تربیت
Tarbiat.Org

آفتاب ولایت‏
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

معبودهای دروغین در آخر الزمان‏

محبت و پرستش غیر خدا، به حسب اوضاع گوناگون زمانی و مکانی، در معبودهای مختلف تنزل می‏یابد. در عصر ما که دوران آخر الزمان است، مسائل از صورت فردی به صورت اجتماعی در آمده است و اگر پیش‏تر، فرد پرستیده می‏شد، امروزه جامعه و فرهنگ پرستیده می‏شود.
روحیه خود کم بینی در بسیاری از کشورهای عقب مانده به این دلیل است که کشورهای غربی را از خود برتر می‏شمرند و خود را از نظر فکری، عملی، صنعتی و قدرتی، با آنها قابل مقایسه نمی‏دانند؛ از این روی هر چه آنان بگویند، بی‏چون و چرا می‏پذیرند؛ قوانین آنها را قوانین آرمانی می‏دانند؛ تزهایی را که آنان ارائه می‏دهند، بدون چون و چرا می‏پذیرند، و مسلک‏ها و روش‏های آن‏ها را به سرعت قبول می‏کنند. این اطاعت کورکورانه نیز نوعی پرستش و اتخاذ انداد است با این تفاوت که گاهی اتخاذ انداد، با چوب و سنگ، گاهی با جن و ملائکه، گاهی با انسان، و گاهی با جامعه و فرهنگ خاص است. آیا این عمل مسلمانان درست است: ان الشرک لظلم عظیم؛(62) شرک به خدا، ظلم بسیار بزرگی است. روزی خواهد آمد که تمام اعمال، فعالیت‏ها و کوشش‏های رهبران و پیروان برایشان حسرت شود و دریابند که زحمات و رنجهایشان برای رسیدن به سعادت، همه در راه شقاوتشان بوده است. در چنین روزی هر دو دسته از یکدیگر برائت می‏جویند. رهبران، پیروان خویش را رها کرده، از آنها می‏گریزند، و پیروان نیز که به شدت خشمگین شده‏اند، چون می‏بینند که آن عالم، جای بیزاری جستن نیست، می‏گویند: ای کاش ما به دنیا برمی‏گشتیم تا در آن جا از آنها تبری و بیزاری جوییم. سرانجام، هر دو گروه در آتش هستند و هیچ کدام از آتش خارج نخواهد شد. آیا کسانی که خود را با کافران اروپا و آمریکا همرنگ می‏کنند؛ مدی را که آنان پدید می‏آورند، بدون چون و چرا می‏پذیرند؛ قوانینی را که ایشان وضع می‏کنند، بدون هیچ مخالفتی قبول می‏کنند و شیفته مکتب‏های سیاسی آنان را می‏شوند، با کسی که فرعون را خدا می‏دانست، تفاوتی دارند؟! وقتی به این افراد اعتراض می‏شود، می‏گویند: حق آن است که غربی‏ها می‏گویند. چیزهایی که در قرآن آمده است، به مراحل خاصی از تاریخ مربوط می‏شود و به عصر حاضر ربطی ندارد. اینان، مصادیق همین آیه شریفند که و من الناس من یتخذ من دون الله أنداداً یحبونهم کحب الله...(63)
رابطه اتخاذ انداد، همان رابطه اتباع و تبعیت است. وقتی پیروان عذاب خدا را می‏بینند، از پیشوایان خویش بیزاری می‏جویند. هنگامی که روز قیامت دیدند سرنوشت آنها عذاب ابدی است، هر چه پیروان از آنها می‏پرسند که تکلیف ما چه شد؛ ما عمری را برای شما هورا کشیدیم و کف زدیم و مجسمه‏های شما را درست کردیم؛ عکستان را بوسیدیم، و بر دیوارها زدیم، جزای کار ما چه می‏شود، پیشوایان به آنان پاسخ می‏دهند که خودمان از سرنوشتمان خبر نداشتیم. در این هنگام است که پیوندها گسسته می‏شود و رابطه رهبری و پیروان از بین می‏رود.
در آن روز، ابتدا پیشوایان کفر و ضلالت را، سپس پیروان آنها را به جهنم می‏برند: یقدم قومه یوم القیامه فأوردهم النار و بئس الورد المورود.(64) پیروان آنان، به علت منافع و سعادت خویش، رهبران خود را می‏پرستیدند تا آنان باری را از دوششان بردارند. اگر این رهبران، در دنیا کارهایی برای پیروانشان کرده‏اند، این فقط برای آزمایش خدا بوده و به اذن خدا این اختیار به رهبران آنان واگذار شده است؛ ولی در آخرت می‏فهمند که اشتباه بزرگی را مرتکب شده‏اند.
در این آیات، اسم عذاب، سه بار پشت سر هم تکرار شده است که یکی از آنها شدید العذاب بودن خدا را بیان می‏کند. پیروی نکردن از خدا و دستورهای او، انسان را از سعادت محروم و به عذاب ابدی مبتلا می‏کند. ضرر این کار فقط محرومیت از سعادت دنیایی نیست؛ بلکه عذاب شدید آخرتی را به دنبال دارد.
نکته دیگر این است که وقتی پیروان، حقیقت پیروی خویش را که عذاب و قهر الاهی است می‏بینند، می‏گویند: ای کاش ما به دنیا باز می‏گشتیم تا از رهبران خود تبری بجوییم! روز قیامت صحنه عجیبی است. کسی که یک عمر به دنبال کسی رفته تا او را سعادتمند کند، به عذاب ابدی دچار می‏شود. من در اینجا نمی‏توانم مثال‏های عینی بزنم؛ اما می‏توانید این نمونه را در ذهنتان تصور کنید: کسی به عشق یک نفر، عمری زحمت می‏کشد و زندگی می‏کند؛ برای او پول فراهم می‏آورد و خرج می‏کند؛ شبها با یاد او به خواب می‏رود و روزها با یاد او از خواب بیدار می‏شود؛ در محل کار، با دوستانش درباره او صحبت می‏کند و می‏کوشد تا پیرو و همفکری مثل خودش برای او بیابد؛ از مسلک او پیروی می‏کند؛ تمام دارایی خود را در راه هدف‏های او به کار می‏گیرد؛ عمری او را می‏پرستد و فقط اسم خدا را روی او نمی‏گذارد تا این که ناگهان جریان عوض می‏شود و از یک نشئه به نشئه‏ای دیگر می‏رود. وقتی آن شخص از جهان مادی چشم می‏بندد، نگاهش به جهان آخرت باز، و آنجا متوجه می‏شود عمری را که در آن، به کس دیگری غیر از خدا دل بسته و از او اطاعت کرده، با ضرر و خسران تباه کرده است: کذلک یریهم الله أعمالهم حسرات علیهم. آن وقت است که بسیار حسرت می‏خورد و بیزاری جستن از او را آرزو می‏کند.