تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این چنین باید بود[جلد اول](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

وقتی انسان‌ها بیدار شوند

درباره‌ی درمان طبیعى كتابى را مطالعه می‌کردم که در تحقیقی از یك پزشك آورده بود: گوسفندهایى را كه در یك جا مى‏بندند تا فربه شوند، سلامت لازم را ندارند بعد این مثال عامیانه را آورده بود كه چطور آدمى اگر مدتی یك جا بنشیند و چاق شود، مریض است، همان طور گوسفندانى را كه در یك جا ببندند تا فقط فربه شوند هم به این معنا سلامت لازم را ندارند. چون گوشت‌هاى آن‌ها رابطه‌ی مستقیمى با تدبیر نَفْس آن‌ها ندارد و چون آن بدن و آن گوشت‌ها با نفس آن حیوان رابطه‌ای فعّال ندارند با حضرت حَىّ‌ای که شایسته‌ی ارتباط است رابطه‌ی در خور ندارند.
انسان‌ها باید بیدار شوند تا ملاحظه کنند كه هیچ وسیله‏اى به خودی خود كارساز نیست مگر به اذن خدا و با اراده‌ای که خداوند در استفاده از آن ابزارها کرده است. خداست كه ما را سیراب مى‏كند، منتهى از طریق آب و خداست كه ما را نجات مى‏دهد، منتهى از طریق امام(ع)، فقط خداست كه خداست و ابزارها بدون هیچ گونه استقلالى در دست خدا هستند، چرا كه وجود هر چیز را خدا داده است. به عنوان مثال وجود آب را خدا داده است. حال هرچند كه آب به خودى خود، تر است، امّا از آنجا كه همه‌ی وجودِ آب از خداوند است دیگر چیزى براى آب باقى نمى‏ماند كه بگوییم ترى آب از خودش است. یعنى وقتى به اصطلاح فلاسفه چیزى در «وجود»، استقلال نداشته باشد چطور مى‏تواند در «خاصیت»، استقلال داشته باشد؟ پس باید به كلام حضرت توجّه كامل داشت كه مى‏فرمایند: همه چیز را به خدا بسپار. «فَاِنَّ بِیَدِهِ الْعَطاءَ وَ الْحِرْمانَ»: زیرا حقیقتاً بخشیدن و محروم‌كردن به‌دست خداوند است.
اگر برای عزیزان در رابطه با سخن و توصیه‌های حضرت شبهه و اشكالى پیش مى‏آید مواظب باشید كلام حضرت را رد نكنید، سعى كنید اشكالتان را برطرف كنید. اگر هنگام شب كسى بگوید: «الآن شب نیست چون همه چیز به وضوح پیدا است» ما كه نباید شب بودن را ندیده بگیریم و بگوییم روز است، بلكه مى‏گردیم تا علت روشن بودن اطاق را در شب پیدا كنیم و در نتیجه متوجه چراغ مى‏شویم، نه اینكه منكر شب بودنِ شب باشیم. واقعیت آن چیزى است كه امام فرموده‏اند. آرى همه چیز به دست خداست و ما هیچ كاره‏ایم. این ما نیستیم كه در مبارزه پیروز مى‏شویم و این ما نیستیم كه مشكلاتمان را حل مى‏كنیم و این به معنى پذیرفتن جبر هم نیست چون ما مى‏توانیم خودمان را به پروردگارمان بسپاریم و با عمل‌كردن به دستورات پروردگارمان وظیفه‏مان را نسبت به او انجام دهیم و آنگاه خود را به پناهگاهى محكم و شكست‏ناپذیر سپرده‏ایم، و بعد از مدتى متوجه مى شویم كه آن زمان كه تماماً به خدا رجوع نداشتیم و چیزى غیرخدا را منشأ اثر مى‏دانستیم چگونه بى‏پناه و سرگردان بودیم.
خوشا به حال آن‌ها كه همواره به حقّ مشغولند و در پیشگاه او به او نظر دارند و هر چیز را آینه‌ی نمایش او مى‏بینند و در همه چیز او را پیدا کرده‌اند. گفت:
آن مه که هست گردون، گردان و بی‌قرارش

و آن‌جا که هست این‌جا وین عقل مستعارش

هرلحظه اختیاری نو نو دهد به جان‌ها

وین اختیارها را بشکسته اختیارش

من جسم و جان ندانم، من این و آن ندانم

من در جهان ندانم جز چشم پر خمارش(153)

«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»