ها می‌شود. هرچند آیه دلالت بر اهمیت و ارزش فوق العاده‌ی صبر در برابر مشکلات و سختی‌ها دارد تا آن‌جا که این افراد بر خلاف دیگران، بدون حساب و کتاب اجرشان را دریافت می‌کنند.
در آخر نظر شما را به این آیه‌ی مبارکه جلب می‌کنم که حضرت حق مژده داده‌اند: «لَنَجْزِیَنَّ الَّذینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا یَعْمَلُونَ»(139) حتماً جزای آن‌هایی که صبر را پیشه کردند، اجرشان را در تمام امور براساس بهترین اعمالی که انجام دادند می‌دهم و به گفته‌ی علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» وعده‌ی مؤكدى است بر مطلق صبر، چه صبر بر اطاعت باشد و چه صبر بر ترك معصیت و چه صبر در برابر مصیبت، تنها قیدى كه این مطلق دارد این است كه این صبر در راه خدا باشد، چون سیاق با صبرهاى دیگر سازگارى ندارد. و مقصود از این عبارت این نیست كه خداى «عزّوجلّ» تنها پاداش را به كارهاى بهتر آنان مى‏دهد كه در حقیقت كارهاى آنان را با هم سنجیده آن‌وقت هر كدام اَحسن بود در مقابلش پاداش بدهد و خوب آن‌ها را رها كند، بلكه مقصود این است كه عملى را كه انجام مى‏دهند كه در نوع خود یكى حَسن و یكى اَحسن است خداى«عزّوجلّ» اجرى كه مى‏دهد اجرى است كه در نوع خود اَحسن است، مثلا نمازى كه بنده‌ی صابرِ فِى اللَّه مى‏خواند جزاى آن را جزاى فرد اَحسن از آن مى‏دهد، هرچند نمازى كه او خوانده اَحسن افراد نماز نبوده باشد، و خلاصه صبرى كه او در راه خدا دارد باعث مى‏شود كه خداوند در عمل او متّه به خشخاش نگذارد، و آن خصوصیاتى كه مایه‌ی پستى و زشتى عمل بنده است آن‌ها را نادیده بگیرد، هم‌چنان كه آیه‌ی شریفه‌ی «إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ»(140) همین معنا را افاده مى‏كند. و از آیه بر مى‏آید كه صبر فِى اللّه باعث كمال عمل مى‏شود.
این‌ها همه نشان می‌دهد چرا حضرت به فرزندشان توصیه می‌کنند «خود را در مقابل ناملایمات به صبر و شکیبایی عادت ده» زیرا در این مسیر است که انسان از زندگی با وَهمیات آزاد می‌شود و با حقیقت روبه‌رو می‌گردد، حقیقتی که تنها با فکر می‌توان به آن رسید و آن هم فکری که از وَهمیات آزاد شده باشد و به وجه کبریایی عالم نظر نماید، آری وجهی از عالم که خالص‌ترین وجه آن است و تنها با فرزانگی می‌توان با آن مأنوس شد.‏
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»