تربیت
Tarbiat.Org

حکایات منبر « داستان‏های شیرین و حکایات خواندنی در محضر استاد سخن، زبان گویای اسلام مرحوم فلسفی رحمة الله علیه »
محمد رحمتی شهرضا

تذکرات بجا

یکی از خدمات بزرگ آزادمردان و مربیان بشر، تذکرات به جایی است که در موقع خود، به خودپرستان و ستمگران متکبر داده‏اند و با نصایح و اندرزهای حکیمانه خویش آنان را ولو به قدر چند ساعت از مرکب خودپرستی و غرور پیاده نموده‏اند.این مطلب در تاریخ اسلام سوابق بسیار دارد.
منصور از خلفای جبار و ستمگر سلسله عباسی است. روزی یک مگس ناتوانی صفحه صورت آن زمامدار مقتدر را میدان فعالیت خود قرار داد. آنقدر به لب و چشم و بینی او نشست و برخاست که عرصه را بر وی تنگ کرد و منصور را سخت ناراحت نمود. به خدمتگزاران گفت: ببینید در اطاق انتظار کیست؟
گفتند: مقاتل بن سلیمان.
مقاتل از محدثین و مفسرین بزرگ آن زمان بود. دستور داد به حضور بیاید. به محض این که مقاتل وارد تالار مخصوص شده، منصور به او گفت:آیا می‏دانی خداوند برای چه مگس را آفریده است؟0
جواب داد: بلی! برای این که جباران و ستمگران متکبر را ذلیل و خوار نماید.(79)
منصور از شنیدن این جواب سکوت کرد و نسبت به مقاتل اظهار خشم و جباریت نمود. گویی سخن مقاتل در او حسن اثر داشت.
مهلب بن ابی‏صفره از طرف عبدالملک مروان والی خراسان بود. روزی جامه خزی در بر کرده و در کمال تکبر و تبختر از رهگذر عبور می‏کرد. آزادمردی او را دید، نزدیک رفت و گفت: ای بنده خدا این طور راه رفتن متکبرانه مورد بدبینی و بغض خدا و رسول صلی الله علیه و آله و سلم است.
و رأی بعضهم المهلل و هو یتبختر فی جبة خز فقال: یا عبدالله هذه مشیة یبغضها الله و رسوله
فقال له المهلب: أما تعرفنی
قال: بلی أعرفک اولک نطفة قذرة و آخرک جیفة و انت بین ذلک تحمل عذرة مفضی المهلب و ترک مشیته تلک(80)
والی گفت: آیا مرا نمی‏شناسی؟
آزادمرد فورا در جواب گفت: آری می‏شناسم. اولت نطفه نجسی بوده و آخرت، مردار خبیثی خواهد شد و بین این دو زمان، حامل مقداری کثافت هستی؟
مهلب رفت و این گفتار صریح و نافذ، او را از رفتار متکبرانه‏اش بازداشت.
در اسلام تکبر یکی از بزرگترین صفات ذمیمه و ملکات ناپسند است و در مذمت آن آیات و اخبار بسیاری رسیده است که نقل همه آن‏ها وقت وسیعی لازم دارد. تنها یک حدیث را به عرض می‏رسانم:
عن حکیم قال: سألت اباعبدالله علیه‏السلام عن أدنی الالحاد فقال: ان الکبر أدناه؛(81)
راوی حدیث می‏گوید: از حضرت امام صادق علیه‏السلام کمترین مرتبه الحاد و کفر را پرسیدیم. امام در جواب فرمود:
کبر نازلترین درجات کفر است.
ملاحظه می‏کند که امام صادق علیه‏السلام کبر را فقط به عنوان یک خلق ناپسند به حساب نیاورده است، بلکه آن را یکی از مراتب کفر شناخته و در واقع، خاطرنشان کرده است که متکبر با خوی ناپسند، به اولین درجه الحاد قدم گذارده است.
لازم است پدران و مادران در تربیت فرزندان، کمال دقت را مبذول دارند و در تشویق فرزندان و اعمال مهر و محبت، اندازه‏گیری صحیح نمایند و از زیاده‏روی پرهیز کنند و آنان را خودخواه بار نیاورند که بر اثر شکست‏های زندگی و عقده‏های تحقیر، دچار بیماری تکبر شوند و مردم را با دیده پستی و حقارت نگاه کنند.
لازم است پدران و مادران مردم را احترام نمایند و بدینوسیله درس ادب و فروتنی را به فرزندان خویش بیاموزند و آنان را از تکبر و تبختر که بزرگترین سقوط اخلاقی است، محافظت نمایند.
لقمان حکیم به فرزند خود نصیحت کرد:
و لا تصعّر خدّک للناس و لا تمش فی الارض مرحاً ان الله لا یحب کل مختال فخور؛(82)
فرزند عزیز! هرگز به تکبر و خودپسندی از مردم روی مگردان و بر روی زمین با غرور و نخوت قدم برندار که خداوند خودستایان متکبر را دوست ندارد.
