امروز پس از هزار و چند سال، اگر کسی بخواهد بفهمد، اساس و محور اصلی آن چه بر پیامبر اسلامی (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد چه بوده است میتواند برای پرسشهای خویش، پاسخ درست و قانع کنندهای بیابد؛ اما هدف دیگری نیز وجود دارد. اگر گروهی از انسانها راه درست را برگزیدند و خواستند راه پیامبر و امامان معصوم (علیهم السلام) را ادامه دهند، آن وقت است که امام به غیر از راهنمایی امت خود، وظیفه راهبری را نیز بر عهده میگیرد. امام تاکنون راه جهنم و بهشت را به امت نشان میداد تا مردم راهها را بشناسند و بتوانند برگزینند؛ ولی حالا که راه را انتخاب کردهاند و میخواهند جامعه اسلامی را تشکیل دهند، امام باید رهبری و امامت جامعه را عهده دار شود و مردم را به سوی کمال و سعادت پیش برد و در طول مسیر، مدیریت این جامعه را بر عهده بگیرد؛ برای مثال، وقتی مردم کوفه حاضر شدند با امیر مؤمنان علی (علیه السلام) بیعت کنند، حضرت فرمود:
لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر... لألقیت حبلها علی غاربها.(148)
من تا به حال مهار شتر خلافت را روی دوش شتر انداخته بودم تا هر طرف که میخواهد برود؛ اما حالا که با من بیعت کرده و حاضر شدهاید مرا در امر خلافت یاری کنید، حجت بر من تمام شد. حالا وظیفه من این است که مدیریت جامعه را بپذیرم.
فقط برای دو امام معصوم (علیهما السلام) زمینههای حکومت فراهم آمد که نخستین آنها امیر مؤمنان علی (علیه السلام) بود که در چهار سال و نه ماه آخر زندگیاش به خلافت رسید، و دیگری، امام حسن (علیه السلام) بود؛ ولی برای امامان دیگر چنین زمینهای پیش نیامد. در زمان امامان دیگر، مردم میگفتند: ما آزاد هستیم و شما را نمیخواهیم.
در گوشه و کنار، افرادی میخواستند اقلیتهای کوچکی را پدید آورند؛ اما به حدی نبودند که بتوانند جامعه تشکیل دهند. این بود که رهبری در زمان امامان معصوم دیگر به دست نااهلان و ستمگران افتاد و برای راهبرانی که خدا و پیامبر آنان را تعیین کرده بودند، زمینه حکومت فراهم نشد تا بتوانند مدیریت جامعه را به عهده گیرند. زمینه ادای چنین وظیفهای برای آنها پیش نیامد؛ چرا که مردم با آنها همراهی نمیکردند. پیامبر اکرم و امامان معصوم (علیهم السلام) با علم خدایی خود پیش بینی کرده بودند که روزی جامعه بشری، آمادگی پذیرش حکومت الاهی را خواهد یافت. پیش از این که امیر مؤمنان علی (علیه السلام) حکومت را پذیرفت، با مخالفت اصحاب جمل و نهروان و صفین رو به رو شد و با آنها قاطعانه جنگید؛ ولی تا جامعه اسلامی تشکیل نشده بود و مردم با رئیس و مدیر جامعه اسلامی بیعت نکرده بودند، حضرت وظیفهای نداشت.
هنگامی که مردم با امام خود بیعت میکنند، دیگر نباید بیعت شکنند؛ چرا که جامعه اسلامی تشکیل، و در آن قانون اسلام حاکم شده است. در این جا مردم باید به آن بیعتی که کردهاند، پایبند باشد.