تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این چنین باید بود[جلد اول](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

دغدغه‌های عالمانه

چقدر زیبا علی(ع) توصیه می‌کنند که «فَارْضَ بِهِ رَائِداً وَ اِلَی النَّجَاة قَائِداً» پس به رهبری او راضی و خرسند باش و به رستگاری خود در این راه اطمینان داشته باش. زیرا همیشه یکی از دغدغه‌ها و اضطراب‌های انسان‌ متفکر آن است که راهی را انتخاب نکند که در نهایت به نتیجه‌ی مطلوب نرسد. حال انسان متفکری چون علی(ع) اطمینان می‌دهد که پذیرفتن رهبری پیامبر خدا(ص) راه اطمینان‌بخش و نتیجه‌داری است که انسان می‌تواند بدون گرفتاری به مشکلات عدیده، زندگی‌اش را در همه‌ی ابعاد با خدای خود پیوند دهد. آیا شما همه‌ی این مطلب را در زندگی خودِ علی(ع) مشاهده نمی‌کنید؟
با ملاک‌های دنیاییِ فرهنگ غربی، چیزی غیر از سیره‌ی محمد(ص) و علی(ع) برای ما ارزش می‌شود، عده‌ای به شما القاء می‌کنند با این بینش و روشى كه شما دارید به هیچ جایی نمی‌رسید. آیا برای رهایی از این اضطراب‌ها جز این است که باید با پذیرفتن رهبری پیامبر خدا(ص) و راضى‌شدن به بینش و روش آن حضرت، خود را از فضای چنین جوّ سازی‌ها رهایی ببخشید و مطمئن شوید محال است به مشکل بیفتید؟ تاریخ گواه خوبى است كه مدیریت‏هاى غربی و یا مدیریت‌های امثال آتاتورك و رضاخان كه مدیریتی مطابق با توصیه‌ی کارشناسان غربی بوده چقدر براى خود آن‌ها و براى ملّتشان ضرر به همراه آورد. دین کاملِ اسلام به ما کمک می‌کند با نگاهی همه‌جانبه زندگیِ هر روزی خود را نقد کنیم تا در نهایت به قربانی‌شدن همه‌ی زندگی در خیالات و افکار بشریِ خود روبه‌رو نگردیم. زیستنی که دین خدا با جامعیت اسلامی‌اش به ما می‌دهد، زیستنی است ماوراء محاسباتی که عقل تکنیکیِ بشر امروز به آن گرفتار است و از ابعاد بس عظیم روح بشر در غفلت به سر می‌برد. عقل بشر در هر حال محدود به نیازهای جزئی است ولی نور محمدی(ص) به جهت قلب قرآنی‌اش، تمام حیات بشریت را در همه‌ی تاریخ تغذیه می‌کند و به راه می‌برد تا هرگز گرفتار پوچی و بی‌هویتی نگردد. وقتی ضعف‌های مکاتب بشری و ادیان تعریف شده را شناختیم به عظمت رهبری رسول خدا(ص) در این عالم پی می‌بریم. پس بی‌جا نیست که حضرت در ادامه‌ی توصیه‌ی خود به فرزندشان می‌فرمایند:
«فَاِنّى لَمْ آلُكَ نَصیحَةً وَ اِنَّكَ لَنْ تَبْلُغَ فِى النَّظَرَ لِنَفْسِكَ ـ وَ اِنِ اجْتَهَدْتَ ـ مَبْلَغَ نَظَرى لَكَ» فرزندم! من در نصیحت تو كوتاهى نكردم و تو در نظر به ابعاد خودت، هر چند هم که تلاش کنی، در آن حد که من به تو نظر دارم و ابعاد تو را می‌شناسم، نمی‌توانی خود را بشناسی. چون حضرت از پایگاهی خاص به فرزندشان می‌نگرند و لذا می‌خواهند این توجه را بدهند که من بهتر از خودت برایت دلسوزی می‌کنم، چون از آرزوهایی که تو را از خود محجوب می‌کند، آزادم و کافی است تا توصیه‌های من را برای خودت از آنچه برای خود مصلحت تشخیص می‌دهی، جدّی‌تر به حساب آوری.
حاصل قضیه این شد كه دنیا تماماً در قبضه‌ی خداوند است، شما هم در دامن مدیریت حق باید امتحان بدهید، خودتان و نقائصتان را بشناسید و نقائص را از طریق بندگى خدا و توجّه به خالقِ رازقِ سامان‌دهنده، جبران كنید. و متوجه باشید كه پیامبر خدا(ص) همه‌ی حقایق و دستوراتی را که ما بتوانیم در این امر موفق باشیم آورده است، پس به رهبرى او راضى و به پیشوایى او قانع باشید تا از یک طرف از نقایص خود نجات یابید و از طرف دیگر به بالاترین بصیرت و اُنس با حق دست یابید زیرا شما وسیع‌تر از آن هستید که خود را در محدوده‌ی دنیا معنا کنید و بدان بپردازید. مولوی در همین رابطه می‌گوید:
هیچ محتاج می گلگون نه‌ای

ترک کن گلگونه، تو گلگونه‌ای

ای رخ چون زهره‌ات شمسُ الضحی

ای گدای رنگ تو گلگونه‌ها

ای همه دریا چه خواهی کرد؟ نَم

وی همه هستی چه می‌جویی؟ عدم

ای مه تابان چه خواهی کرد؟ گرد

ای که مه در پیش رویت روی‌زرد

تاج کرّمناست بر فرق سرت

طوق اعطیناک آویز برت

تو خوش و خوبی و کان هر خوشی

تو چرا خود منت باده کشی

جوهرست انسان و چرخ او را عرض

جمله فرع و پایه‌اند و او غرض

ای غلامت عقل و تدبیرات و هوش

چون چنینی خویش را ارزان فروش؟

بحر علمی در نمی پنهان شده

در سه گز تن عالمی پنهان شده

مِیّ چه باشد یا سماع و یا جماع

تا بجویی زو نشاط و انتفاع

آفتاب از ذره‌ای شد وام خواه

زهره‌ای از خمره‌ای شد جام‌خواه؟

جان بی‌کیفی شده محبوس کیف

آفتابی حبس عقده اینت حیف

«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»