چه قدر خوب است پدران و مادران علاوه بر اعمال روشهای صحیح تربیتی به فرزندان خویش نصیحت کنند و مانند لقمان حکیم قبح تکبر و تحقیر مردم را گوشزد آنان نمایند. از این راه دین خود را در تربیت فرزندان به خوبی و به طور کامل ادا کنند.
و لله العزة و لرسوله و اللمومنین(83)
شکسته نفسی و فروتنی، چاپلوسی و تملق یکی دیگر از عکس‏العمل‏هایی است که مبتلایان به احساس حقارت از خود نشان می‏دهند.
بعضی از کسانی که در باطن، گرفتار ضعف نارسایی و شرمساری، پستی، ترس و خلاصه به نوعی حقارت هستند، برای جبران نقایص و پنهان نگه داشتن حقارت خویش به تواضع ذلت‏آمیز و چاپلوسی متوسل می‏شوند.
این اظهار زبونی و ذلت، از نظر دینی و علمی یکی از صفات ناپسندیده است و متاسفانه مردم بسیاری به این بیماری اخلاقی و انحطاط روحی گرفتارند.
یکی از صفات حمیده و سجایای پسندیده در علم اخلاق، تواضع است. هر مسلمانی در طرز معاشرت با دیگران نه تنها مکلف است، که از نخوت و تکبر اجتناب نماید و دامن خویش را از آن پلیدی محفوظ دارد، بلکه علاوه بر آن موظف است نسبت به عموم مردم فروتنی نماید و به شخصیت آنان از هر طبقه و در هر مقامی که هستند، احترام کند.
درباره تواضع و ارزش اخلاقی و اجتماعی آن روایات بسیاری رسیده و علمای حدیث در کتب اخبار آورده‏اند.
اولیای گرامی اسلام، خودشان دارای این خوی پسندیده بودند و عملا با تمام طبقات مردم از فقیر و غنی، سیاه و سفید، با فروتنی و احترام برخورد می‏کردند.
روی عن موسی بن جعفر علیه‏السلام انه مرّ برجل من اهل السواد دمیم المنظر فسلم علیه و نزل عنده و حادثه طویلا ثم عرض علیه‏السلام علیه نفسه فی القیام بحاجة ان عرضت له فقیل له: یابن رسول الله! أ تنزل الی هذا ثم تسأله عن حوائجک و هو الیک أحوج فقال علیه‏السلام: عبد من عبید الله و أخ فی کتاب الله و جار فی بلاد الله یجمعنا و ایاه خیر الآباء و افضل الادیان الاسلام؛(84)
حضرت موسی بن جعفر علیه‏السلام بر مرد سیاه‏چهره و بدمنظری گذر کرد، بر وی سلام نمود و کنارش نشست. مدتی با او سخن گفت و سپس آمادگی خود را در قضای حوایجش اعلام فرمود.
بعضی که ناظر جریان بودند، عرض کردند: یابن رسول الله! آیا با چنین شخصی می‏نشینی و از حوایج او سوال می‏کنی؟
حضرت در جواب فرمود: این مرد سیاه‏چهره، بنده‏ای از بندگان خدا است و برادری است به حکم کتاب خدا، همسایه‏ای است با ما در بلاد خدا، حضرت آدم بهترین پدران و آیین اسلام بهترین ادیان ما و او را به به هم ربط داده است.
عن رجل من أهل بلخ قال: کنت مع الرضا علیه‏السلام فی سفره الی خراسان فدعا یوما بمائدة له فجمع علیها موالیه من السودان و غیرهم فقلت: جعلت فداک لو عزلت لهؤلاء مائدة؟
قال: مه! ان الرب تبارک و تعالی واحد و الأمّ واحدة و الأب واحد و الجزاء بالاعمال؛(85)
مردی از اهل بلخ می‏گوید: در سفری که علی بن موسی الرضا علیه‏السلام به خراسان می‏رفت، من با آن حضرت بودم. روزی در کنار سفره خود، تمام نوکرها و غلامان سیاه و سفید را برای صرف غذا جمع کرد.
عرض کردم: بهتر بود برای غلامان و نوکرها سفره جداگانه‏ای می‏گستردند.
فرمود: ساکت باش! خدای همه یکی است مادر و پدر همه یکی، پاداش و کیفر هر کس بسته به طور عمل اوست.
روایات بسیاری نظیر این دو حدیث به اخبار مذهبی رسیده و عموما حاکی از کمال تواضع رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه طاهرین علیهم‏السلام نسبت به تمام طبقات مردم است.
پیشوایان اسلام علیهم السلام علاوه بر آن چه درباره فروتنی به پیروان خود گفته‏اند، عملا نیز این درس اخلاق را به مردم آموخته‏اند.(86)