سدیر صیرفی که یکی از اصحاب خاص امام صادق (علیه السلام) بوده است میگوید:
با گروهی از خواص اصحاب امام صادق (علیه السلام) (ابوبصیر، میسر، یحیی بزاز و داوود قمی) به محضر امام صادق (علیه السلام) شرفیاب شدیم. شنیدیم که امام (علیه السلام) با ناراحتی و غضب میفرمود: عجب از مردمانی که میپندارند ما از غیب مطلعیم؛ در حالی که علم غیب را جز خداوند نمیداند! همانا گاهی کنیز خود را میطلبم؛ در حالی که نمیدانم در کدام حجره از خانه است (به گونهای سخن گفت که که مقتضای فهم و معرفت حاضران در جلسه بود.) هنگامی که حضرت از جایش برخاست و به اندرون خانه رفت، من و ابوبصیر و میسر نیز به دنبال آن جناب به داخل خانه رفتیم و عرضه داشتیم: خداوند، ما را فدای تو گرداند! شنیدیم که در امر کنیزتان چنین و چنان میگفتید؛ در حالی که ما از علم فراوان شما آگاهیم و آن را به علم غیبی که خاص خداوند است، نسبت نمیدهیم.
حضرت فرمود: ای سدیر! آیا این آیه را در کتاب خدا یافتهای که میفرماید: قال الذی عنده علم من الکتاب أنا آتیک به قبل أن یرتد الیک طرفک؛(97) کسی که دانشی از کتاب داشت، گفت: پیش از آن که چشمت را بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد.
گفتم: فدایت شوم. این آیه را گاهی خواندهام.
فرمود: آیا آن مرد را میشناسی و آیا میدانی که نزد او چه مقدار از علم الکتاب وجود داشت؟!
گفتم: شما آگاهم کنید تا بدانم.
فرمود: به اندازه قطرهای از باران در دریایی سبز. پس نسبت علم او به علم الکتاب چگونه است؟!
گفتم: چه بسیار اندک و ناچیز است!
پس به من فرمود: ای سدیر! چه بسیار است این علم برای کسی که خداوند علم او را به علم الکتاب نسبت داد! ای سدیر! آیا این آیه را نیز در کتاب خداوند عزوجل یافتهای که میفرماید: قل کفی بالله شهیداً بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب؛(98) بگو برای شهادت و حکم راندن بین من و شما، خدا و کسی که علم کتاب نزد او است، کفایت میکند.
گفتم: گاهی خواندهام، فدایت شوم!
پرسید: آیا آن که علم ناچیزی از علم الکتاب نزد او است، عالمتر و فهیمتر است یا کسی که تمام علم الکتاب نزد او است؟!
گفتم: به قطع کسی که تمام علم الکتاب نزد او است.
پس با دست مبارکش به سینه مطهرش اشاره کرد و سه مرتبه فرمود: علم الکتاب کله و الله عندنا؛ به خدا سوگند! تمام علم کتاب نزد ما، اهل بیت است.
آصف بن برخیا چون بهرهای از علم الکتاب داشت، توانست بارگاه عظیم بلقیس را پیش از آن که پلک چشمان حضرت سلیمان (علیه السلام) به هم بخورد، از صنعای یمن به فلسطین منتقل کند؛ چرا که قرآن میفرماید:
قال الذی عنده علم من الکتاب...؛
در زبان عرب اگر حکمی را بر صفتی تعلیل کنند، آن صفت بر علیت دلالت خواهد داشت؛ بنابراین، معنای آیه این است که چون چنان علمی داشت، توانست چنین کار خارق العادهای را انجام دهد. آری، بنابراین روایت پرمعنا و نورانی، علم آصف بن برخیا، در مقایسه با علم اهل بیت (علیهم السلام) همچون قطرهای ناچیز در برابر دریایی بیکران است. به بیان دیگر، علم آصف بن برخیا که به او قدرت داد تا تخت و بارگاه بلقیس را پیش از چشم بر هم زدنی در پیشگاه سلیمان (علیه السلام) حاضر کند، قطرهای ناچیز از دریای علم اهل بیت (علیهم السلام) و مهدی موعود (ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) ما است.
از این حدیث شریف راهی گشوده میشود تا بدانیم علومی که خداوند به اولیای خاص خویش عطا کرده، چه حقیقت والا و چه دریای پرعظمتی است که یک قطرهاش چنان آثاری را در پی دارد. به هر حال، ما با چنین دریای بیکرانهای مواجهیم. چنین دریایی را با ذهنهای ضعیف و محدود خودمان چگونه میتوانیم پیمانه کنیم؟! چنین حقیقت عظیمی را چگونه میتوانیم وصف کنیم؟! چارهای برایمان باقی نمیماند جز این که در پیشگاه عظمت علم، قدرت و روح والای اهل بیت (علیهم السلام) سر تعظیم بر خاک ساییم و همراه با احساس ناتوانی و تذلل بگوییم: ما کجا و فهم مقام والای شما کجا؟!
شایسته است برادران و خواهران ارجمند ما در فرصتهایی مناسب، روایات مربوط به علوم و مقامهای اهل بیت (علیهم السلام) را مطالعه کنند و درباره آن بیندیشند تا شاید به حقایق و نکتههایی آموزنده و کارساز دست یابند. باری، وجود امام عصر (ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) اقیانوسی بیکران از علم، قدرت، عظمت و نورانیت است که علم و قدرت آصف بن برخیا قطرهای از آن به شمار رود.