تربیت
Tarbiat.Org

حکایات منبر « داستان‏های شیرین و حکایات خواندنی در محضر استاد سخن، زبان گویای اسلام مرحوم فلسفی رحمة الله علیه »
محمد رحمتی شهرضا

بت هُبل!

به شرحی که در تاریخ آمده، منشأ آوردن بت هبل در مکه و پرستش آن، چیزی جز کشش و جاذبه حس و محسوس نبود.
مردی به نام عمر برای انجام کارهایی که داشت از مکه به شام رفت. در یکی از نقاط اطراف شام وارد شد، مشاهده کرد که مردم در آنجا بت می‏پرستند.
آنان گفتند: این اصنام چیست که می‏بینم شما می‏پرستید؟
پاسخ دادند: ما این بتها را می‏پرستیم، از آنها باران می‏خواهیم، به ما باران می‏دهند. از آنها یاری می‏خواهیم ما را یاری می‏کنند.
عمر از مشاهده بتها و آثاری را که بت‏پرستان گفتند تحت‏تأثیر قرار گرفت، گفت: آیا از این اصنام، بتی را به من عطا می‏کنید که به سرزمین خود ببرم تا آن را پرستش نمایند؟
بتی را که هبل نام داشت به وی دادند، آن را به مکه آورد و نصب نمود. به مردم گفت: هبل را بپرستید و تعظیمش نمایید.
واضح است پیامبران الهی که مردم را به خداوند و معاد نامحسوس دعوت می‏کردند و همچنین مردان با ایمان که به غیب اعتقاد داشتند همواره از گفتار و رفتار کسانی که خودشان اسیر زندان حس و محسوس بودند، زجر می‏کشیدند و رنج می‏بردند و خداوند وضع رقت‏بار رسولان خود را ضمن یک آیه چنین بیان فرموده است:
یا حسرة علی العباد ما یأتیهم من رسول الا کانوا به یستهزئون.(11)
ای افسوس و حسرت بر بندگان نادان که هیچ پیامبری بین آنان نیامد، جز آن که مورد استهزاء و تمسخرش قرار دادند.(12)