محبت و پرستش غیر خدا، به حسب اوضاع گوناگون زمانی و مکانی، در معبودهای مختلف تنزل مییابد. در عصر ما که دوران آخر الزمان است، مسائل از صورت فردی به صورت اجتماعی در آمده است و اگر پیشتر، فرد پرستیده میشد، امروزه جامعه و فرهنگ پرستیده میشود.
روحیه خود کم بینی در بسیاری از کشورهای عقب مانده به این دلیل است که کشورهای غربی را از خود برتر میشمرند و خود را از نظر فکری، عملی، صنعتی و قدرتی، با آنها قابل مقایسه نمیدانند؛ از این روی هر چه آنان بگویند، بیچون و چرا میپذیرند؛ قوانین آنها را قوانین آرمانی میدانند؛ تزهایی را که آنان ارائه میدهند، بدون چون و چرا میپذیرند، و مسلکها و روشهای آنها را به سرعت قبول میکنند. این اطاعت کورکورانه نیز نوعی پرستش و اتخاذ انداد است با این تفاوت که گاهی اتخاذ انداد، با چوب و سنگ، گاهی با جن و ملائکه، گاهی با انسان، و گاهی با جامعه و فرهنگ خاص است. آیا این عمل مسلمانان درست است: ان الشرک لظلم عظیم؛(62) شرک به خدا، ظلم بسیار بزرگی است. روزی خواهد آمد که تمام اعمال، فعالیتها و کوششهای رهبران و پیروان برایشان حسرت شود و دریابند که زحمات و رنجهایشان برای رسیدن به سعادت، همه در راه شقاوتشان بوده است. در چنین روزی هر دو دسته از یکدیگر برائت میجویند. رهبران، پیروان خویش را رها کرده، از آنها میگریزند، و پیروان نیز که به شدت خشمگین شدهاند، چون میبینند که آن عالم، جای بیزاری جستن نیست، میگویند: ای کاش ما به دنیا برمیگشتیم تا در آن جا از آنها تبری و بیزاری جوییم. سرانجام، هر دو گروه در آتش هستند و هیچ کدام از آتش خارج نخواهد شد. آیا کسانی که خود را با کافران اروپا و آمریکا همرنگ میکنند؛ مدی را که آنان پدید میآورند، بدون چون و چرا میپذیرند؛ قوانینی را که ایشان وضع میکنند، بدون هیچ مخالفتی قبول میکنند و شیفته مکتبهای سیاسی آنان را میشوند، با کسی که فرعون را خدا میدانست، تفاوتی دارند؟! وقتی به این افراد اعتراض میشود، میگویند: حق آن است که غربیها میگویند. چیزهایی که در قرآن آمده است، به مراحل خاصی از تاریخ مربوط میشود و به عصر حاضر ربطی ندارد. اینان، مصادیق همین آیه شریفند که و من الناس من یتخذ من دون الله أنداداً یحبونهم کحب الله...(63)
رابطه اتخاذ انداد، همان رابطه اتباع و تبعیت است. وقتی پیروان عذاب خدا را میبینند، از پیشوایان خویش بیزاری میجویند. هنگامی که روز قیامت دیدند سرنوشت آنها عذاب ابدی است، هر چه پیروان از آنها میپرسند که تکلیف ما چه شد؛ ما عمری را برای شما هورا کشیدیم و کف زدیم و مجسمههای شما را درست کردیم؛ عکستان را بوسیدیم، و بر دیوارها زدیم، جزای کار ما چه میشود، پیشوایان به آنان پاسخ میدهند که خودمان از سرنوشتمان خبر نداشتیم. در این هنگام است که پیوندها گسسته میشود و رابطه رهبری و پیروان از بین میرود.
در آن روز، ابتدا پیشوایان کفر و ضلالت را، سپس پیروان آنها را به جهنم میبرند: یقدم قومه یوم القیامه فأوردهم النار و بئس الورد المورود.(64) پیروان آنان، به علت منافع و سعادت خویش، رهبران خود را میپرستیدند تا آنان باری را از دوششان بردارند. اگر این رهبران، در دنیا کارهایی برای پیروانشان کردهاند، این فقط برای آزمایش خدا بوده و به اذن خدا این اختیار به رهبران آنان واگذار شده است؛ ولی در آخرت میفهمند که اشتباه بزرگی را مرتکب شدهاند.
در این آیات، اسم عذاب، سه بار پشت سر هم تکرار شده است که یکی از آنها شدید العذاب بودن خدا را بیان میکند. پیروی نکردن از خدا و دستورهای او، انسان را از سعادت محروم و به عذاب ابدی مبتلا میکند. ضرر این کار فقط محرومیت از سعادت دنیایی نیست؛ بلکه عذاب شدید آخرتی را به دنبال دارد.
نکته دیگر این است که وقتی پیروان، حقیقت پیروی خویش را که عذاب و قهر الاهی است میبینند، میگویند: ای کاش ما به دنیا باز میگشتیم تا از رهبران خود تبری بجوییم! روز قیامت صحنه عجیبی است. کسی که یک عمر به دنبال کسی رفته تا او را سعادتمند کند، به عذاب ابدی دچار میشود. من در اینجا نمیتوانم مثالهای عینی بزنم؛ اما میتوانید این نمونه را در ذهنتان تصور کنید: کسی به عشق یک نفر، عمری زحمت میکشد و زندگی میکند؛ برای او پول فراهم میآورد و خرج میکند؛ شبها با یاد او به خواب میرود و روزها با یاد او از خواب بیدار میشود؛ در محل کار، با دوستانش درباره او صحبت میکند و میکوشد تا پیرو و همفکری مثل خودش برای او بیابد؛ از مسلک او پیروی میکند؛ تمام دارایی خود را در راه هدفهای او به کار میگیرد؛ عمری او را میپرستد و فقط اسم خدا را روی او نمیگذارد تا این که ناگهان جریان عوض میشود و از یک نشئه به نشئهای دیگر میرود. وقتی آن شخص از جهان مادی چشم میبندد، نگاهش به جهان آخرت باز، و آنجا متوجه میشود عمری را که در آن، به کس دیگری غیر از خدا دل بسته و از او اطاعت کرده، با ضرر و خسران تباه کرده است: کذلک یریهم الله أعمالهم حسرات علیهم. آن وقت است که بسیار حسرت میخورد و بیزاری جستن از او را آرزو میکند.