درباره وجود مقدس ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) روایات فراوانی وارد شده است که در اسناد و مضامین آنها اختلافی دیده نمیشود؛ ولی در عین حال، فهم و معنای آن روایات برای انسان ابهامآمیز است. گاهی این ابهامها در مسائل شخصی و وظایف ساده فقهی ایجاد میشود که در این صورت مشکل چندانی را پدید نمیآورد و نهایتش این است که انسان، از حکم واقعی روایت محروم میشود و فقط به حکم ظاهری آن عمل میکند؛ اما گاهی اختلاف فهم و برداشت نادرست از روایت، با سرنوشت جامعه مسلمانان ارتباط مییابد.
متأسفانه در زمینه روایات مربوط به دوران غیبت حضرت ولی عصر ((عجل الله تعالی فرجه الشریف) برداشتهای نادرستی صورت گرفته است که این روایات از نظر سند و دلالت باید مورد دقت و اجتهاد قرار گیرد. باید به این واقعیت تلخ اعتراف کنیم با این که به وجود مقدس ولی عصر (علیه السلام) معتقدیم و ادعای سربازی حضرت را داریم و خود را منتظر ظهور آن بزرگوار میدانیم، برای بررسی موارد جزئی این روایات، به اندازه کافی نکوشیدهایم.
همه ما از خردسالی در مجالس مذهبی، از گویندگان و خطیبان مطالبی را در زمینه غیبت و انتظار امام زمان (علیه السلام) شنیده یا به کتابهایی در زمینه تاریخ امامان (علیهم السلام) برخوردهایم. در این میان، گاهی پرسشهایی به ذهنمان خطور کرده است؛ اما به خودمان اجازه ندادهایم در برابر آن خطیب یا مرثیه خوان آنها را مطرح کنیم؛ برای مثال، این سؤال برای ما پیش میآید که علت قیام و کشته شدن حضرت سید الشهدا (علیه السلام) چه بوده است؟ آیا برای این بود که شفیع مسلمانان شود؟! چرا امام معصوم و بنده شایسته خدا برای شفیع بودن در قیامت باید کشته شود؟! پرسشهای فراوانی از این قبیل در ذهن انسان مطرح میشود که پاسخ روشنی برای آنها نمییابد. بحمد الله در طول زمان، با افزایش سطح معلومات و با وجود عالمان و بزرگان دین، جواب بعضی از این پرسشها داده شده است. گاهی روایتی را که واعظ میگوید، معانی دقیقتری دارد؛ ولی به آن معانی بیتوجه است.