برای آنکه خوانندگان محترم به گوشهای از مقام توحید افعالی مردان عالیمقام الهی در زمینه اضطرار، واقف بشوند، در این جا مختصری از زندگی افتخارآمیز و پرفراز و نشیب حضرت ابراهیم علیهالسلام بیان کرده و به مبارزات او با بت و بتپرستی و خطراتی که در سر راهش پیش آمد، اشاره مینماییم.
بتشکنی ابراهیم از جمله مبارزات آن حضرت و افروختن آتش برای سوزاندن ابراهیم از جمله قضایایی است که برای آن حضرت پیش آمد و در این جا به استناد بعضی از آیات و روایات، جریان امر، به اختصار توضیح داده میشود.
در یکی از عیدهایی که مردم از شهر خارج میشده و به صحرا میرفتند، ابراهیم علیهالسلام عذر مزاجی آورد و در شهر ماند و از فرصت نبودن مردم استفاده نمود، به بتخانه رفت، تمام بتها را به استثنای بت بزرگ شکست و وسیلهای که با آن بتها را شکسته بود، به گردن بت بزرگ افکند.
مردم که از صحرا برگشتند و به بتکده رفتند، بتها را شکسته یافتند، فریاد برآوردند، شهر به هم ریخت، طوفانی برپا شد، ابراهیم را عامل این کار شناختند و او را برای محاکمه در حضور مردم آوردند.
قالوا أأنت فعلت هذا بآلهتنا یا ابراهیم قال بل فعله کبیرهم هذا فاسألوهم ان کانوا ینطقون فرجعوا الی انفسهم فقالوا انکم أننتم الظالمون؛(34)
گفتند: ای ابراهیم! آیا تو با خدایان ما چنین کردی؟
پاسخ داد: بت بزرگ مرتکب این کار شد. از بتها سوال کنید، اگر میتوانند سخن بگویند!
امام صادق علیهالسلام قسم یاد کرد که بت بزرگ مرتکب این کار نشده بود و ابراهیم هم دروغ نگفته بود.
عرض شد: این که میفرمایید چگونه است؟
حضرت فرمود: فرمود: ابراهیم علیهالسلام فرمود: اگر بت بزرگ نطق میکند، این کار را انجام داده است و اگر نطق نمیکند، مرتکب کاری نشده است.(35)
نمرود و مردم پس از مشورت و تبادل فکر به این نتیجه رسیدند که مجازات گناه بزرگ ابراهیم این است که در آتش سوزانده شود. افکار عمومی کیفر سوزاندن را پذیرفت و این شعار زبانزد همگان گردید:
قالوا حرّقوه و انصروا آلهتکم ان کنتم فاعلین؛(36)
گفتند: او را بسوزانید و خدایان خود را یاری نمایید.
سوزاندن ابراهیم به نام خدایان، رنگ مذهبی به خود گرفت. از این رو بتپرستان به احترام بتها در تهیه هیزم شرکت کردند. حتی کسانی که مریض و در شرف مرگ بودند، با وصیت مقداری از ماترک خود را برای خرید هیزم و سوزاندن ابراهیم اختصاص دادند. جمعآوری هیزم مدتی به طول انجامید و ابراهیم در طول آن مدت زندانی بود. پس از آن که به مقدار کافی هیزم از نقاط دور و نزدیک جمعآوری گردید و بر روی هم انباشته شد، در موعد مقرر، شعلههایی را برافروختند و در نتیجه دریایی از آتش به وجود آمد. قبلا منجنیقی ساخته بودند که ابراهیم را در آن بنشانند و در وسط دریای آتش بیفکنند.
روز سوزاندن ابرهیم فرارسید. او را در منجنیق نشاندند تا در نقطه مرکزی آتش بیندازند. لحظات اضطراری برای ابراهیم شروع شد.
کسی که در آن موقع میتوانست به ابراهیم کمک کند و او را از محیط خطر خارج نماید، جبرئیل امین بود. روایات متعددی با مختصر تفاوت در عبارات رسیده که جبرئیل خود را به ابراهیم رساند و آمادگی خویش را برای یاری او اعلام داشت. از آن جمله این حدیث است:
فالتقی معه جبرئیل فی الهواء و قد وضع فی المنجنیق فقال: یا ابراهیم هل لک الی من حاجة؟ فقال ابراهیم أما الیک فلا و أما الی رب العالمین فنعم؛(37)
جبرئیل در هوا ابراهیم را ملاقات نمود، موقعی که در منجنیق قرار داشت، گفت: ای ابراهیم! آیا به من حاجتی داری!
ابراهیم پاسخ داد: به تو حاجتی ندارم ولی به خداوند عالمیان نیازمند و محتاجم.
ابراهیم دعا کرد و از خدا نصرت طلبید. خداوند خواسته او را اجابت فرمود.
قلنا یا نار کونی برداً و سلاما علی ابراهیم؛(38)
به آتش فرمان رسید که بر ابراهیم سرد و سلامت باش!
ابراهیم علیهالسلام در موقع اضطرار از غیر خدا حتی از فرشته بزرگ الهی یاری نخواست. فقط از باریتعالی نصرت طلبید و خداوند یاریاش فرمود.
درخواست امام سجاد علیهالسلام در قطعهای از دعای مکارم الاخلاق از پیشگاه باری تعالی این است که خدایا در موقع اضطرار فقط از تو یاری بخواهم و با استعانت از غیر خدا امتحانم منما.(39)