تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این چنین باید بود[جلد اول](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

اخلاق حقیقی

کسی که نسبتش با عالم معنا حذف شود احساس پوچی می‌کند چون از وسعت لازم محروم است و اخلاق حقیقی با وسعت انسان در عالم معنا به‌دست می‌آید و حقیقتاً اخلاق یک وجه مهم شخصیت ما است ولی اگر در دین تفقه و تفکر نداشته باشیم اخلاق ما ریشه‌ی درستی ندارد و لذا دائم تغییر می‌کند. روح تعمّق در دین افقی را در جلو ما باز می‌کند که با معارف موجود در ادعیه به آن افق نزدیک می‌شویم. یكى از اساتید بسیار عزیز حوزه مى‏فرمودند: «تا حوزه‏هاى علمیه‌ی ما به این مرحله نرسند كه دعاهاى معصومین(ع) را متن درس قرار دهند، هنوز اندر خَم یك كوچه‏ایم» آیا دعایى كه بدون فهم خوانده می‌شود نتیجه‌ی شایسته‌ی خود را دارد؟ هرچند كه چندین و چند بار تكرار گردد. و هرچند كه آن دعا از معصوم(ع) رسیده باشد و از جان عزیزتر باشد؟ درست است كه لازم نیست برای درک معارف حتماً فلسفه بخوانیم، هرچند بنده فلسفه را وسیله‌ی خوبى جهت تفکر مى‏دانم، امّا پیشنهاد نمى‏كنم كه در راه دین‏دارى حتماً باید فلسفه خواند. فلسفه ابزار است و ابزار، اصل نیست. امّا بالاخره باید بناى تفكر در دین را داشته باشیم تا بتوانیم دین را عمیق بفهمیم و بر مبنای معارفی صحیح به دستورات دین عمل کنیم و بنا داشته باشیم از عقل و قلب در فهم دین استفاده نماییم. گفت:
صد انداختى تیر و هر صد خطاست

اگر هوشمندى یك انداز و راست

متون اصیل دینى را ابتدا باید خوب مطالعه کرد و فهمید و عقلاً پذیرفت و بعد هم تا آخرِ عمر با آن‌ها زندگى كرد و قلب را به آن باورها منور نمود. از آن‌جایی که دین آن‌قدر عمیق است كه هرچه در آن فرو رویم به عمق آن نمى‏رسیم، به ما توصیه می‌شود در آن تفقه کنیم.
روح انسان دوست ندارد در باغ كوچكى خود را محدود کند امّا دوست دارد در باغی پر رمز و راز قرار گیرد كه هرچه در آن قدم مى‏زند با تازه‏تر از تازه‏ترى روبه‏رو شود و این ممکن نمی‌شود مگر آن که آن باغِ پر رمز و راز بتواند عالم ملکوت را در مقابل قلب ما بگشاید، تا در نتیجه‌ی نظر به عالم ملکوت، دنیا را برای خود باغ کوچک و محدودی بدانیم که باید خود را به آن محدود نکنیم. آری انسان با تفقّه در اقیانوس دین می‌تواند به عالم پر رمز و راز ملکوت نظر کند و از مرداب دنیا فاصله بگیرد. به گفته‌ی مولوی:
سوی دریا عزم کن زین آب‌گیر

بحر جو، و ترکِ این مرداب گیر