حضرت مىفرمایند: فرزندم! كسانى كه دنیا را درست دیدند خودشان را مانند قومى یافتند كه در سرزمینی خشک و بیحاصل وقوف کردهاند ولی در تلاشاند به منزلی آباد و خوش آب و هوا برسند. شما مطمئن باشید اگر حرف امام معصوم را انكار نكنید چشمتان باز مىشود و مىبینید آنچه را باید ببیند. آری فقط كافى است كه انكار نكنید. همین كه این ذهن و این قلب آماده شد كه مسافر بودن خود را بفهمد و ببیند، دنیا برایش به کلی عوض مىشود و از آن به بعد از دنیا چیز دیگرى میفهمد و سختیها و مصائب دنیا را طور دیگری میبیند غیر از آن طوری که اهل دنیا سختیها را میبینند، نگاه او نسبت به سختیهای دنیا به نگاه حضرت مولی الموحدین(ع) نزدیک میشود که در ادامهی سخنشان مىفرمایند: «فَاحْتَمَلُوا وَعْثاءَ الطَّریقِ وَ فِراقَ الصَّدِیقِ وَ خُشُونَةَ السَّفَرِ وَ جُشُوبَةَ الْمَطْعَمِ» آنهایی که ماهیت دنیا را در موقتی بودن آن شناختند به راحتى سختىهاى راه را تحمل مىكنند و با این دید كه در این بیابان خشكِ دنیا مسافرند، هجران دوستان در دنیا برایشان پذیرفتنی است و به ناهنجاری سفر و ناگواری خوراک تن میدهند. آنچه مهم است این نکته میباشد که باید از طریق دیندارى بیابان دنیا را پشتسر گذاشت. انسان عاقل در بیابان خشك و بىآب و علف نمىماند و از آنجایی که دنیا نسبت به قیامت بیابان بیآب و علف و خشكى است که هیچیک از نیازهای اساسی جان و روان ما را برآورده نمیکند، عاقلانهترین کار آن است که دائماً عزم رفتن از آن را در خود زنده نگه داریم و بدانیم كه رفتن از این بیابان از طریق همان راهی است که شریعت محمدى(ص) در جلو ما میگشاید وگرنه اگر در مسیر دینداری، دنیا را پشت سر نگذاشتیم، در عین آن که میمیریم، ملکات تعلق به دنیا در برزخ و قیامت، عذاب مضاعفی را برای ما ایجاد میکنند زیرا از یک طرف در آن موطن، دنیا را نداریم و از طرف دیگر علاقه به آن را داریم و از آن عبور نکردهایم.
انسانى كه بداند مسافر است در عین آن که مسافرت همیشه سختی دارد، از رفتن خسته نمىشود و وسیلهی سفر را که همان شریعت الهی است دوست دارد. اگر در این رابطه خداوند به او مىگوید قبل از اذان صبح بلند شو و نماز شب بخوان، به راحتی این کار را میکند و اصلاً خسته نمىشود. کسی از دین خسته مىشود كه خود را مسافر نبیند چون نمیداند دستورات دین چه نقشی در زندگی او دارد. آیا زیباتر از این مىتوان فرض كرد كه براى مسافرِ كوى ابدیت مرکبی به نام دیندارى آوردهاند تا با توجّه به آداب قلبى و قالبىِ دین و رعایت آنها، همواره خود را سیر دهد و به سوى مقصد اصلى حركت كند؟