تربیت
Tarbiat.Org

حکایات منبر « داستان‏های شیرین و حکایات خواندنی در محضر استاد سخن، زبان گویای اسلام مرحوم فلسفی رحمة الله علیه »
محمد رحمتی شهرضا

کفران نعمت‏

رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: در روزگار گذشته قوم دانیال نبی بر اثر کفران نعمت دچار قحطی شدند و کارشان به آدم‏خواری کشید.
قالت امرأة لأخری و لهما ولدان یا فلانة تعالی حتی تأکل أنا و أنت الیوم ولدی و اذا کان غدا أکلنا ولدک قالت لها نعم فأکلتاه فلمّا أن جاعتا من بعد راودت الأخری علی أکل ولدها فامتنعت علیها فقالت لها بینی و بینک نبی الله فاختصما الی دانیال علیه‏السلام فقال لهما و قد بلغ الأمر الی ما أری قالتا له نعم یا نبی الله و أشد قال فرفع یده الی السماء فقال اللهم عد علینا بفضلک (247)
زن بچه‏داری به زن دیگر، که او نیز فرزند داشت، پیشنهاد کرد که فلانی! بیا امروز من بچه خود را می‏گذارم و هر دو نفر گوشتش را می‏خوریم و روز بعد تو بچه‏ات را بیاور تا هر دو بخوریم! گفته او مورد قبول واقع شد.
زن اول که خود پیشنهاددهنده بود از فرزندش دل برگرفت و هر دو نفر طفلش را قطعه‏قطعه کردند و خوردند. نوبت بعد که گرسنه شدند، زن اولی به دومی مراجعه کرد ولی زن دوم از کشتن بچه خود امتناع نمود و کار به خصومت و دعوا کشید. برای حکمیت به دانیال مراجعه کردند، دانیال نبی از شنیدن چنین دعوایی سخت ناراحت شد و گفت: کار گرسنگی به این جا کشیده شده است؟ گفتند: بلی! و از این هم سخت‏تر شده است.
دانیال دست به دعا برداشت و از پیشگاه الهی درخواست تفضل و رحمت نمود و خداوند قحطی را برطرف نمود.(248)