تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این چنین باید بود[جلد اول](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

فهم نادانی‏ها

حضرت در ادامه می‌فرمایند: فرزندم! پس اگر در ادراک برخی از امور دچار مشکل شدی آن را به حساب جهالت‌ات بگذار. زیرا نظام الهی به صورتی کاملاً حساب شده طراحی و مدیریت شده و جایگاه ما در نظامی که هرکس باید بین نعمت و ابتلا خود را بسازد، معلوم است. در ادامه می‌فرمایند: نگران نادانی خود که در مقابل امری با آن روبه‌رو می‌شوی مباش زیرا تو در آن ابتدایی که خلق شدی نیز نادان بودی و سپس به اموری که اکنون دانا هستی، دانا گشتی. پس در ادامه‌ی زندگی نیز از نادانی‌هایی که امروز با آن روبه‌رو هستی می‌گذری و جایگاه خود را برای بهترین موضع‌گیری نسبت به نعمت و بلا باز می‌یابی.
بهترین بصیرت آن است كه آدمی ضعف‏هاى خود را بشناسد تا بتواند رجوع درستی به عالمان دین داشته باشد، این بلای بزرگی است که بعضى‏ها با این‌که سراسر زندگی‌شان را جهل گرفته، هیچ احساسی نسبت به نادانی‌های خود ندارند، هیچ نمی‌دانند چگونه نادانی‌هایشان راه‌های ارتباط با حقایق عالم را در مقابل‌شان بسته‌اند. امام الموحّدین(ع) با تکیه بر عالى‏ترین درجه‌ی علم نسبت به حقایق عالَم مى‏فرمایند: اى آدم‏ها اگر در فهم و ادراک معادلاتِ عالم دچار مشکل شدید بدانید که نسبت به حقایق عالم محجوب هستید. «فَاِنْ اَشْكَلَ عَلَیْكَ شَىْ‏ءٌ مِنْ ذلِكَ فَاحْمِلْهُ عَلى جَهَالَتِكَ بِهِ» اگر در فهم حادثه‏اى به مشكل افتادى آن را بر نادانى خود حمل كن، تا آرام‌آرام بتوانی نظری به رازهای عالم بیندازی. این عالم با تمام معادلاتی که در آن جاری است با مدیریت خداوندی در جریان است که علیم مطلق است و هیچ خلائی و نقصی از آن جهت در آن نیست و بهترین نگاه آن است که انسان بتواند این عالم را این‌گونه بنگرد، ولی اگر بر فرض نتوانستی جایگاه نعمت‌ها و بلاها را درست تشخیص دهی آن را به حساب جهالت خود بگذار. ممکن است مثل باباطاهر ندانی چرا یکی را صد ناز و نعمت می‌دهد و یکی با خون دل، یک لقمه هم در دست ندارد ولی زود قضاوت نکن، از خداوند بپرس و او تو را آگاه می‌کند. گفت:
اگر دستم رسد بر چرخ گردون

از او پرسم که این چین است و آن چون

یکی را می‌دهد صد ناز و نعمت

یکی را نان جو آلوده در خون

ملاحظه می‌کنید که شاعر در این سؤالِ خود زود قضاوت نمی‌کند، می‌گوید اگر دستم به او رسید از او می‌پرسم، چون می‌داند هیچ چیزی بی‌حکمت نیست. ممکن است برایتان سؤال شود چرا آن آدم باهوش است و این یکی كم هوش؟ چرا این زن است و آن مرد و هزاران سؤال که همچنان برای ما مجهول است. حضرت مى‏فرمایند: در این موارد مواظب باش آنچه را ضعف و نقص می‌دانی بر ناتوانی خالق هستی حمل نکنی به جهل خودت حمل كن، تا سؤال تو دریچه‌ای باشد برای فهم حکمتِ آن‌چه در ابتدا برایت اشکال بود. این یعنى شعور فهم نادانی‌هایی که زمینه‌ی دانایی را فراهم می‌کند. ولی اگر از همان ابتدا قضاوت کنید و حکمت و مدیریت الهی را زیر سؤال ببرید نه تنها هیچ وقت متوجه حقیقت موضوعات نخواهید شد بلکه آن قضاوتِ بی‌جا بین شما و حقیقت حجاب می‌شود و عملاً با این کار خود را تا آخر در ظلماتِ نادانی نگه داشته‌اید. آدمی بدون فهم صحیح نمی‌تواند درست زندگی کند و فهم صحیح آن فهمی است که خداوند به انسان می‌دهد. خداوند، خرد و عقل به انسان هدیه کرده، پس تعقل‌نکردن، بی‌فایده‌گذاردن هدیه‌ی خدادای است، و تنها با علمِ به جهلِ خود است که عقل به کار می‌افتد ولی آن کسی که به جهل خود اهمیتی نمی‌دهد و با آن کنار می‌آید از یافتن بسیاری از حقایق محروم می‌شود.