تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این چنین باید بود[جلد اول](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

راه نجات از علم غیرمفید

حال که روشن شد اگر هدف انسانى‏مان را گم كردیم علوم غیر مفید به صورت ‏علوم سرگرم‌كننده زندگى‏مان را فرا مى‏گیرند بدون آن‌که متوجه باشیم آن علوم غیر مفید‌اند، راه نجات از این خطر آن است كه هدف اصیل خود را بشناسیم و دائماً متذکر اهداف متعالی خود باشیم و یک لحظه از راه اُنس با خدا و حضور ابدی خود در قیامت غافل نگردیم و این‌ها میسّر نمی‌شود مگر آن‌که راه‌های اُنس با خدا را در خدمتگذاری به مردم پیدا کنیم و این نیز میسّر نمی‌گردد مگر آن که نسبت به دیگر مردمان عشق بورزیم و در مقابل آن‌ها متواضع باشیم. چه زمان شومی است آن زمانی که ما انصاف را نسبت به دیگران از دست بدهیم و باز امیدوار اُنس با خدا باشیم در حالی‌که خداوند می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ» و خبر می‌دهد ملکوتیان برای چهره‌ی اشک‌آلود یک گناهکارِ پشیمان چقدر احترام قائل‌اند، ما از خطای گناهکارانِ پشیمان نمی‌گذریم چون به گمان علم داریم که کار آن گناهکاران گناه بوده. آیا نباید از آلوده‌بودن گناهکاران نگران بود و از خود بپرسیم آیا تنها آن‌ها در این گناه تقصیر داشتند و آیا آن‌چه برای آن‌ها پیش آمد طاقت‌فرسا نبود؟ چگونه می‌توانیم خدمت‌گذار مردم باشیم و راه اُنس با خدا را از طریق عشق به مردم به‌دست آوریم و از جنس روحانیتی شویم که رسول خدا(ص) از آن بهره‌مند بود تا آن‌جا که خداوند به او عتاب کرد نزدیک است از غم مردمی که مفتخر به دینداری نمی‌شوند خود را هلاک کنی؟ خداوند به رسولش فرمود: «لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ یَكُونُوا مُؤْمِنین‏»(215) گویى مى‏خواهى جان خود را از شدّت اندوه از دست بدهى به خاطر این‌كه آن‌ها ایمان نمى‏آورند. دوست‌داشتنِ انسان‌ها و تلاش برای هدایت آن‌ها راه نجات از دانایی‌های غیر مفید است، دانایی‌هایی که حجاب بین ما و پروردگارمان می‌شوند. به اسم برخورد با گناهکار آیا می‌توان شخصیت گناهکاران را کوبید و یا باید گناه آنان را از آن‌ها زدود؟ آیا در این نوع برخوردها نباید انتظار داشت گناهکاران به جای توجه به نصایح ما، کینه‌ی ما را در دل بپرورانند، این جاست که ویکتورهوگو می‌گوید: «در بعضی موارد، علم می‌تواند برای تمدید بدی‌ها به کار رود».(216)
راستی اگر علم و معرفت موجب نور محبت نشود چگونه به رسولان الهی نزدیک شده‌ایم آن‌طور که خداوند در وصف رسول خدا(ص) می‌فرماید: «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْكُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیم‏»(217) به یقین، رسولى از خودِ شما به سویتان آمد كه رنج‌هاى شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان می‌باشد. راستی رسول خدا(ص) از چه معرفتی برخوردار بودند که رنج‌های انسان‌ها برایشان سنگین و سخت بود و آن‌چه علمی است که در لباس علم متأسفانه بین انسان‌ها تنفر و کینه می‌پراکند؟