چه بسا مردان دانا و با تشخیص، بین ملتی در سختترین شرایط محدودیت و محرومیت زندگی میکردند، و زمامداران خودسر مستبدشان، تنها به حکومت کردن بر آن ملت، قانع نبودند و ادعای خدایی داشتند و از مردمخواستند که آنان را بپرستند و در برابر شان به عبودیت و بندگی سجده کنند. در این صورت آن گروه دانا هم، جز اعتراف به الوهیت زمامداران و اطاعت و بندگی آنان چارهای نداشتند، زیرا با کوچکترین مخالفت به سختترین شکنجه و کیفرهای طاقتفرسا دچار میشدند.
یکی از نمونههای ننگین این قبیل افراد مستبد و خودسر که ادعای خدایی داشت و مردم را به پرستش و بندگی خویش دعوت میکرد، فرعون عصر موسی بن عمران علیهالسلام است. قرآن شریف در ضمن شرح قضایای موسی علیهالسلام، به سخنان غرورآمیز و ناروای فرعون اشاره کرده و داعیه خداییاش را تصریح نموده است.
اذهب الی فرعون انه طغی فقل هل لک الی أن تزکّی و اهدیک الی ربّک فتخشی فأراه الآیة الکبری فکذّب و عصی ثم أدبر یسعی فحشر فنادی فقال انا ربکم الأعلی ؛(65)
خداوند به موسی علیهالسلام دستور داد به سوی فرعون برو که سخت طغیان کرده است، به او بگو:
آیا میل داری که از این پلیدی پاک شوی و تو را به راه پروردگارت هدایت کنم تا مگر از عظمت او بترسی و در برابرش سر تعظیم فرود آوری؟
موسی علیهالسلام طبق دستور الهی آمد و معجزه بزرگ خود را ارائه کرد، ولی فرعون به جای آنکه بیدار شود و از این فرصت سعادت استفاده کند، موسی علیهالسلام را تکذیب نمود و همچنان به عصیان و طغیان خود ادامه داد و از موسی و خدای موسی روی گردانید و به کوششهای تازهای دست زد.
رجال بزرگ مملکت را گرد آورد و دیوانهوار سخن سابق خود را تکرار کرد و فریاد کشید:
من پروردگار بزرگ شما هستم.
فرعون به این قناعت نکرد که تنها ادعای خدایی خویش را تکرار کند و داعیه الهیت خود را بازگو نماید، بلکه صریحا لب به تهدید موسی علیهالسلام گشود و در کمال صراحت به وی گفت:
اگر برای خود معبودی غیر از من برگزینی، تو را مانند دگران به زندان خواهم کشید.
قال لئن اتّخذت الها غیری لأجعلنّک من المسجونین.(66)
اگر موسی علیهالسلام یک فرد عادی میبود، باید از خشم و خشونت فرعون ستمگر بهراسد و از تهدید وی خود را ببازد، ولی موسی علیهالسلام پیامبر برگزیده خداوند است، موسی علیهالسلام مانند سایر پیامبران الهی متکی به نیروی لایزال حضرت حق است. او برای آزادی و نجات انسانها مبعوث شده و موظف است با تمام قدرت در مقابل خودسریهای فرعون مقاومت کند و مردم بدبخت را از اسارت و بندگی مستبد مصر رها سازد.
موسی علیهالسلام در برابر تهدیدهای خشن فرعون نه تنها خود را نباخت و شخصیت خود را گم نکرد، بلکه بر عکس، با صراحت بیشتر و اطمینان فزونتری با وی سخن گفت و بزرگترین جرم او را، که برده ساختن مردم بود، به رخش کشید و فرمود:
و تلک نعمة تمنّها علی أن عبّدت لنی اسرائیل؛(67)
تو بنیاسرائیل را به زور و فشار، بنده و برده ساختهای و این عمل ظالمانهات را نعمت میپنداری که بر من منت مینهی!
موسی علیهالسلام به حول و قوه خداوند جهان، با فرعون مدعی الهیت در افتاد و سرانجام او را از کرسی غرور به زیر آورد و به دست امواج نیل سپرد و به حیات ننگینش خاتمه داد و مردم را از بندگی و پرستش یک فرد مستبد خودپرست آزاد ساخت.
نتیجه آن که اولین گروه منحرف از راه یکتاپرستی و توحید در عبادت، کسانی بودند که بر اثر فشار و تهدید، به خدایی موجودات اعتراف کردند و با اجبار و بیمیلی آنها را پرستش نمودند و در برابرشان به سجده افتادند.
بدبختانه، در طول قرنهای متمادی، مردم بسیاری در روی کره زمین به این اسارت و سیهروزی گرفتار بودند.(68)