حضرت فرمودند: «وَ خُضِ الغَمَراتِ لِلْحَقِّ حَیْثُ كانَ». برای خدا خود را به گردابهایی که در این راه پیش میآید بیفکن، بگذار هرچه مىخواهد بشود. به گفتهی حضرت روح الله«رض» «مگر بیش از این است كه فرزندان عزیز اسلامِ نابمحمدى(ص) در سراسر جهان به چوبههاى دار مىروند، مگر بیش از این است كه زنان و فرزندان خردسال حزبالله به اسارت گرفته مىشوند؟ بگذار دنیاى پستِ مادیت با ما چنین كند ولى ما به وظیفهى اسلامى خود عمل كنیم»(.117)
در امور فردی نیز اگر بر روی وظایف دینیِ خود اصرار دارید، حداكثر آن است كه افراد تجمّلىِ فامیل مىگویند فلانى خشكه مقدس شده و دیگر به شما اعتنایى نمىكنند. آن وقت اجازه میدهند شما راحت به زندگى دینیتان برسید. آیا شما از اینكه دیگر افرادِ تجمّلىِ فامیل به خانه شما نیایند نگرانى دارید؟ وقتى در دیندارى محكم شدید خداوند و اولیاى او به شما بىاعتنایى نمىكنند، تنها كسانى با شما کج مىافتند كه هوس دنیایى دارند. این هم كه ناراحتى ندارد. ما از لحاظ شرعى نمىتوانیم به خویشاوندان خودمان بىاعتنایى كنیم، ما باید وظیفهمان را نسبت به آنها انجام دهیم و قطع رابطه نکنیم و اگر درخواست شرعی از ما دارند که میتوانیم انجام دهیم کوتاهی ننماییم. امّا اگر آنها خودشان از دیندارى ما كلافه شدند و با ما قطع رابطه كردند ما این را هدیهاى از جانب خدا مىدانیم که خواسته است ما در ادامهی مسیر خود با موانع کمتری روبهرو شویم و گرفتار نقشههای آنهایی که هنوز امیدوارند بتوانند ما را هم در جرگهی خودشان وارد كنند، نباشیم.
حضرت مىفرمایند فرزندم! تو به گونهاى عمل كن كه همه بدانند در دیندارى، دیندار سینه چاكی هستى و در این راه از هیچ بلایى که پیش میآید هراسی به خود راه مده، خود را در گرداب دیندارى رها كن. ما در دوران دفاع مقدس این را تجربه کردیم که چگونه شهدای ما با چنین روحیهاى وارد میدان شدند، با این که پدر و مادرشان براى آنها آرزوها داشتند و در فکر آن بودند براى آنها زندگی تشکیل دهند، امّا همین كه حضرت امام خمینى«رض» فرمان دادند جبههها را پر كنید آنها خودشان را به گرداب بلاى دیندارى که پیش آمد افكندند و از دیگر برنامههایی که برای زندگی خود داشتند گذشتند. آن وقت خداوند در مقابل این كار به آنها شراب طهور لقاء خود را چشاند. گفت:
هر که از تن بگذرد جانش دهند
هر که جان در باخت جانانش دهند
هر که نفس بت صفت را بشکند
در دل آتش گلستانش دهند
هر که از ظلمات تن، خودْ بگذرد
خضرآسا آب حیوانش دهند
هر که بیسامان شد اندر راه عشق
در دیار دوست سامانش دهند
بنده با توجه به مسیری که شهدا انتخاب کردند و با توجه به شرابی که نصیبشان شد حقیقتاً بسیار غبطه مىخورم، آنها در حال حاضر در خوشىِ ابدى به سر مىبرند و ما هنوز گرفتار دنیا و امور آن هستیم. دردسر اصلی ما مربوط به وضع اقتصادى خرابمان نیست بلكه از آن روست كه از آزادى معنوى، برخوردار نیستیم و از این جهت اگر دوست داشته باشیم در محضر حضرت حق، «الهى العفو» بگوییم دل همراهى نمىكند. شك نداشته باشید كه ما نسبت به شهدا و آنهایى كه جانشان را در راه خدا دادند و رفتند عقب افتادهایم. آنها فهمیدند كه وقتى گردابى در راه حق روبهرویشان قرا گرفته و شرایط پریدن در آن فراهم شده، فرصت را از دست ندهند. و به توصیهی حضرت مولی الموحدین(ع) عمل کردند که فرمودند: «خُضِ الْغَمَراتِ لِلْحَقِّ حَیْثُ كانَ» در گردابهای مربوط به حق و حقیقت فرو رو، هرچه میخواهد باشد.