چنین مجاهدان راستینی در کشاکش مصیبتهای جنگ و رنجهای جنگاوری، زبان حال و قالشان، چیزی جز طلب آمرزش، عذرخواهی و طلب استقامت و یاری از پروردگارشان نیست: و ما کان قولهم الا أن قالوا ربنا اغفر لنا ذنوبنا و اسرافنا فی أمرنا؛(126) سخنشان جز این نبود که پروردگارا! گناهان ما را ببخش و از تندرویهای ما در کارها درگذر.
این رزم آوران الاهی، نه تنها خود و عمل خود را نمیبینند، بلکه همواره عذر تقصیر به درگاه الاهی میآورند که خدایا! تو خود کوتاهیهای ما را در انجام وظیفه ببخشای و از گناه و زیاده روی و کوتاهی ما به لطف و مرحمت خویش در گذر: ربنا اغفر لنا ذنوبنا.(127) و افراطهای ما نیز در انجام وظیفه بندگی و مجاهدت چشم بپوش: و اسرافنا فی أمرنا.(128) پروردگارا! همه هستی ما از تو است و اکنون به درگاه تو تقدیم میکنیم. لطف و مرحمتی کن و کاستیها و لغزشهای ما را تو خود جبران و اصلاح فرما! بار پروردگارا! این راه خطرخیز را با همه افت و خیزهایش تا بدین جا رساندهایم؛ اما چه امان از سستی در ادامه راه و فریبهای شیطان و زمینگیری دنیا؟! پس اکنون خدایا! ما را تا سرانجام این راه، هموار استوار و پابرجا بدار: و ثبت اقدامنا.(129) بار خدایا! هر چند مأموریت ما انجام وظیفه است، نه رسیدن به نتیجه، اما نهایت آرزوی ما پیروزی بر کافران و نابکاران عالم است. خدایا! تو خود به قدرت قاهر خویش ما را بدین هدف برسان: و انصرنا علی القوم الکافرین.