دربارهی درمان طبیعى كتابى را مطالعه میکردم که در تحقیقی از یك پزشك آورده بود: گوسفندهایى را كه در یك جا مىبندند تا فربه شوند، سلامت لازم را ندارند بعد این مثال عامیانه را آورده بود كه چطور آدمى اگر مدتی یك جا بنشیند و چاق شود، مریض است، همان طور گوسفندانى را كه در یك جا ببندند تا فقط فربه شوند هم به این معنا سلامت لازم را ندارند. چون گوشتهاى آنها رابطهی مستقیمى با تدبیر نَفْس آنها ندارد و چون آن بدن و آن گوشتها با نفس آن حیوان رابطهای فعّال ندارند با حضرت حَىّای که شایستهی ارتباط است رابطهی در خور ندارند.
انسانها باید بیدار شوند تا ملاحظه کنند كه هیچ وسیلهاى به خودی خود كارساز نیست مگر به اذن خدا و با ارادهای که خداوند در استفاده از آن ابزارها کرده است. خداست كه ما را سیراب مىكند، منتهى از طریق آب و خداست كه ما را نجات مىدهد، منتهى از طریق امام(ع)، فقط خداست كه خداست و ابزارها بدون هیچ گونه استقلالى در دست خدا هستند، چرا كه وجود هر چیز را خدا داده است. به عنوان مثال وجود آب را خدا داده است. حال هرچند كه آب به خودى خود، تر است، امّا از آنجا كه همهی وجودِ آب از خداوند است دیگر چیزى براى آب باقى نمىماند كه بگوییم ترى آب از خودش است. یعنى وقتى به اصطلاح فلاسفه چیزى در «وجود»، استقلال نداشته باشد چطور مىتواند در «خاصیت»، استقلال داشته باشد؟ پس باید به كلام حضرت توجّه كامل داشت كه مىفرمایند: همه چیز را به خدا بسپار. «فَاِنَّ بِیَدِهِ الْعَطاءَ وَ الْحِرْمانَ»: زیرا حقیقتاً بخشیدن و محرومكردن بهدست خداوند است.
اگر برای عزیزان در رابطه با سخن و توصیههای حضرت شبهه و اشكالى پیش مىآید مواظب باشید كلام حضرت را رد نكنید، سعى كنید اشكالتان را برطرف كنید. اگر هنگام شب كسى بگوید: «الآن شب نیست چون همه چیز به وضوح پیدا است» ما كه نباید شب بودن را ندیده بگیریم و بگوییم روز است، بلكه مىگردیم تا علت روشن بودن اطاق را در شب پیدا كنیم و در نتیجه متوجه چراغ مىشویم، نه اینكه منكر شب بودنِ شب باشیم. واقعیت آن چیزى است كه امام فرمودهاند. آرى همه چیز به دست خداست و ما هیچ كارهایم. این ما نیستیم كه در مبارزه پیروز مىشویم و این ما نیستیم كه مشكلاتمان را حل مىكنیم و این به معنى پذیرفتن جبر هم نیست چون ما مىتوانیم خودمان را به پروردگارمان بسپاریم و با عملكردن به دستورات پروردگارمان وظیفهمان را نسبت به او انجام دهیم و آنگاه خود را به پناهگاهى محكم و شكستناپذیر سپردهایم، و بعد از مدتى متوجه مى شویم كه آن زمان كه تماماً به خدا رجوع نداشتیم و چیزى غیرخدا را منشأ اثر مىدانستیم چگونه بىپناه و سرگردان بودیم.
خوشا به حال آنها كه همواره به حقّ مشغولند و در پیشگاه او به او نظر دارند و هر چیز را آینهی نمایش او مىبینند و در همه چیز او را پیدا کردهاند. گفت:
آن مه که هست گردون، گردان و بیقرارش
و آنجا که هست اینجا وین عقل مستعارش
هرلحظه اختیاری نو نو دهد به جانها
وین اختیارها را بشکسته اختیارش
من جسم و جان ندانم، من این و آن ندانم
من در جهان ندانم جز چشم پر خمارش(153)
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»