مردی به نام ابیجعفر احول، از دوستان امام صادق علیهالسلام مدتی به تبلیغ مذهب تشیع و نشر تعالیم اهل بیت علیهم السلام اشتغال داشت. روزی شرفیاب محضر آن حضرت شد.
قال و کیف رأیت مسارعة الناس الی هذا الأمر و دخولهم فیه قال و الله انهم لقلیل و لقد فعلوا و ان ذلک لقلیل فقال: علیک بالأحداث فانهم أسرع الی کل خیر(157)
امام علیهالسلام از او سوال کرد: مردم بصره را در قبول روش اهل بیت علیهمالسلام و سرعت پذیرش آیین تشیع چگونه یافتی؟
عرض کرد: قلیلی از مردم تعالیم اهل بیت علیهم السلام را پذیرفتند.
امام علیهالسلام فرمود: توجه تبلیغی خود را به نسل جوان معطوف دار و نیروی خویش را در راه هدایت آنان به کار انداز، زیرا جوانان زودتر حق را میپذیرند و سریعتر به هر خیر و صلاحی میگرایند.
در این حدیث امام علیهالسلام به صفای باطن و فضیلت دوستی نسل جوان تصریح فرموده و به ابیجعفر احول، که مبلغ مذهبی و مربی مردم بوده، یادآور شده است که روح جوان خوبیها را زودتر میپذیرد و به صفات انسانی سریعتر متصف میشود. این خود اشاره به این مطلب است که در ایام شباب، خواهش جمال روحانی و میل به فضایل اخلاقی در ضمیر جوانان بیدار میشود.
به شرحی که در قرآن شریف و روایات اسلامی رسیده، فرزندان یعقوب نسبت به حضرت یوسف برادر کوچک خود ستم کردند و او را به غلامی به کاروان مصر فروختند. پس از چند سالی که یوسف در مصر به سلطنت رسید و برادران از این موضوع آگاه شدند، از ستم خویش درباره حضرت یوسف علیهالسلام پشیمان شدند و نزد یعقوب و یوسف زبان به عذرخواهی گشودند و در برابر یعقوب گفتند:
قالوا یا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا کنا خاطئین قال سوف أستغفر لکم ربی انه هو الغفور الرحیم؛(158)
ای پدر بزرگوار! درخواست داریم از درگاه الهی برای ما طلب عفو و مغفرت نمایی. ما به خطای خود اعتراف داریم.
حضرت یعقوب علیهالسلام به درخواست فرزندان جواب موافق داد، ولی انجام آن را به بعد موکول کرد و فرمود: در آتیه نزدیک از خداوند برای شما طلب بخشش خواهم کرد.
برادران در برابر حضرت یوسف علیهالسلام هم گفتند:
قالوا تالله لقد آثرک الله علینا و ان کنّا لخاطئین قال لا تثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم و هو أرحم الراحمین؛(159)
به خدا قسم که خداوند تو را بر ما برتری داده و ما خطاکار بودهایم.
یوسف علیهالسلام در جواب فرمود: شما را بخشیدم. اکنون بر شما ملامتی نیست. خداوند نیز شما را ببخشد که او از هر رحیمی مهربانتر است.
اسماعیل بن فضل هاشمی از امام صادق علیهالسلام سوال کرد: چرا حضرت یعقوب بخشش خود را به بعد موکول کرد ولی حضرت یوسف برادران گناهکار خود را بخشید و برای آمرزش آنان دعا کرد؟
قال لأن قلب الشاق أرق من قلب الشیخ و کانت جنایة ولد یعقوب علی یوسف و جنایتهم علی یعقوب انما کانت بجنایتهم علی یوسف فبادر یوسف الی العفو عن حقه و أخر یعقوب العفو لأن عفوه انما کان عن حق غیره فأخرهم الی السحر لیلة الجمعة(160)
حضرت دو جواب داد: اول آن که جوان از پیر رقیقالقلبتر است. به این جهت یوسف از عذرخواهی برادران زودتر متأثر شد و آنان را فورا بخشید.
دوم آن که فرزندان یعقوب به یوسف ستم کرده بودند. یوسف خود صاحب حق بود و آنان را فورا بخشید، ولی یعقوب که باید حق دیگری را ببخشد، به تعویق انداخت که سحر شب جمعه برای آنان طلب آمرزش نماید.
در این حدیث نیز امام صادق علیهالسلام از قلب رئوف و رقیق جوانان سخن گفته و اشاره فرموده است که روح جوان برای گذشتهای اخلاقی و عواطف انسانی آمادهتر است.(161)